• چهار شنبه 28 آذر 1403
  • الأرْبِعَاء 16 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 18
دو شنبه 4 تیر 1403
کد مطلب : 228182
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/58G2q
+
-

به مناسبت 50سالگی «محله چینی‌ها»

5 نکته برای ماندگاری فیلم پولانسکی

5 نکته برای ماندگاری فیلم پولانسکی

به‌گفته مایکل ایتون، در تک‌نگاری‌ از انتشارات مؤسسه فیلم بریتانیا (BFI)، «محله چینی‌ها» به کارگردانی رومن پولانسکی یکی از آخرین فیلم‎‌های استودیویی بزرگی بود که در سال 1974 روی پرده رفت. فیلم‌ استودیویی به مثابه محصولی تجاری بود که تمام جنبه‌های تولید، توزیع و نمایش آن کاملا تحت نظارت استودیو قرار داشت. «محله چینی‌ها» و فیلمی مثل «پدرخوانده» (فرانسیس فورد کاپولا، ‌1972) در برهه ای تولید شدند که اعتبار و جایگاه استودیوها در صنعت فرهنگ آمریکا به واسطه رونق سینما کمی متزلزل شده بود؛ اما موفقیت این فیلم‌ها اعتبار استودیوها را احیا کرد. به مناسبت 50سالگی «محله چینی‌ها» 5نکته مهم از این فیلم را مرور کرده‌ایم.

اول از نام فیلم شروع کنیم. در سراسر دنیا، از آسیا و آفریقا گرفته تا اقیانوسیه، اروپا و آمریکا، منطقه‌ها و محله‌هایی در شهرهای عموما بزرگ است به اسم «‍Chinatown» که ترجمه‌اش به فارسی می‌شود «محله چینی‌ها». ساکنان این محدوده‌های جغرافیایی طبعا چینی‌ها و گاه آسیایی‌های چشم‌بادامی هستند که دور از موطن‌شان در کشوری دیگر روزگار می‌گذرانند. تعارض‌ها و تباین‌های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی میان ساکنان این محله ها و کشور میزبان یکی از منابع دائمی ایجاد بحران در این محدوده‌هاست و سر درآوردن از وقایع و اتفاقات این محله ها یا مداخله در آنها بدون شناخت واقعی این محله ها و ساکنانش و تعارض‌ها و ضدیت‌های جاری در آن ممکن نخواهد بود. قانون در این محله ها چنان کاری از پیش نمی‌برد و ساکنانش همچون اعضای یک خانواده از همدیگر حمایت می‌کنند. اما در فیلم «محله چینی‎ها» این نام بر وضعیتی ذهنی دلالت دارد که در آن هرج و مرج مطلق حاکم است و شناخت مجرم از بی‌گناه را غیرممکن می‌کند. لس‌آنجلس که محل وقایع فیلم است، وضعیتی شبیه محله چینی‌ها دارد و کسی نمی‎داند اوضاع در آن از چه قرار است.

رابرت ایوانز، تهیه‌کننده فیلم، قبل از «محله چینی‎ها» فیلم‌هایی مثل «بچه رزمری»، «قصه عشق» و «پدرخوانده» را برای استودیو پارامونت تهیه کرده و قرار بود «محله چینی‎ها» نخستین فیلم مستقل خودش باشد؛ جاه‌طلبی بزرگ برای او. رابرت تاون که فیلمنامه کار را نوشت، در آن زمان هنوز اسم ‌و رسم زیادی نداشت و فقط روی فیلمنامه «پدرخوانده» کار کرده بود؛ بدون اینکه اسمش در تیتراژ بیاید و قبل از آن هم نامش به‌عنوان مشاور ویژه در تیتراژ «بانی و کلاید» (آرتور پن، 1967) دیده شده بود. با این حال، او فیلمنامه‌ای نوشت که آمیزه طمع، قدرت، سرمایه‌داری، سیاست و جنسیت بود و درهم‌آمیختگی مفاهیمش اول از همه به مذاق کارگردان فیلم خوش نیامد. ایوانز، رومن پولانسکی را برای کارگردانی انتخاب کرد که ریسک بزرگی بود. پولانسکی مثل فیلم‌هایش ناسازگار و سرسخت بود. از همان ابتدا پولانسکی می‌خواست فیلمنامه را اصلاح کند. فیلم با کشمکش میان تهیه‌کننده، فیلمنامه‌نویس و کارگردان شروع شد.

جک نیکلسون که برای نقش کارآگاه خصوصی جک گیتیز انتخاب شد، جمع ناجورها جور شد. نیکلسون که در مکتب راجر کورمن تعلیم دیده بود و در فیلم‌های شاگردان دیگر این مکتب ازجمله مونتی هلمن بازی کرده بود و جلوی دوربین نسل جدیدی از کارگردانان آمریکایی مثل دنیس هاپر، باب رافلسن، مایک نیکولز و هال اشبی درخشیده بود، برای نقش اصلی فیلمی بزرگ انتخاب شد. 500هزار دلاری که برای دستمزد به او پرداخت شد، نشان می‌داد که استودیو قدر و قیمت او را خوب می‌دانست.

اختلاف میان تهیه‌کننده و کارگردان به انتخاب فیلمبردار هم کشید. ایوانز کسی مثل گوردن ویلیس (خالق صحنه‌های تیره‌وتار «پدرخوانده») را می‌خواست، اما پولانسکی در نهایت به استنلی کورتز، یکی از استادان فیلمبرداری سیاه‌وسفید، رضایت داد. 10روز از فیلمبرداری که گذشت و پولانسکی که راش‌ها را دید، از نتیجه رضایت نداشت. کورتز اخراج شد و جان ای. آلونزو جای او را گرفت. آلونزو به‌دنبال این بود که فیلم واقع‌گرایی‌ بدون جلب توجه اکسپرسیونیستی خاص فیلم‌های نوآر داشته باشد. نتیجه کار او کاملا درخشان از آب درآمد. نور نئون‌ها مکمل موسیقی جری گلداسمیت است که اتفاقا او را رابرت ایوانز بعد از یک نمایش خصوصی ناموفق به جای دوست پولانسکی که موسیقی اولیه فیلم را ساخته بود سر کار آورد.

داستان فیلم در ظاهر ساده است؛ اما در واقع ساختار هر صحنه کارکردی دوگانه دارد: یکی در سطح نمادین و دیگری در سطح روایی. برای نمونه کارآگاه با اینکه تقلایی کشنده و وسواس‌گونه برای کشف حقیقت دارد، اما با برملا کردن شبکه پیچیده وقایع و کلاف سردرگمی که او سعی می‌کند سرنخش را پیدا کند، به‌طور ضمنی از خودش در برابر وضعیت حاکم بر شهر محل زندگی‌اش سلب مسئولیت می‌کند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید