حضور با وقار در قاب تصویر
گفتوگو با امیر عابدی درباره عکسی که از خسرو شکی0بایی گرفت و منبع ال0هام پوستر جشنواره فیلم فجر شد
لیلا شریف
یک لبخند با نگاهی اریب به دوربینی که قابی ابدی را ثبت کرد، تصویری از خسرو شکیبایی است که در روزهای نبودنش و بعد از گذشت بیش از 20سال از ثبت عکس، به دستمایه اصلی پوستر جشنواره فجر تبدیل شد. امیر عابدی، عکاسی است که در سالهای دور و در حاشیه فیلم«درد مشترک» این قاب ماندگار را از خسرو شکیبایی ثبت کرد و وقتی قرار است از ویژگیهای تصویری و خصوصیات رفتاری شکیبایی در برابر دوربین صحبت کنیم، تأکید دارد که بدون مبالغه «حضور خسرو در قاب تصویر آنقدر سنگینی میکرد که باید گفت خسرو حضور با وقار در قاب تصویر بود.» با امیر عابدی درباره تجربه عکاسی از خسرو شکیبایی و ویژگیهای این بازیگر مقابل دوربین حرف زدیم.
ویژگی تصویری مرحوم شکیبایی چه بود و عکاسیکردن از او چه نکاتی در بر داشت؟
مرحوم شکیبایی هم بدون اغراق از آن دسته افرادی بود که از هر زاویهای خوب در قاب قرار میگرفت. این موضوع با دیدن عکسهای مختلف از مرحوم شکیبایی قابل اثبات است. با قطعیت باید گفت که خسرو یکی از همراهترین افراد در روند عکاسی بود. شاید بد نباشد که برای اثبات این موضوع مثالی بزنم. سال72 در فیلم درد مشترک ما با هم کار میکردیم. در آن زمان بهدلیل آنکه دوربینها مثل الان دیجیتال نبود و باید مصرف نگاتیو را کنترل میکردیم یکی از عادتهای من این بود که تمرین را از پشت ویزور دوربین نگاه میکردم و گاهی هم اگر شرایط مهیا بود عکس میگرفتم. خیلی وقتها بهخاطر گرما، هنگام تمرین بازیگرها لباس راحتتری میپوشند. بارها شاهد بودم که خسرو شکیبایی- در همان زمان تمرین وقتی من مشغول بررسی زوایای تصویری کار بودم- با مهربانی میگفت کت من را بدهید بپوشم که اگر امیرجان خواست عکسی بگیرد، راحت باشد. وقتی هم که من میگفتم خودتان را اذیت نکنید، شکیبایی جواب میداد که نه شاید یک زمانی بخواهید آن شاتر قشنگ را فشار دهید.
ماجرای عکسی که شما از شکیبایی گرفتید و بعدها منبع الهام پوستر جشنواره فجر شد چه بود؟
ما برای فیلم دردمشترک به یک منطقهای سمت کن رفته بودیم، صحنهای را درست کرده و برگهای پاییزی را روی زمین ریخته بودند و خسرو هم زانوهایش را بغل کرد و میان این برگها نشست. من از این صحنه عکاسی کردم که یک عکس معروف از خسرو شکیبایی شد. در زمان استراحت همین فیلم از خسرو خواستم که کنار یک درخت بایستد تا از او عکسی بگیرم، این عکس سالها در آرشیو شخصی من ماند تا اینکه روزی مجید برزگر بهعنوان طراح پوستر با من تماس گرفت و تقاضای چند عکس از خسرو شکیبایی کرد و من این عکس را همراه چند عکس دیگر برای ایشان و آقای بزرگمهر حسینپور فرستادم که ماحصل آن پوستری شد که متفاوت از پوسترهای پیشین جشنواره بود. بهرغم چالشهایی که آن زمان ایجاد شد، من خوشحالم که این عکس و آن پوستر برای همیشه ماندگار شد.
تا به حال شده تصویری از آقای شکیبایی ببینید و حسرت بخورید که ای کاش آن قاب را شما میبستید؟ یا همان دو عکسی که از مرحوم شکیبایی ثبت کردید، آنقدر خوب بوده که برای شما کفایت میکند؟
خسرو در هر عکسی یک درخششی داشت. تصویرهایی از خسرو شکیبایی در چندین فیلم دیدم که واقعا دوست داشتم و علتش هم حضور خود خسرو بود؛ خسرو به قاب معنا میداد. حضور خسرو در قاب تصویر آنقدر سنگینی میکرد که باید گفت، خسرو حضور باوقار در قاب تصویر بود. این حضور چنان در قاب تصویر قدرتمند است که بر این اساس میتوان حسرت تمام عکسهایی را خورد که خسرو در آن حضور داشت و گفت که ای کاش میشد من این عکس را از خسرو ثبت میکردم.