• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
دو شنبه 15 مرداد 1403
کد مطلب : 231924
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/NxJ3D
+
-

پوچ در پوچ

چرا برنامه «گل یا پوچ» مهران مدیری موفق نیست؟

گزارش
پوچ در پوچ

شهاب مهدوی-روزنامه‌نگار

برنامه «گل یا پوچ» که پخش آن از هفته پیش در یکی از پلتفرم‌های پخش آنلاین آغاز شده با وجود اینکه مهران مدیری را به‌عنوان میزبان دارد به‌اصطلاح یخش نگرفته و نتوانسته بینندگانش را راضی کند. انتقادهای مختلفی به این برنامه شده که در کل همگی به این موضوع اشاره دارند که چرا این مسابقه به قدر کافی جذاب و سرگرم‌کننده نیست. برخی از دلایل ناکامی این برنامه را بررسی کرده‌ایم.‌

بیزینس‌من، نه هنرمند
مهران مدیری نه کارگردان و نه تهیه‎کننده «گل یا پوچ» است، اما مهم‌ترین آدم این برنامه است. در تبلیغات روی حضور او مانور زیادی شده و تماشاگر بنا به سابقه ذهنی‌ای که از مدیری دارد، انتظار دارد با برنامه‌ای متفاوت و جذاب روبه‌رو باشد. اما این صرفا یک خیال جمعی است. مدیری سال‌هاست که هست، بدون اینکه واقعا کار خاصی کند و شمایلی از آن مدیری خلاق و مخاطب‌شناس دهه1380 داشته باشد. مدیری دهه1390 تا امروز بیشتر از محتوا روی بسته‌بندی متمرکز است؛ موج‌ها را خوب می‌شناسد و با دم‌دستی‌ترین عناصر درام و سرگرمی کار می‌کند. مدیری بیزینس‌من باهوش و کاربلدی است که کیفیت محصولاتش هر قدر هم پایین باشد، باز مشتری دارد، پس اگر نارضایتی و گله‌ای از او هست، مشتری باید علت را در خودش جست‌وجو کند.‌

فقط بومی
«گل یا پوچ» تأکید زیادی دارد که کپی نیست و کاملا ایرانی است. خب، مگر هر چیزی که بومی باشد حتما جذاب هم هست؟ ریلیتی شو باید از برخی عناصر درام استفاده کند، اما مگر بازی گل یا پوچ چنین قابلیتی دارد؟ اگر صرف بومی بودن امتیاز باشد که تا الان باید ریلیتی شوهایی با محوریت الک‌دولک، هفت‎سنگ، گرگم‌به‌هوا، قایم باشک یا بازی‌های دیگر هم ساخته می‌شد و قاپ تماشاگر را می‌دزدید که نشده و اگر هم بشود، احتمالا واکنش‌های منفی دریافت می‌کند. مخاطبی که به ریلیتی شوهای جذاب و روز دنیا دسترسی دارد، به چیز بیشتری برای جذب شدن نیاز دارد.‌

فروش نوستالژی
 «گل یا پوچ» در تمام جزئیاتش سعی دارد با تحریک نوستالژی تماشاگر او را به تماشای این برنامه ترغیب کند. یک بازی قدیمی، طراحی صحنه با استفاده از عناصر سنتی مثل پرده‌های نقاشی قهوه‌خانه‌ای و حتی نورپردازی متناسب با فضای سنتی نوعی استفاده از نوستالژی مارکتینگ است که در نهایت شکست می‌خورد و به هدفش نمی‌رسد؛ چون مایه اصلی کار قوام لازم را ندارد و این‌همه بزک و دوزک به دادش نمی‌رسد. به هر حال در فرهنگ ما بوستان و گلستان سعدی آنقدر خواننده ندارد، اما هنوز آدم‌ها چاپ‌های نفیس این کتاب‌ها را به هم هدیه می‌دهند. در چنین تفکری که توجه به ظاهر از فهم محتوا رواج بیشتری دارد، ساخت برنامه‌ای خوش‌آب‌و‌رنگ اما عمیقا پوچ و بی‌مایه قابل توجیه به‌نظر می‌رسد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :