مرد سوم
زیر سایه ولز
دیوید سلزنیک از تهیهکنندگان فیلم «مرد سوم» اصرار داشت نقش هری لایم به نوئلکاور برسد. کارولرید اما با سماجت پای انتخاب اورسنولز ایستاد و درنهایت هم حرفش را به کرسی نشاند. اصرار کارولرید به نفع فیلم تمام شد و امروز تصویر مرد سوم بدون حضور ولز تقریبا غیرممکن است. جالب اینکه ولز ابتدا علاقهای به بازی در فیلم مرد سوم نداشته و نقش هری لایم را بیاهمیت میدانسته. این روایت ژرژ مادول به نقل از کارولرید نشان میدهد که ولز چگونه از بیتفاوتی محض نسبت به نقشش، به فیلم علاقهمند شده است؛ «یک روز صبح، درست موقعی که دوربینها را در راهروی فاضلاب کاشته بودیم، اورسن پیدایش شد. به من گفت حالش بد است و تازه از شر آنفلوآنزا خلاص شده و احتمالا نمیتواند نقشش را بازی کند. التماس کردم که درهرحال بماند و در صحنهای که تدارک دیده بودیم بازی کند و قرار بود در میان فاضلاب، صحنه تعقیب وگریز را فیلمبرداری کنیم. با اکراه پذیرفت و وقتی از پلههای آهنی پایین میرفت غرغرکنان گفت: «این فاضلاب مرا گرفتار ذاتالریه میکند!» از صحنه فیلمبرداری کردیم، سپس اورسن خواست کار را ازسر بگیریم، هرچند من از نخستین برداشت راضی بودم. با فیلمبردار صحبت کرد، چند پیشنهاد داد و بعد صحنه تعقیب و گریز را دوباره بازی کرد. سپس یکبار دیگر و خلاصه کلام، اورسن این صحنه را 10بار تکرار کرد و چنان به داستان فیلم علاقهمند شد که تا پایان کار فیلم در وین ماند.» احتمالا این شایعه که ولز سکانسهای خودش را در فیلم مرد سوم بازنویسی و کارگردانی کرده از دل همین نقل قول کارولرید بیرون آمده است. داستان این فیلم از آنجا آغاز میشود که پس از جنگ جهانی دوم شخصیت«هالیمارتینز» نویسندهای آمریکایی به دعوت دوستش هریلایم به وین اشغال شده میرود، اما به محض ورود میشنود هری در یک تصادف اتومبیل کشته شده. مشخص میشود که هری در کار قاچاق داروهای تقلبی بوده و مرگش هم ساختگی است. مارتینز تصمیم میگیرد برای اجرای عدالت با پلیس بابت دستگیری دوستش همکاری کند. مارتینز با هری قرار میگذارد، اما هری فرار میکند و بعد از تعقیب و گریز کشته میشود. مارتینز برای دومینبار در مراسم خاکسپاری جنازه هریلایم شرکت میکند. کارولرید درباره این فیلم گفته است: تصور نمیکنم که مردم به تکنیک اهمیتی بدهند. این ستارهها هستند که صاحب شهرت میشوند و نگاه مردم را بهخود جلب میکنند، اما هیچکس فیلمی را بهخاطر اینکه کارول رید آن را ساخته، نمیخواهد ببیند. هر کارگردانی که در این کشور (آمریکا) فیلم میسازد، برای تداوم حرفهایاش بیوقفه به ساختن پایانهای خوش برای فیلمهایش ادامه میدهد. مطمئنم که این سیاستی غلط است، چون تماشاگر تیزهوش را از سینما جدا میکند.