• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
دو شنبه 1 مرداد 1397
کد مطلب : 24037
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/44wV
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی


  روده بر شدن: غش و ریسه، ریسه رفتن، خنده طولانی از ته دل.

  رونما: هدیه‌ای که داماد پس از جاری شدن صیغه عقد و باز کردن تور روی صورت عروس به او می‌دهد.

  زبون‌ریزی: چرب‌زبانی، پشت هم‌اندازی، زبان‌بازی، شارلاتانی.

  زِرمدی: خوش آمدی، به سلامت.

  صلابه: قلابی که لاشه گوسفند و گاو را به آن آویزان می‌کنند.

  ضعیف‌چزون: ضعیف‌کشی، عاجزکشی.

  طبّال: طبل‌زن، هنرمندی که ضربه‌های منظم و حساب شده به طبل می‌زند.

  ظنین: کسی که درباره چیزی یا کسی گمان بد داشته باشد، بدگمان.

  ساز و ناقاره: دو نوع ساز بومی که معمولاً با هم نواخته می‌شود.

  سر شاخ شدن: در افتادن، درگیر شدن، گلاویز شدن، زورآزمایی (اصطلاحی در کشتی).

  شاخ گاب / گاو: پرزور، قدرتمند، گردن‌کلفت.

  شِتک: پرتاب و پاشیده شدن آب به پاها و دست‌ها.

  عایدی: درآمد، سود، منفعت، بازدهی سرمایه.

  عمو زنجیرباف: نوعی بازی و سرگرمی گروهی، قصه‌ای عامیانه دارای وزن خاص، شیرین، جذاب و تربیتی برای کودکان.

  علی میخی: آدم گیج و منگ، گنگ، مات و بهت‌زده.

  غاز: پول خیلی قدیمی و کم‌بها (هر شاهی برابر چهار پول و هر پول مساوی با چهار غاز بود).

  غریب تپان / تپون: رفتار ناجوانمردانه با غریبه‌ها و سرکیسه کردن آنها.

  فال نخودی: فالی که با چند عدد نخود گرفته می‌شود.

  فِس‌فِس کردن: سلانه سلانه رفتن، آهسته و باحوصله کار کردن، راه رفتن و حرف زدن.

  قاشقک: یکی از سازهای ضربی و تقه‌ای که از دو قطعه چوب مانند قاشق ساخته می‌شد.

  قدّاره: نوعی شمشیر کوتاه و صاف و لبه پهن.

  کارتونک: تار عنکبوت.

  کاسه‌خشک: آدمی که گریه می‌کند اما اشکی از چشمش نمی‌ریزد (چشم‌هایش کاسه‌خشک شده).

  گربه رقصانی: بهانه تراشیدن، امروز و فردا کردن (همچنین: جنغولک بازی).
 

این خبر را به اشتراک بگذارید