انتفاع غرب از اجبار کشورها به رعایت پروتکل‌های جهانی
چگونه کشورها مجبور به رعایت پروتکل‌های جهانی می‌شوند:
یکی از واحدهای تصمیم‌گیر در دنیای امروز دولت-ملت‌ها هستند.
بعد از جنگ‌های جهانی قدرت‌های بزرگ دارای تمدن مقابل غرب به واحدهای کوچک تقسیم شدند.
این تقسیم اولیه برای کم‌شدن قدرت هویت‌های مقابل غرب شکل گرفت.
در مرحله دوم دولت-ملت‌های بسیار کوچک و جعلی و قابل مدیریت در دنیا شکل گرفت؛ کشورهای کوچکی که اسمشان را هم نشنیده‌ایم.
ساختار چینش نظام تصمیم‌گیری در عالم براساس توازن و برتری قدرت‌های شرق و غرب دنیای غرب شکل گرفت.
بحث از چگونگی و مراحل شکل دادن به دولت-ملت‌های کوچک یکی از سرفصل‌های دانش‌های راهبردی در دنیای غرب بود.
بعد از فروپاشی بلوک شرق قدرت مدیریت بیشتر این واحدها برای غرب بیشتر هم شد.
غرب به‌راحتی می‌توانست با مدیریت کشورهای کوچک و توسعه‌نیافته نهادهای بین‌المللی‌ای شکل دهد و دیگر کشورها را ترغیب به عضویت در این نهادها کند.
عدم‌عضویت در این نهادها به مرور باعث بایکوت و عدم‌دسترسی کشورها به یک‌سری از امکانات برای فعالیت‌های جهانی می‌شد.
تعاملات اقتصادی و سیاسی جهانی منوط به عضویت در این نهادها بود.
عضویت در این نهادها این امکان را به کشورهای قدرتمند می‌داد که بتوانند به لحاظ نظامی، امنیتی، سیاسی و سپس فرهنگی و هویتی کشورهای مختلف را تحت اختیار بگیرند.
عدم‌عضویت در این نهادها عملا در داخل کشورها یک چالش جدی ایجاد می‌کرد و جریان‌های موافق و مخالف درگیر یکدیگر می‌شدند.
رعایت پروتکل‌های جهانی چه منافعی برای غرب دارد:
رعایت این قوانین و پروتکل‌ها به مرور دست غرب را برای مدیریت عرصه‌های گوناگون حیات و هویت کشورهای مختلف باز می‌کرد.
بانک جهانی که مرکزش در آمریکا است و مسئولان آن به‌صورت سنتی آمریکایی هستند چه در پرداخت وام و چه در بازپرداخت بدهی شرایطی را فراهم می‌کند که در مدیریت توسعه کشورها دست ببرد.
پروتکل‌های ورزشی، فرهنگی، آموزشی و تربیتی عملا به سمت سیطره مدیریت و رهبری فرهنگ غرب پیش می‌رفت.
اف‌ای‌تی‌اف یک سازمان بین‌دولتی بود که در سال ۱۹۸۹ میلادی با ابتکار گروه هفت با نگرش به سیاست‌های توسعه برای مبارزه با پولشویی بنیان نهاده شد. دقت باید کرد که کلماتی مثل پولشویی و تروریسم و امثالهم را غرب با ملاک‌های خود ترسیم می‌کند. شفافیت وضعیت مالی همه کشورها برای قدرت‌های مالی دنیا راه را برای مدیریت آنها فراهم می‌کرد.
غرب خود درصورت لزوم، برای عدم‌رعایت بسیاری از این پروتکل‌ها آنچنان به زحمت نمی‌افتاد؛ اگرچه آنچنان هم نیازی به این عدم‌رعایت نداشت.
چندی پیش ترامپ اعلام کرد اگر دلار آمریکا مبنای تعاملات جهانی نباشد، آمریکا به لحاظ اقتصادی نابود می‌شود.
یکی از مهم‌ترین راه‌های نفوذ سنتی غرب در سرتاسر دنیا زبان آنهاست. حاکمیت زبان انگلیسی عملا حاکم کردن فرهنگ غربی در دنیای امروز است.
از جمله روش‌های غرب برای مدیریت دنیا آن است که در ساختار آن کشورهای قدرتمند قانون می‌گذارند و قانون را تفسیر و خود براساسش قضاوت و داوری می‌کنند.
یکی دیگر از روش‌ها، دسترسی به اطلاعات کل دنیاست. در فضای رسانه‌ای مدرن تمام اطلاعات در رفت‌وآمد در داخل کشورها قابل رصد است و براساس آن غرب می‌تواند مدیریت شناخت و ذهن دولت-ملت‌ها را به‌دست بگیرد.
توانایی حاکمیت از فضا و رصد دقیق داخل کشورها نیز روش دیگری برای سیطره اطلاعاتی و امنیتی بر کشورهای دنیاست.
ایجاد ساختارهای جهانی به غرب کمک می‌کند تا جلوی قدرتمند شدن کشورهای مختلف را بگیرد و به بهانه‌های مختلف مقوله قدرت را در دنیا به نفع خود مدیریت کند و از ایجاد قدرت‌های نوظهوری که بنا بر جلوگیری از مدیریت غرب بر دنیا را دارند، جلوگیری کند.
