
زبان و جنسیت

روبرت صافاریان
میدانیم که در زبان انگلیسی در برابر «او» فارسی (ضمیر سوم شخص مفرد) 2 ضمیر داریم؛ «he» برای مرد و «she» برای زن. این امر به انگلیسی هم محدود نمیشود، در فرانسه و آلمانی هم همینطور است و در عربی نیز که «هو» و «هی» را داریم برای مذکر و مونث. معنای این تفاوت چیست؟ میگویند که زبانها بازتاب طرز تفکر هستند. این 2 ضمیر و یک ضمیر داشتن بهمعنای چه تفاوتی بین گویندگان زبان فارسی و گویندگان زبان انگلیسی است؟ آیا عربها و فرانسویها و انگلیسیها برای زن نقش برابری با مرد قائلند که برای آن یک ضمیر علیحده درست کردهاند؟ یا برعکس فارسیزبانها چون تفاوتی بین زن و مرد نمیبینند و همه ابنای بشر را یکی میدانند، برای زن و مرد، هر دو یک ضمیر بهکار میبرند و بینشان تبعیض قائل نمیشوند؟
در بعضی زبانها این مونث و مذکربودن به اسامی هم تسری پیدا کرده است؛ در فرانسه، آلمانی، عربی و خیلی زبانهای دیگر، اسمها جنسیت دارند. بعضی چیزها مونثاند و بعضی چیزها مذکر، اما این مذکر و مونث (زن و مرد) بودن چیزها خیلی دلبخواهی است و در زبانهای مختلف فرق میکند؛ مثلا ماه و خورشید را درنظر بگیرید! با منطق ساده بهنظر میآید که خورشید باید مذکر باشد و ماه که لطیفتر است مونث. اما در زبان آلمانی ماه مذکر است و خورشید مونث. ممکن است خیلی از خانمها مخالف باشند و بگویند که چه کسی گفته مرد قویتر است و اتفاقا این درست است که خورشید مونث باشد، چون زنان هم قوی هستند. بسیار خب، در زبان فرانسه خورشید مذکر است و ماه مونث. اسمهای مذکر و مونث حرف تعریفهای خاص خود را هم دارند؛ مثلا در آلمانی برای مونثها die و برای مذکرها der بهکار میبرند (به جای The انگلیسی).
بهنظر میرسد که ساختارهای پایه زبانها براساس تبعیض جنسیتی شکل نگرفتهاند. زنان و مردان همان زبان را با همان قواعد بهکار میبرند و مذکر و مونث بودن اشیا هم شاید ریشه در نوعی تفکر بدوی جاندارپنداری (آنیمیسم) کل هستی داشته باشد، اما بهتدریج تبدیل به قاعدهای زبانی شده که بر تبعیض یا عدمتبعیض بین زن و مرد دلالت نمیکند. ممکن است واژههایی داشته باشیم که زنان بیشتر بهکار میبرند و واژههایی که مردان از آنها بیشتر بهره میگیرند یا لحن و آهنگ گفتار زنان و مردان با هم فرق داشته باشد، اما اینکه این تفاوتها از رویکرد بنیادین جوامع به برابری یا نابرابری زنان و مردان برخاسته باشند، محل مناقشه است.
این سؤال هم هست که آیا میتوان گفت بعضی زبانها زنانه و بعضی دیگر مردانهاند؟ گفته میشود فلان زبان- مثلا آلمانی- خشنتر است، پس مردانه است یا به همان زبان- مثلا فرانسه- لطیفتر است، پس زنانه است. این دیگر کاملا ریشه در خرافات و نگاههای تبعیضآمیز دارد. اولا چه کسی گفته که آلمانی خشنتر است؟ شاید این تصور از تماشای فیلمهای جنگی آمریکایی میآید که در آنها سربازان نازی همیشه با خشونت رفتار و صحبت میکنند و از اینجا نمیتوان نتیجه گرفت که این زبان ذاتا خشن است. دیگر اینکه ضرورتا نمیتوان زبان خشن را مردانه و زبان لطیف را زنانه دانست. این دیگر خرافات محض است.
اما این مذکر و مونث بودن اسامی و ضمیرها در بعضی از زبانها، آموختن آنها را برای ما فارسیزبانان که این تفاوت را بین اسمها و ضمایر نداریم، دشوار میکند؛ بهخصوص اینکه بعضی چیزها جنسیت داشتنشان اصلا غریب و غیرمنطقی است. حالا پدیدههای طبیعی را میتوان بهنحوی فهمید که ممکن است زن یا مرد باشند، اما محصولات مصرفی روزانه را چه میتوان گفت؟ صابون یا خودرو و یا قرص، بهعنوان نمونه، چرا باید مونث یا مذکر باشند. به همین دلیل در زبان آلمانی اسامی خنثی هم داریم. حالا زبانآموز باید با آموختن هر کلمه این را هم بیاموزد که آن کلمه مذکر است یا مونث تا بتواند جمله را درست بهکار ببرد. این موضوع هرچند بسیار دشوار بهنظر میآید، اما برای گویندگان خود آن زبان خیلی مشکل نیست. آنها از کودکی با آموختن هر کلمه جنسیت آن را هم بهطور غریزی میآموزند و چون هنوز زبان دیگری هم بلد نیستند این موضوع را خیلی طبیعی میپندارند. در حقیقت جنسیت در زبان در زبانآموزی و تدوین قواعد، موضوعیت بیشتری دارد تا در مباحث اجتماعی تبعیض یا برابری بین زنان و مردان.