گرفتاریهای گاریدو
اگرچه مرد اسپانیایی اشتباهات فنی هم داشته، اما نمیشود مشکلات او را هم نادیده گرفت
این روزها فضا در اردوگاه پرسپولیس اصلا به سود خوان کارلوس گاریدو نیست و سرمربی سرخپوشان در پی پنجمین بازی بدون پیروزی این تیم در لیگ نخبگان آسیا بیش از هر زمان دیگری تحت فشار قرار گرفته است؛ چنان که هزاران کامنت با مضمون درخواست اخراج او در صفحه رسمی باشگاه به ثبت رسیده. طبیعتا عملکرد این مربی عیب و اشکالات زیادی داشته و اصلا شاید در نهایت امکان رستگاری پرسپولیس با این مربی وجود نداشته باشد. با این حال در کنار اشاره به همه این ضعفها، نمیشود از کنار برخی کم و کاستیهای تیم و حتی بداقبالیهای گاریدو هم چشمپوشی کرد. این منصفانه نیست.
بدون بازی خانگی
گاریدو از یک نظر احتمالا منحصربهفردترین سرمربی تاریخ پرسپولیس است؛ اینکه با وجود هدایت تیم در 14مسابقه، هنوز موفق به برگزاری یک بازی خانگی به معنی واقعی کلمه هم نشده است. اینکه امروز و در این مطلب بخواهیم از اهمیت بازی خانگی حرف بزنیم، توضیح واضحات است. سرمربیان قبلی پرسپولیس با هر شرایطی، حداقل این امکان را داشتند که تیمشان را روی زمین هموار ورزشگاه آزادی و با حمایت هزاران هوادار رهبری کنند، اما چنین امکانی از گاریدو سلب شده. تیم او یا سرگردان شهرها و کشورهای مختلف است، یا در تهران در تختی و شهر قدس از رقبا پذیرایی میکند که هیچکدام از نظر زمین چمن و اتمسفر ورزشگاه قابل مقایسه با آزادی نیستند. چگونه میشود در تحلیل عملکرد یک مربی، چنین فاکتوری را نادیده گرفت؟
بدون اورونوف
هیچ تردیدی وجود ندارد که یکی از مهمترین عوامل موفقیت پرسپولیس در نیمفصل دوم فصل گذشته، افزوده شدن اوستون اورونوف به این تیم بود. ستاره ازبکستانی درحالیکه کمتر شناختی در موردش وجود داشت و به همین موازات حساسیت خاصی هم برای مهارش در کار نبود، به تیم اضافه شد و با 6گل زده، نقش یکی از کلیدهای قهرمانی سرخپوشان را ایفا کرد. اورونوف میتازید و پرسپولیس را پیش میبرد، درحالیکه در سمت چپ، زوجی مثل عبدالکریم حسن را کنارش داشت که در فاز هجومی بسیار مؤثر بود. حالا حسن رفته و اورونوف هم تقریبا در تمام هفتههای گذشته مصدوم بوده است. آیا واقعا میشود این تفاوت را انکار کرد؟ پرسپولیس پارسال بدون اورونوف میتوانست تا آن حد جذاب و موفق باشد؟
بدون ترابی قبراق
بین بازیکنان پرشماری که ابتدای فصل از پرسپولیس جدا شدند، از نظر فنی شاید کوچ مهدی ترابی بیشترین ضربه را به پرسپولیس زد. این وینگر تکنیکی و سرعتی در سالهای گذشته یکی از مهمترین عوامل موفقیت تیم بود و مخصوصا زمانی که اوج میگرفت، برای هفتههای پیاپی گره از کار تیم باز میکرد. در خیلی از مسابقات، درخشش بازیکنی مثل او بهکار پرسپولیس میآمد و سرنوشت بازی را تغییر میداد، اما حالا ترابی با بازیکنی مثل فرشاد احمدزاده جایگزین شده. این تفاوت، بخشی از پیشانینوشت متفاوت گاریدو با سرمربیان قبلی پرسپولیس را هم توضیح میدهد.
بدون حمایت
بخت بد گاریدو زمانی کامل میشود که بدانیم او برخلاف خیلی از مربیان قبلی پرسپولیس، از حمایت افکار عمومی هم برخوردار نیست. درحالیکه سنت پسندیده ایستادگی پای کادرفنی طی سالهای اخیر در پرسپولیس شکل گرفته بود، مرد اسپانیایی از همان اول تحت فشار بود. بهعنوان مثال در داستان بازی نکردن یاسین سلمانی، گاریدو در حالی مدام مورد انتقاد قرار میگرفت که خیلی از منتقدان تصویر روشنی از هنرنماییهای قبلی سلمانی در سپاهان یا تیم ملی امید در ذهن نداشتند و به شکلی مجهول، سرمربی را بهخاطر بازی ندادن به او سیبل کرده بودند. این رویه بعدتر و با تداوم نتایج ضعیف پرسپولیس در آسیا، تشدید هم شد و کار امروز به جایی رسیده که هشتگ اخراج گاریدو ترند میشود.