اولین دستگاه چاپ سنگی در گذر سرپولک چگونه کار میکرد؟
مهران مصفا
وقتی به خیابان انقلاب میرویم و میبینیم در عرض دو سه دقیقه، فایلی را که برای چاپ دادهایم از پرینتر بیرون میآید و طلق و شیرازه میخورد، بد نیست به عقبه دستگاه چاپ فکر کنیم ؛ به دستگاه چاپ سنگی که یکی از ابتداییترینهایش هم در کوچه بهبهانی، نرسیده به گذر سرپولک بود. جنوب خیابان بوذرجمهری، نرسیده به چهارراه سیروس. این دستگاه درواقع چرخِ چهار پردهای بود، درست شبیه به چرخ چاه و از چوب ساخته و در ارتفاع یکمتری زمین نصب میشد. پشت چرخ، کارگری با پای برهنه مینشست و با دو پا چرخ را مثل وقتی که بخواهید آب از چاه بکشید به طرف خود میچرخاند. چرخ میچرخید و طنابی را که دور تخته سنگ کلفتی بود بالا میکشید و تخته سنگ را هم بالا میآورد. زیر این تخته، سنگ چاپ و کاغذ قرار داشت. تخته سنگ به شکل لولایی بالا و پایین میشد و وقتی بالا میآمد کارگر پایش را برمیداشت و چرخ را رها میکرد تا سنگ سقوط کند و روی سنگ چاپ بیفتند و نوشته روی کاغذی که زیر سنگ قرار گرفته بود، حک شود. نوشته از قبل روی سنگ چاپ حک شده و مرکب خورده و آماده بود تا با فرود تخته سنگ و فشار روی سنگ چاپ روی کاغذ حک شود.
برای حک نوشته روی سنگ چاپ هم اول مطالب یا تصاویر مورد نظر را با مرکب مخصوص روی کاغذهای مشمّع مخصوصی که زرد رنگ بودند، مینوشتند. کاغذ را بیست و چهار ساعت داخل آب نگه میداشتند و بعد روی سنگ چاپ که قبلاً ساییده و حرارت گرفته و داغ شده بود، برمیگرداندند تا خطوط به روی سنگ منتقل شود. بعد از حک کلمات، روی سنگ، تیزاب میریختند تا محل خالی سنگ؛ یعنی اطراف نوشتهها، به اندازه یک میلیمتر حل و نوشتههای روی سنگ بهصورت برجسته نمایان شوند. تیزآب مخلوطی از اسید ازتیک و اسید کلریدریک بود و میتوانست همه فلزات حتی طلا را در خود حل کند.
در چاپ سنگی و هر بار بالا و پایین شدن سنگ تنها یک صفحه چاپ میشد. دردسرهایی مثل شکستن چوب، پاره شدن بستها، ناهمواری سنگها، کم و زیاد شدن مرکب، لنگ شدن کار خطاط و عمله و جان به لب شدن چاپچی و صاحب کتاب را در پی داشت. اما با آمدن روزنامه عصر اطلاعات، چاپ سربی معمول و چاپخانهای با دو دستگاه چاپ برای آن خریداری شد. با این حال همچنان چاپ سنگی با رونق کمتری بهکار خود ادامه داد با این تفاوت که کم کم موتوری نفت سوز جای کارگر پشت چرخ را گرفت و دستگاه توانست تا روزی 500-400برگه چاپ کند.