حامد فوقانی | خبرنگار:
نگاه معصومانهمحور موجود در فرهنگ و آداب ایرانی نسبت به دختران هرقدر از یک سو قابل ستایش است اما از سوی دیگر باعث شده تا در انجام خیلی از اقداماتی که هم نیازهای امروزی دختران را برآورده میسازد و هم شادابی و نشاط را به جامعهشان تزریق میکند، تعارف داشته و بهطور مسلم ناکام بمانیم. در همین تهران خودمان بالغ بر 2میلیون دختر ساکن هستند که بسیاری از آنها بهخاطر حسی که خودشان «عدمامنیت» مینامند، قادر نیستند وارد فعالیتهای جدی شهری شوند. آنچه واضح است برخی از دختران ناچارند مسیری را انتخاب کنند تا آن حس به قول خودشان امنیت را بهدست آورند. با چنین وضعی، چطور میتوان انتظار داشت که دختران جامعه بتوانند با فراغی آسوده، دور هم جمع شوند و در پاتوقی راجع به همه حال و هوای دخترانه خود گپ بزنند.
شاید همین حالا خیلیها بگویند عرصهای که دختران امروزی در آن حضور دارند، نسبت به گذشته (حدود 30سال قبل) قابل مقایسه نیست. بله درست است؛ تعداد دخترانی که وارد دانشگاه شده و در ادارهها، بیمارستانها، مراکز آموزشی و... مشغول بهکار میشوند روزبهروز افزایش مییابد، اما آیا تمام نیازهای دخترانه عصر کنونی در همین خلاصه میشود؟ بهطور حتم پاسخ منفی است. برای مثال امروزه دختران شهر ما، حق ورود به برخی از استادیومها را ندارند چراکه همان نگاه معصومانهمحور به دختر در عرف جامعه سبب میشود تا بسیاری از آقایان هم راضی به حضور دختران و بانوان در محیط ورزشگاه نباشند. این درصورتی است که بهدلیل فضای غالب در استادیومها، دختران نمیتوانند به تماشای مسابقات ورزشی بروند. درواقع اساسا مسئله بهگونهای تعریف شده که پاسخش آنچه مدنظر دختران و بانوان است، نخواهد بود. بهعبارتی فرض بر این گرفته شده که استادیوم محیطی امن برای دختران نیست.
در دیگر ابعاد فرهنگی و اجتماعی شهری هم وضعیت به همین شکل است. شاید به جرأت بتوان گفت تنها پاتوق فعلی دخترانه پایتخت، یکمجموعه شهردخت واقع در منطقه 6 و نزدیک دانشگاه تهران است. 6 بوستان مخصوص بانوان و چند شهربانو مختص همه بانوان است و نه فقط دختران. اما آیا این مجموعهها میتواند پاسخگوی نیاز یکچهارم جمعیت تهران باشد؟ بسیاری از ورزشگاهها و باشگاههای ورزشی فقط در نوبت صبح به بانوان خدمات ارائه میدهند. درحالیکه دختران برای بهرهگیری از این اماکن، به واسطه حضور در کلاس درس پیش از ظهر یا محل کار، از ورزش کردن هم محروم میمانند.
به هر ترتیب دختران ایرانی، اگرچه عرصههای زیادی از جامعه را درنوردیدند و حضور پررنگی دارند، اما باید قبول کنیم که این حضور بیشتر ناشی از تلاشها و دید جسورانه خود آنها بوده است. این موضوع سبب شده تا مدیران عالیرتبه، به ناچار، خیلی از محیطها را برای حضور دختران و بانوان مهیا کنند ولی در عین حال میتوان ادعا کرد که کمتر فضای شهری با نگاه دخترانه شکل گرفته است.
واقعیت آن است برای اینکه بخواهیم دختران جامعه دخترانه در شهر قدم بگذارند و همان نگاه معصومانهمحور مردانه نسبت به دختران هم رعایت شود، باید همه تعارفها و شعارها را کنار گذاشته و بیپرده راجع به دختران جامعه و شهرمان صحبت کنیم. آن موقع به شکل بهتری نیازهای دختران نوجوان و جوان درک خواهد شد و اقدامات شکل مناسبتری بهخود میگیرند تا پاتوقهایی دیگر برای تغییر ذائقه و اوقات فراغت دخترها ایجاد شود. آن هنگام پدرهای ایرانی هم از گام برداشتن دخترشان در شهر خیالی راحت دارند. به واقع که اجرای پروژههای شهریمان نگاه بین پدرانه و دخترانه بیشتری نیاز دارند چراکه در طول تاریخ رابطه دلسوزانه بین پدر و دختر همیشه جالب توجه بوده و هست. به قول سعدی:
به ره در یکی دختر خانه بود/ به معجر غبار از پدر میزدود
پدر گفتشای نازنین چهر من/ که داری دل آشفته مهر من
نه چندان نشیند در این دیده خاک /که بازش به معجر توان کرد پاک
بر این خاک چندان صبا بگذرد/ که هر ذره از ما به جایی برد
تو را نفس رعنا چو سرکش ستور/ دوان میبرد تا سر شیب گور
اجل ناگهت بگسلاند رکیب/ عنان باز نتوان گرفت از نشیب
شنبه 23 تیر 1397
کد مطلب :
22885
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/8BR3
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved