نقاش خطاط
پدربزرگش زرگر و حکاک بود. برادر بزرگ ترش هم نقاشی میکرد. پدرش که دید رضا هم نقاشی و خطاطی و بازی با حروف و کلمات را دوست دارد، او را پیش استاد فرستاد. رضا مدتی در شهر خودش مشهد ماند و بعد به تهران رفت. او شیوه میرزا غلامرضا اصفهانی، خطاط قرن سیزدهم شمسی را پسندیده بود. حسین میرخانی، استادش در تهران و در انجمن خوشنویسان هم طرفدار همین شیوه بود. رضا مافی در کارهایش بیشتر از رنگهای سنتی و ایرانی استفاده میکرد. رنگ بیشتر تابلوهایش قهوهای کهنه است و متن و نوشتههایش هم با همین رنگ و متمایل به سیاه. بهخاطر همین کارهایش قدیمی بهنظر میرسند و میشود تابلوهای او را به راحتی از بقیه تابلوها تشخیص داد. کارهای استاد مافی به عالم خطاطی حال و هوای دیگری داد. او هنر خطاطی و خوشنویسی را بهصورت «تابلو» درآورد و به این هنر، حالت «نمایشگاهی» داد و برای نخستین بار، خط نستعلیق را به شکل «خطاطی-نقاشی» رسم کرد.او در سن 30 سالگی درباره رابطه بین خط و نقاشیهایش گفته بود: «هدف من زنده نگه داشتن خط زیبای نستعلیق است. تابلوهای من بر پایههای یک هنر اصیل و سنتی استوار است و از این روست که با فراغ بال جستوجو میکنم، بیآنکه بخواهم ریشه این هنر را بخشکانم چراکه هدف آن احیا است، نه انهدام. فکر میکنم انواع خطوط و بهویژه خط نستعلیق از نظر فرم بسیار غنی است با
فراز و نشیبها و کشیدگیها و دوایر آنکه کاملاً حالات القایی زیادی را دربردارند.» مافی در طول زندگی هرچند کوتاه خود بیش از 800اثر خوشنویسی خلق کرد که بیشتر آنها سیاه مشق است. آخرین نمایشگاه آثار استاد مافی در سال 58برای بزرگداشت «شهیدان راه آزادی» برپا شد. روز اول مهر سال 61، استاد مافی که 39سال داشت، موقع اسب سواری دچار خونریزی مغزی شد. او روز چهارم مهر درگذشت و پیکرش را در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به خاک سپردند.