شهرام زعفرانلو؛ کارشناس هنری
«عصر عاشورا» ،گویای زمان وقوع حوادث بعدازظهر عاشوراست. این تابلو، همچون روایتگری است که بدون اشاره مستقیم به حوادث گذشته، با بازنمود آثار به جای مانده از آن، ما را از بروز رخدادی که منتج به ظهور این تصویر شده، آگاه میسازد. لذا زمان اثر زمان حال است و ما منتظر اتفاقات اکنون.
زنان خارج از کارزار نبرد و به دور از چشم نامحرمان، بر اسب بازگشته از میدان جنگ و بیسوار، میگریند. زین اسب فرو افتاده و یراق و افسار آن رها شده و کبوترانی تیرخورده روی زین افتادهاند. زینب(س) ایستاده و بر دیواره تن اسب تکیه داده و سر بر بدن او دست در بالای اسب حلقه زده، میگرید و در مرکز دایره واقع است. نقاش، چنان ترکیبی را در ترسیم پیکره زنان، دختران و چهرههای نادیدنی آنها بهکار برده که نالههای خاموششان، با کمی توجه و سکوت قابل شنیدن است. تنها دستان ظریف و نحیف کودکان و زنان است که از پیکرههای پوشیده از چادرهای ارغوانیرنگشان بیرون زده و به همین اشاره، عمق ستمدیدگی آنها را نمایان ساخته است.
پیکرههای زنان از شدت سنگینی بار مصیبت حوادث ایام گذشته، تکیدهاند و از درد فقدان امام(ع) و همرزمانش خمیده و شکستهاند. این فسردگی و تضرع در اندام اسب و چشمانش بهخوبی نمایان است. همگان بر این مصیبت گریه میکنند. گریهای که برای همه پیروان امامحسین(ع) به میراث ماندگار بدل شده است. خطوط آشفته یالهای اسب و چشمان نیمهبستهاش، با زخمهای خونآلود و بهجایمانده از تیرها، خستگی مفرط و زجری را که متحمل شده بروز داده و گویی تنها برای تکیه دادن زنان و دختران ایستاده و باید ایستاده بمیرد.
گره طنابهای خیمه بر میخهای برجسته و استوار و فرو رفته در زمین و شکل صعودی خطوط خیمه به سمت بالای قاب و بخشهای پنهان آن، سفری آسمانی را نوید میدهد. ترکیب رنگ سفید و زرد بر اندام اسب و کبوتران معصوم، آنان را از سایر اشیای محیط متمایز ساخته و زخمهای خونرنگ بر تنشان، حس ترحم از خشونت بهوجود آمده را القا میکند. نور، بخش جداییناپذیر از این فضای معنوی است که شهادت و استواری در برابر ناملایمات حاصل آن است.
«عصر عاشورا» دگرگونی واقعیت است بهدست حقیقت. شیوه بیان هنرمندانه فرشچیان با توجه به جزئیات مصیبت، تغزلی مرثیهوار و شاعرانه است که ایستادن و تامل کردن را سهل و ممتنع میکند. نه یارای ماندن و نگریستن داریم و نه یارای گذر و کمتوجهی. شرمگینی مخاطب در این اثر کمتر از شرمندگی اسب بیسوار بازگشته از میدان جنگ نیست.
ماورائی به نام «عصر عاشورا»
در همینه زمینه :