شکفتنگلهای داوودی
امروز سالروز تولد داوود رشیدی است و همسرش از او سخن میگوید
فهیمه پناهآذر|روزنامهنگار:
«صبح تا شب هزار جور دور خودم میچرخم، رنگ عوض میکنم و غافل از اینم که مثل برق عمر میگذرد. دیر یا زود یک نفس میآید و بر میگردد.» امروز، روز تولد داوود است اما او از مرگ میگفت، مرگ را حضور دیگری میدانست و در نگاهش مرگ سفری بود به یک دنیای بزرگتر. با این همه، چیزهایی او را به این جهان خاکی متصل میکرد، ازجمله عشق به نمایش و البته عشق به خانوادهاش، که اگر بیشتر از نمایش نبود، قطعا کمتر هم نبود. حالا که رشیدی در میان ما و خانوادهاش نیست، احترام برومند که عمری را با او زیسته، با ما از عشق همسر فقیدش به تئاتر گفته است و اینکه او حتی در زمان بیماریاش، دست از بازی تئاتر برنداشت و همچنان با عشق روی صحنه تئاتر رفت و عاشقانه نقش خود را بازی کرد. برومند در گپ و گفتی صمیمانه با ما دفتر خاطرات همسفر زندگانیاش را ورق زد و درباره علاقه زندهیاد رشیدی به صحنه و نمایش گفت: «رشیدی تئاتر را دوست داشت. به تئاتر و حتی کلماتی که روی صحنه ادا میشد، احترام زیادی میگذاشت. در این 50سالی که همراهش بودم، میدیدم با تمام وجودش روی صحنه میرفت، همیشه با گروههایی که کار میکرد، رفتارش ستودنی بود و به بازیگرانش اهمیت میداد. نظم در کار از اولویتهای مهم زندگی شخصی و تئاتریاش بود. بسیار فعال بود و از هر دقیقه و ثانیه زندگی خود استفاده میکرد.» او در این بازگشت به گذشته، از خاطرات دورش گفت و اینکه زندهیاد رشیدی کار بازی در تئاتر را از سال1342 آغاز کرد تا سال1390 با وجود بیماری سرطان همچنان بهکار خود ادامه داد. «سال90 بود که داوود درگیر سرطان شد اما همچنان با عشق و علاقه تئاتر کار میکرد.»
برومند به اهمیت مفهوم «امیدواری» در زندگی زندهیاد رشیدی هم اشاره کرد و گفت که او هیچ وقت اهل نق زدن نبود و بهجای نشستن و گله کردن، دنبال راهحل مناسب بود و کار را جایگزین همه کاستیها میکرد. «داوود معتقد بود که نباید ناامید باشیم و باید بهدنبال راههای مناسب بگردیم.» وقتی به زادروز زندهیاد رشیدی اشاره کردیم، برومند پاسخ داد که جشنهای تولد همیشه برای رشیدی عزیز بود. «همیشه مراسم تولد را دوست داشت، برایش تولد گرفتن جشنی عزیز و خوشایند بود. حتی تولد فرزندان و نزدیکانش را فراموش نمیکرد و معتقد بود در همان روز تولد باید جشن گرفت. کادوی تولد را هم مهم میدانست. گاهی میگفتم برای تولد کادو نمیخواهم اما او همیشه میگفت نه، کادوی تولد خیلی مهم است.»
حالا 2سال است که کسی برای رشیدی جشن تولد نمیگیرد؛ اما برومند در همین گپ و گفت بارها یادآور شد که احساس میکند که او زنده است. برومند هنوز هم با گذشت 2سال از درگذشت زندهیاد رشیدی، به وسایل او دست نزده است. «وجود وسایل از لباس و کاغذ و قلم و کتابها و عینک زندهیاد رشیدی در خانه مرا همیشه خوشحال میکند. گاهی سروکله زدن با همینخاطرات ممکن است سخت باشد و جدایی را به یاد بیاورد اما حرف زدن و بودن در کنار خاطرات داوود، من را زنده نگه میدارد و همیشه از او گفتن برایم حس خوبی دارد.» برومند که بعد از سالها، باز هم به عرصه بازی بازگشته در ادامه از نخستین حضورش بهعنوان بازیگر تئاتر در مقام صداپیشه در نمایش «آهواره» گفت. او این انتخاب را ادای دینی به زندهیاد رشیدی عنوان کرد و گفت: «حضور در نمایش را پذیرفتم چرا که فکر میکنم ارادت و احترامی باشد از سوی من به همسر فقیدم که همیشه قلبش برای تئاتر میتپید.
یادآوری این امر برایم خیلی مهم بود و حضور در حال و هوای تئاتر برایم حسی نوستالژیک دارد.» این آخرین کلماتی بود که همسر هنرمند داوود رشیدی گفت تا برود و خودش را به تمرین «آهواره» برساند: «با وجود اینکه من در آهواره صداپیشه هستم اما دلیل دیگری که مرا راغب کرد تا به این گروه بپیوندم ادای دین به تئاتر و انسانیت است. این روزها ارزش انسان بودن زیر سؤال رفته و این نمایش نکتههای غافلگیرکنندهای دارد که مرا به وجد میآورد. با گروهی کار میکنم که متعلق به نسلی هستند که من را روی صحنه تئاتر یا صفحه تلویزیون ندیدهاند. صدایم را هم از رادیو نشنیدهاند اما مرا میشناسند. شاید این شناخت بهخاطر مادر لیلی بودن است و شاید همسر داوود رشیدی بودن. شاید هم بهواسطه پدر و مادرهایشان من را میشناسند. همه اینها برایم ارزشمند است. این انگیزه خوبی شد تا این روزها با گروهی مشغول تمرین نمایش «آهواره» شوم که از نسل جدید تئاتر بهشمار میآیند.»