اختلاف 2میلیاردی 2 شریک تا جایی پیش رفت که یکی از آنها با شلیک گلوله و دیگری با قمه همدیگر را تا پرتگاه مرگ بردند. حالا هر دوی آنها به اتهام شرارت دستگیر شدهاند..
چرا با هم درگیر بودید؟
ناصر: من و حسن با هم کار ساختوساز انجام میدادیم تا اینکه چند وقت پیش حسن در جریان یک پروژه ساختمانی، 2میلیاردتومان به من بدهکار شد. هرچه به او زنگ میزدم جوابم را نمیداد. اگر هم در خیابان بهصورت اتفاقی او را میدیدم برای برگرداندن بدهیاش امروز و فردا میکرد تا اینکه عصبی شدم و روز حادثه به مقابل خانه وی رفتم. درحالیکه اسلحه داشتم گلولهای به سمت او شلیک کردم و بعد متواری شدم.
یعنی نقشه قتل او را کشیدی؟
نه به پایش شلیک کردم، میخواستم تهدید کنم تا پولم را برگرداند که خوشبختانه زنده ماند اما به پولم نرسیدم.
بعد چه شد؟
حسن: من مدتی در بیمارستان بستری بودم. بخت با من یار بود که زنده ماندم. گلوله به پایم خورده بود و پزشکان میگفتند زنده ماندنت معجزه است. وقتی مرخص شدم از شریکم شکایت کردم اما او را پیدا نمیکردم تا اینکه چند روز پیش اتفاقی او را در محلهمان دیدم و با قمه به وی حمله کردم تا انتقام بگیرم.
چرا او را به پلیس تحویل ندادی؟
به این چیزها فکر نکردم، آنقدر از او کینه داشتم که دلم میخواست زخمیاش کنم، چون دروغ میگفت و من 100میلیون تومان بیشتر به او بدهکار نبودم.
فکر نکردی ممکن است جانش را بگیری؟
طوری او را با قمه زدم که زنده بماند. چند روزی در بیمارستان بود تا اینکه هر دوی ما دستگیر شدیم.
سه شنبه 26 تیر 1397
کد مطلب :
23356
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/x9GJ
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved