قنات تهران زنده ماند
احیای قنات روستای کهنهقنات هاجرآباد شوق زندگی را به دل ساکنان سرازیر کرده است
رابعه تیموری- روزنامه نگار
در انتهای بزرگراه شهیدیاسینی میدانگاه ورودی روستای هاجرآباد رخ نشان میدهد. گرمای تند و تیز تابستان روی دارودرخت انبوه ابتدای روستا نشسته و با هر نسیمی که میوزد، هرم هوای داغ نیمروزی روی سر و صورت تکوتوک عابران میدانگاه میپاشد. بارانهای پربرکت بهاری به درختان رشیدی که در دامنه کوههای ضلع شمالی میدانگاه ردیف شدهاند جان دادهاند و قبراق و سرحال بهنظر میرسند. دارودرختی که در 2راسته شرقی و غربی خیابان اصلی روستا قد کشیدهاند شادابتر و پرشاخ و بارترند و وقتی نسیمی که از سمت دهانه قنات میوزد، لابهلای هوای دمکرده روستا میپیچد، هرم آن را کمتر میکند. کوچه پس کوچههای روستا پر از باغهای زردآلوست و روی شاخههایی که از دیوارهای کاهگلی روستا سرک کشیدهاند، شاهتوتهای سرخ و درشت خودنمایی میکنند. هرقدر به قنات نزدیکتر میشویم، شمار باغهایی که در پناه دیوارها محصور شدهاند بیشتر میشوند. اهالی در پشت این دیوارها خانهباغهایی زیبا ساختهاند که معماری آنها به ویلاهای لاکچری شمال شهر پهلو میزند. معماری امروزی این خانهباغها و کوچهباغهای خاکی روستا تضادی خوشایند بهوجود آوردهاند و روستای کهنهقنات را که چند سالی است هاجرآباد نامیده میشود، به سکونتگاهی ییلاقی تبدیل کردهاند.
تابستانی به طراوت بهار
باید راهی پیدا میکردند. رشته قنات روستا که عمری جوشیده و به برکت آب گوارای آن روستای کهنه قنات به سرسبزترین روستای تهران تبدیل شده بود، در چنبره چاههای عمیق روزهای احتضار را طی میکرد و تا خشک و خاموش شدن فاصله چندانی نداشت. اگر این اتفاق میافتاد نهتنها باغهای زردآلو، شاهتوت و زمینهای صیفیکاری کهنهقنات بیابان میشد، بلکه تهراننشینان دست به جیبی هم که برای لذت بردن از آب و هوا، درخت و سبزه کهنهقنات راهی این روستای آباد حاشیه پایتخت میشد، حتما بهدنبال تفرجگاه تابستانی دیگری میگشتند. قدیمیهای روستا که به شماره افتادن نفسهای کهنهقنات را به چشم دیدند، پا پیش گذاشتند و با کمک جوانترها راه و نیم راههای بسیاری را طی کردند تا چشمه قنات روستا حیاتی دوباره پیدا کند و زندگی به کهنهقنات دیروز و هاجرآباد امروز بازگردد.
هوای دلچسب قنات
ورودی باریک و کوتاه قنات مخروطی روستا در حاشیه آن قرار گرفته است. افراد میانهقد هم بدون خم کردن سر و شانه نمیتوانند از ورودی قنات بگذرند. پلههای قنات کوتاه و پهن هستند و فراوان. دیوارههای سنگی قنات با لایههای ضخیم سیمان محکم شدهاند و آجرهای زرد قزاقی که عمودی کنار هم ردیف شدهاند طاق ضربی آن را بهوجود آوردهاند. حدود یک متر از دیوارههای بستر باریک قنات را با سیمان پوشاندهاند و مابقی آن آجرچینی شده است. آب بستر قنات روان است و آرام و خرامان از دهانههای هلالی میانراهها راه میگیرد و به دهانه پایین قنات میرسد. تختهای سنگی باریکی که زیر دیوارههای قنات ساخته شدهاند گرمای تابستان را بهخود راه نمیدهند و خنکای دلچسب و مطبوعی در راهروهای باریک قنات جریان دارد.
آبیاری به نوبت
قنات به ۲چشمه آب شور و شیرین تقسیم میشود و دهانه آن وسط روستا قرار گرفته است. دهانه پایین چشمه قنات چند متری پایینتر از سطح زمین است و چند پله پهن و کوتاه جوی آب کنار چشمه را به دهانه قنات متصل میکند. استخر روستا کنار چشمه پاییندست قنات آب شیرین روستا قرار گرفته است. باغدارانی که نوبت آبیاری باغ شان است، فلکه خروج آب استخر را بستهاند تا پر آب شود و بتوانند زمینشان را سیراب کنند. زمین صیفیکاری اصغر نورمحمدی با دهانه قنات فاصله چندانی ندارد. او میگوید: «چند سال پیش که قنات خشکیده بود، باغها و زمینهای روستا کمبرکت و بیحاصل شده بودند و گردشگران و اهالی روستا هر روز کمتر و کمتر میشدند.» حدود 5دهه پیش که قنات روستا تنها منبع آبیاری باغها و زمینهای کشاورزی اهالی به شمار میآمد، نورمحمدی نوجوانی 15-14ساله است. او تعریف میکند: «این قنات قدیمیترین قناتی است که در اطراف تهران حفر كردهاند و بهدلیل قدمت آن به این روستا کهنهقنات میگفتند. آن زمان از چاههای عمیق فراوانی که الان در مسیر قنات حفر شده خبری نبود و برف و بارانی که از کوه ری به طرف کهنهقنات سرازیر میشد، در بستر قنات جریان پیدا میکرد.»