آقای عبدی، کمی بیشتر فکر کن!
چند وقت پیش، اکبر عبدی که یدطولایی در بیان مسائل شخصی و مالیاش در برنامههای مختلف دارد، در ویدئویی از بازنشستگیاش و دریافت حقوق 7میلیون تومانی از وزارت ارشاد گله کرد و گفت: «چطور یک بازنشسته میتواند با این حقوق مخارجش را تامین کند درحالیکه مخارج او با داماد و عروس و نوه بیشتر هم شده است؟(....)آقای قالیباف! شما صدای مردم هستید. باید به داد مردم و بازنشستهها برسید...»
البته مسلما اکبر عبدی که بارها خودش اذعان کرده خیلی از فیلمهای بیکیفیت و بیارزشی که بازی کرده، بهخاطر پول بوده، با 7-6 میلیون زندگی نمیکند و اموراتش با این رقمها نمیچرخد. او هم مثل خیلیهای دیگر تصوری واقعی از زندگی یک بازنشسته با این دریافتی ناچیز ندارد و نمیداند کسی که عروس و داماد و نوه دارد، چطور باید با این گرانی و با این رقمها آبروداری کند، ولی خب در حد و اندازه یک بازیگر سعی کرده بود در آن ویدئو به این مسئله اشارهای داشته باشد، هرچند از ظاهر این ویدئو بیشتر برمیآمد که او بیشتر مشکل خودش را مطرح میکرد تا اینکه بخواهد مسئلهای کلانتر را برجسته کند. سیدمجید پوراحمدی، مدیرعامل صندوق هنر که به مسائل هنرمندان، نویسندگان و روزنامهنگاران میپردازد، بعد از این ویدئو اعلام کرد: «با آقای عبدی تماس گرفتم تا هماهنگی لازم را انجام دهم و مشکلات را بررسی کنیم. متوجه شدیم که ایشان خارج از کشورند و به محض اینکه برگردند، دعوتشان میکنیم و تا جایی که بتوانیم در خدمتشان خواهیم بود.» قاعدتا آقای عبدی اول باید به کشور برگردند تا بتوانند حقوق 7میلیونی تومانیشان را بگیرند و مشکلاتشان را برطرف کنند.
همچنین پوراحمدی گفته بود: «آقای عبدی عضو صندوق اعتباری هنر هستند و بهعنوان فردی دارای نشان درجه یک هنر و پیشکسوت شامل طرحهای حمایتی ما میشوند. ازجمله این طرحها بیمه تکمیلی رایگان برای خود ایشان و خانوادهشان است. همچنین، افراد دارای درجه یک هنر از طرح تکریم بهرهمند میشوند که ماهانه مبلغی به حسابشان واریز میشود.» توضیحات پوراحمدی فقط باعث میشد که طنز قضیه بیشتر شود.
واقعا اکبر عبدی که با آن حالت گرفته و چهره درهم در آن ویدئو تضرع میکرد که حقوقش چنین و چنان است، به این حمایتها نیاز دارد؟
حالا اکبر عبدی که گویا دیده با آن ویدئو خیلی خراب کرده، ویدئوی جدیدی پر و منتشر کرده و توضیح داده که اوضاعش آنقدرها هم بد نیست. او در این ویدئوی جدید میگوید: «قصدم از آن حرفها راجع به خودم نبود. قصدم بیان بیاحترامی به آدمی بود که بعد از سی چهل سال خدمت با چه حقوق حقیری بازنشسته میشود. شاید من چهار پنج سال دیگر زنده باشم، اما بعد از من خانوادهام هم مشکل مالی نخواهد داشت. آنقدر جور کردهام، آنقدر شم و شعور اقتصادی داشتهام که نیاز مادی نداشته باشم؛ هم خودم و هم خانوادهام. بعضیها به این شک و شبهه افتاده بودند که اکبر عبدی نیازمند است و میگفتند که شماره کارت بده تا پول بریزیم به حسابت. از این افراد متشکرم و خواهش میکنم آن مبلغی که فکر کردید باید برای من کارت به کارت کنید، به نخستین کسی که نزدیکتر است به شما، به او کمک کنید. 2 درصد از شنوندگان آن ویدئو من را در ذهنشان دادگاهی کردند و حکم صادر کردند که من بدبختم و باید به من کمک شود. نه، از صدقهسر شما من دارم و حتی اگر بتوانم به دیگران هم کمک میکنم. اگر میتوانید به نزدیکانتان کمک کنید. شبکه مجازی برای این کارها نیست، برای دردگفتن است. نمیخواهد راجع به دیگران حرف بزنید
و تصمیم بگیرید.»
بهتر بود اکبر عبدی خودش قبل از انتشار آن ویدئو با همان آیندهبینی و شّمی که دارد، به عواقبش فکر میکرد که مجبور نشود دوباره از جایی در خارج وقت بگذارد و راجع به تمکن و ثروت خودش و خانوادهاش حرف بزند.