سایه باد
علیالله سلیمی، روزنامهنگار
کتاب «سایه باد» نوشته کارلوس روئیث ثافون که با ترجمه علی صنعوی از سوی انتشارات نیماژ منتشر شده، یکی از آثار معمایی و کارآگاهی است که خواننده را با راز و رمزهای یک معمای پیچیده جنایی آشنا میکند. نویسنده برای نوشتن این کتاب فضای مهآلود گورستان متروک کتابها را تصویر کرده است. میتوانید چشمانتان را ببندید و خودتان را در آنجا تجسم کنید. مردی که پسر 10سالهاش را به آنجا آورده است، به او میگوید میتواند فقط یک کتاب انتخاب کند و او هم «سایه باد» خولیان کاراکاس را برمیدارد. وقتی پسر بزرگ میشود، چندنفر به دلایل مرموزی به کتابش علاقهمند میشوند. ثافون در این کتاب، داستان فرزند صاحب یک کتابفروشی را در بارسلونای پس از جنگ روایت میکند. این شخصیت در تلاش است تا از سرنوشت تراژیک «خولیان کاراکس» پرده بردارد؛ نویسندهای که تمام آثارش یکی پس از دیگری توسط شخصی مرموز در حال نابود شدن هستند. نویسنده در این رمان، به ستایش از قدرت دگرگونکننده ادبیات میپردازد و به شکل همزمان، داستانی حماسی درباره دسیسه، عشق و قتل را میآفریند.
در ابتدای داستان با «دانیل سِمپِره» آشنا میشویم، پسر صاحب یک کتابفروشی که در بارسلونای سال 1945زندگی میکند؛ شهری که هنوز در حال التیام از زخمهای «جنگ داخلی اسپانیا» است و همینطور از جنگی بسیار بزرگتر که در همان سال به پایان رسید. «دانیل» سن و سال زیادی ندارد، اما در آستانه گرفتن تصمیمی است که سرنوشتش را شکل خواهد داد. او خیلی زود درمییابد که شخصی مشغول یافتن و نابود کردن تمام نسخههای رمانهای «کاراکس» بوده است؛ کسی که دانیل میداند او را بهزودی ملاقات خواهد کرد. دانیل که با گذشت زمان، هرچه بیشتر شیفته و مجذوب ماجرای زندگی کاراکس شده، تلاش میکند تا از سرنوشت او سر درآورد و بفهمد برای این نویسنده منحصر به فرد و مرموز چه اتفاقاتی رقم خورده.