وفور جنایت کمبود درایت
چرا سریالهای جنایی شبکه نمایش خانگی تکراری است؟
ناصر احدی- روزنامهنگار
ژانر جنایی یکی از محبوبترین ژانرهای فیلم و سریال در جهان است. فیلمها و سریالهای جنایی که زیرژانرهای مختلفی دارند، کنجکاوی ما را درباره حل معماها و سردرآوردن از انگیزههای آدمها تحریک میکنند و گاه منعکسکننده واقعیتهایی درباره سیستم قضایی و اجرای عدالت هم هستند. اغلب سریالهای شبکه نمایش خانگی در ایران در ژانر جنایی هستند. سریالهایی در زیر ژانرهای معمایی، پلیسی، دادگاهی، مافیایی، انتقامی و سرقت در قالب داستانهایی با زمینههای اجتماعی و خانوادگی به وفور طی چند سال اخیر در شبکه نمایش خانگی تولید شده و باز هم تولید میشود. اما چرا ژانر جنایی در شبکه نمایش خانگی به حد اشباع رسیده؟ چند دلیل این اتفاق را بررسی کردهایم.
داستانهای جذاب
ژانر جنایی بیش از هر چیز به داستان جذاب و مخاطبپسند نیاز دارد. شخصیتها و پیچشهای داستانی این ژانر وقتی ماندگار میشود که داستانی مهیج و سرگرمکننده در کار باشد. بدون داستان خوب نه شخصیتی داریم و نه غافلگیریای. اما سریالهای جنایی ایرانی عموما خط داستانی جذابی ندارند. فاقد معمای گیرا هستند و در نتیجه شخصیتهایشان باورپذیر نیست.
پرورش شخصیتها
والتر وایت «بریکینگ بد» را به یاد بیاورید؛ معلمی عادی، پدری دلسوز و همسری مهربان که بهدلیل ابتلا به سرطان به تولیدکننده بیبدیل و پخشکننده قهار موادمخدر بدل شد. از حدومرزهایش فراتر رفت، از دست زدن به جنایت ابایی نداشت و در نهایت از قدرتی که بهدست آورده بود لذت میبرد. سریالهای جنایی خوب، اجازه خلق چنین شخصیتهایی را میدهند، اما در کدام سریال جنایی ایرانی شبکه نمایش خانگی، شخصیتی جذاب و بهیادماندنی خلق شده؟ با این حال سازندگان سریالها فکر میکنند روزی شخصیتی جذاب مثل والتر وایت مینویسند و اجرا میکنند، هرچند مدام شکست میخورند.
وجوه روانشناختی
جانیها و خلافکاران از نظر روانی، افراد ضداجتماعی فرض میشوند. چقدر این فرض درست و علمی است و چقدر ساخته و پرداخته داستانها، کتابها و فیلمها بماند. برای یک فیلمنامهنویس مهم است که شخصیت چه امکاناتی در اختیارش قرار میدهد تا داستان را جلو ببرد و غافلگیریهای میخکوبکننده تدارک ببیند. جز جنایتکاران، پلیسها و حتی قربانیان هم میتوانند از نظر روانی شخصیتهایی جذاب باشند.
سریالهای جنایی ایرانی فاقد چنین شخصیتهاییاند. شخصیت شرور با رفتار غیرعادی و انگیزهها و نیازهای متفاوت در چارچوبهای از پیش مشخصشده و کلیشهای نمیگنجد و در بهترین حالت به نسخه کپی یک آنتاگونیست (شخصیت مقابل قهرمان) خارجی بدل میشود.
واقعگرایی
خیلی از داستانهای جنایی فیلمها و سریالهای خارجی مبتنی بر داستانهای واقعی هستند؛ اما در نمونههای ایرانی چنین چیزی دیده نمیشود. اساسا کار کردن روی پروندههای جنایی واقعی در ایران مسئلهساز است و گروه تولیدکننده را وارد فرایند طولانی و شاید بیانتهای سروکله زدن با نهادهای قضایی میکند. نیاز دراماتیک یکچیز است و خواست نهاد قضایی چیز دیگری. موانع و محدودیتها نمیگذارد سریال ایرانی سراغ داستانهای واقعی برود.
نبود خلاقیت
در همین وضع کنونی هم میتوان داستانهایی با پرداخت و خط روایی بهتر برای سریالهای جنایی نوشت. اما فیلمنامهنویسان ایرانی احتمالا در زمره بیخلاقیتترین نویسندگان سینما هستند. همیشه از تماشاگر عقبترند و چیزهایی را به شکلی تعریف میکنند که برای تماشاگر قابل حدس و بدون کشش است. با این حال داستان جنایی هنوز در شبکه نمایش خانگی بیش از حد تولید میشود تا شاید بالاخره تغییر در رویه این
سریالها بهوجود بیاید.