نبوغ مهیب
اورسن ولز
کارگردان، فیلمنامهنویس، هنرپیشه آمریکایی
(۶ مه ۱۹۱۵ -۱۹۸۵)
فیلم مرد سوم
سعید مروتی
سالها پیش منتقدی قدیمی در مطالبی درباره «همشهری کین»، در توصیف اورسن ولز از ترکیب جالب توجه «نبوغ مهیب» استفاده کرده بود.این شاید موجزترين توصیف برای سینماگری باشد که در جوانی و با فیلم اولش نهایت توجه ممکنه از سوی نخبگان را بهسوی خود جلب کرد و با نبوغش احترام و اعتبار خرید ولی شکست تجاری فیلم ستایش شدهاش، او را یک عمر دربهدر استودیوها کرد. آنچه ولز در مصاحبهای درباره شرایط تولید «همشهری کین» گفت، همه آن چیزی است که او در سالهای بعد از داشتنش محروم بود:« هیچکس سر صحنه نمیآمد. هیچکس به راشها نگاه نمیکرد. هیچکس! شما فقط فیلم را میساختید و همین. اگر من با آنها چنین شرطی نگذاشته بودم، آنها با توجه به ماهیت فیلمنامه جلوی من را میگرفتند. اما شرایط من آن موقع دلخواه بود و از آن زمان به بعد هم هیچگاه برایم تکرار نشد. خب، آن موفقیت هم دیگر نصیبم نشد. چیزی که مرا ضایع کرد، لذتبردن از آن نوع آزادیای است که فقط یکبار در زندگی نصیبم شد و هیچگاه دیگر قادر به تکرارش نشدم.» ولز در سالهای بعد به سختی فیلم ساخت. فیلمهایش بارها در مرحله فیلمبرداری متوقف شد یا در تدوین توسط تهیهکنندگان نابود شد.«خانواده اشرافی آمبرسون» فیلمی که ولز بعد از «همشهری کین » کارگردانی کرد، در مونتاژ تغییرات گستردهای کرد و سکانسهای زیادی از آن حذف شد.«بانویی از شانگهای» به مشکلات مشابهی برخورد و در اقتباسهای جاه طلبانهاش از شکسپیر مجبور شد با بودجه کم و توقف در فیلمبرداری کنار بیاید.ولز برای به سرانجام رساندن پروژههایش در فیلمهای کارگردانهای دیگر بازی کرد و سایه حضورش گاهی سنگینتر از کارگردانی بود که برایش جلوی دوربین میرفت؛ حتی اگر آن کارگردان کارول رید بود؛ چنانکه هنوز هم منتقدان سهمی فراتر از یک بازیگر برای ولز در فیلم «مرد سوم» (کارول رید) قائل هستند. در دهه هشتاد میلادی وقتی از دنیا رفت که همه او را با نخستین ساختهاش، به یاد میآوردند، با «همشهری کین» که بیش از نیم قرن بهعنوان بهترین فیلم تاریخ سینما شناخته میشد. نشانههای نبوغ مهیبش اما در فیلمهای دیگرش هم نمایان است و شاید بیشتر از همه در «نشانی از شر». شاهکاری که حقش مسلما بیشتر از بردن جایزه بهترین فیلم جشنواره بروکسل بود.