حامد فوقانی
مدتی میشود که به زمان، بیشتر از خیلی چیزهای دیگر فکر میکنم. هر زمان ذهنم از روزمرگیها خلاصی میگیرد، هر زمان، پشت ترافیک در انتظار به سر میبرم، هر زمان که در فراغت زمان کمی برایم کندتر میگذرد، به زمان فکر میکنم. چند روز پیش وسط همین درگیریهای زمانی، یکباره موضوعی فکرم را مشغول کرد. اینکه یکانسان در عصر حاضر بهطور معمول میتواند حدود 80سال عمر کند و در این سالها، نوزادی، نوپایی، خردسالی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی و پیری را پشت سر میگذارد. حالا اگر همین فرایند را فقط در 8سال طی کند و میانگین عمر انسانها حدود همین 8سال باشد چه میشود؟ آیا سرعت در زندگی ما بالاتر میرود؟ یا همین حسی را خواهیم داشت که اکنون همهمان داریم؟ اصلا چرا 8سال زودتر میگذرد و 80سال دیرتر؟ اصلا چرا انسان امروزی بهطور میانگین همین مقدار (80سال) عمر میکند؟ چرا 800سال عمرش نیست و فرایندهای نوزادی تا پیری کندتر طی نمیشود؟ یعنی اگر 8سال عمر میکردیم فرصتمان کمتر بود یا اگر 800سال عمرمان بود فرصتمان بیشتر؟ مثلا در فرض 8سال عمر، اشتباهات کمتری مرتکب میشدیم و در عوض، فرصت چندانی برای جبران اشتباهات نداشتیم؟بر فرض 800سالگی چطور؟ آن موقع، خیلی زمان داشتیم تا پی به حقایق بیشتری ببریم و زمان خودشناسیمان بسیار فراتر از اکنون بود؟
هرچه ذهنم جلوتر میرفت سؤالات هم بیشتر میشد؛ سؤال پشت سؤال. تا آنجا که یکباره، یاد فیلم «میانستارهای» (inters tellar) افتادم؛ اگر کریستوفر نولان مثل بسیاری از فیلمهای فضایی دیگر، زمان را به چالش نمیکشید قطعا فیلمش برنده اسکار نمیشد. فیلم سراسر فلسفه است و سکانسهای شاهکار درباره زمان کم ندارد؛ مثل آنجا که آنها هنگام سفر به سیارهای واقع در کرمچاله، متوجه میشوند هر یکساعت آنجا معادل 7سال روی زمین است.
زمان هنوز برای بشر پیچیدگیهای فراوانی دارد و آنچه انسان برای کمک حال همگان، به آن افزوده، فقط قولوقرارهایی به واسطه چرخش زمین حول خودش و دور خورشید و در میان بودن قمرماه بوده است. زمان هنوز ذهن من را درگیر کرده و این درگیری، زمان زیادی را از من گرفته است. معلمی داشتیم که زمان را اینگونه معنا میکرد: «بیرحمترین معلم؛ چون اول آزمون میگیرد و بعد درس میدهد.» اکنون بهخودم میگویم اصلا چه فرقی میکند که میانگین عمر یک انسان 8سال باشد، 80سال یا 800سال. زمان در 800سال هم به سرعت 8سال میگذرد؛ اگر بخواهیم گامهای درست برداریم 8سال کافی است و اگر فرصت را قدر ندانیم، 800سال هم اندک خواهد بود.
درباره بیرحمترین معلم
در همینه زمینه :