کلاف سردرگم مدیریت یکپارچه شهر
عضو شورای شهرسنندج: زمانی که سازمانهای متعددی شهر را اداره کنند، طبیعی است که ناهماهنگیهایی در آن اتفاق میافتد
محمدتوفیق مشیرپناهی| سنندج- خبرنگار:
وقتی کوچه یا خیابانی را آسفالت میکنند ناخودآگاه مردم خوشحال میشوند و رضایت دارند، اما گاه پس از مدتی یکی از شرکتهای خدماترسان آب، برق و گاز برای انجام عملیاتی با کانالکنی تمام آسفالت و کفپوش آن منطقه را از بین میبرد. به این ترتیب اگر هم خدماتی ارائه میشود، مردم به چشم تخریب معابر به آن مینگرند. بدتر آنکه آثار کانالکنی تا مدتها باقی میماند. وضعیت پیشآمده، یعنی تقدم و تأخر در ارائه خدمات، بحثی را به نام مدیریت واحد و یکپارچه شهری پیش کشیده است. در واقع این موضوع مطرح شده است که شهر باید دارای یک مدیریت واحد در ارائه خدمات باشد تا چنین وضعیتی در خدماترسانی پیش نیاید. طرح مدیریت واحد شهری با تمام جزئیات، مفاد و تبصرههایش در دور دوم شوراها به مجلس ارائه شد، اما تا امروز این طرح نه تصویب و نه رد شده است. بهعبارتی در هر دوره شورا طرح دوباره مطرح شده و بعد در دایره تکرار و فراموشی قرار گرفته است. برای بررسی بیشتر این طرح و ارتباط آن با شورا و شهر گفتوگوی همشهری را با «سید انور رشیدی» عضو سه دوره اخیر شورای شهر سنندج میخوانید.
مدیریت واحد و یکپارچه شهری در مدت حدود 20 سال فعالیت شوراها چه وضعیتی دارد؟
درباره مدیریت شهری از یک سو میتوان وضعیت را با شرایط ایدهال مقایسه کرد و از سوی دیگر در مورد کارهایی که انجام دادهایم و فعل و انفعالهایی که طی حدود 2 دهه اتفاق افتاده و شکل گرفته است، صحبت کرد. البته باید گفت که سابقه مدیریت شهری 20ساله نیست، بلکه ما در این زمینه بیش از 100 سال سابقه داریم و یکی از کشورهای قدیمی در میان کشورهای در حال توسعه هستیم. در چند دهه اخیر مدیریت شهری حدود 2 دهه متوقف و باز از سال 78 از سر گرفته شد. من فکر میکنم یک مشکل اساسی در حوزه مدیریت شهری داریم و آن هم این است که شهر را به عنوان یک پدیده یکپارچه خیلی به رسمیت نمیشناسیم و آن را جزئی از سرزمین کل میدانیم که فعالیتهای مختلفی در آن انجام میشود. هرچند دولت میتواند این فعالیتها را از سوی سازمانهای زیرمجموعه خود اداره کند. زمانی که سازمانهای متعددی شهر را اداره کنند، طبیعی است که ناهماهنگیهایی در آن اتفاق میافتد و کارآمدی به اندازه کافی نخواهد بود. درباره شورای شهر هم باید گفت که این شورا مسئولیت بخش کوچکی از مدیریت شهری را بر عهده دارد.
ارتباط مدیریت واحد شهری با شوراها چگونه است؟
ارتباط مدیریت شهری را باید اولا با سازمانهای دولتی و با کلیت دولت بررسی کرد، زیرا دولت باید دارای مدلی مشخص باشد. شاید ما هنوز مدلی را در این زمینه پیدا نکردهایم و نمیدانیم چه مدلی در این زمینه باید وجود داشته باشد، چرا که مدل مدیریت شهری باید در چهارچوب همان ساختار کلان حکومتی تعریف شود و به عنوان یکی از لایههای حکومت عمل کند. اما اینکه این لایه چگونه میتواند با سطوح بالایی و پایینی خود هماهنگ باشد هنوز به درستی تعریف و عملیاتی نشده است.
موضوع دیگر درباره المانهای مدیریت واحد شهری، رشد سکونتگاههای غیررسمی و مشارکت ساکنان است.
تجربه جهان به ما میگوید که باید به سمت مشارکت کلان در مدیریت شهری حرکت کنیم. تمامی نهادهایی که شاخصهای توسعه را پایش میکنند، در هزاره سوم بر موضوع مشارکت تاکید دارند. نه فقط در حوزه شهر، بلکه در حوزه کلان کشور، از خانواده گرفته تا آموزش و پرورش، نظام دیوانسالاری، موضوعات شهری و توسعه روستایی، همه جا این را یک رکن توسعه تلقی میکنند. قاعدتاً شوراهای شهر سنندج هم باید در این قالب دیده بشوند و باید ارزیابی عملکرد صورت گیرد. ما در اجرای شورایی و مشارکتی آسیبهای زیادی داریم.
در زمینه حاشیه نشینی و وجود سکونتگاههای غیررسمی، مخصوصا در شهر سنندج، اتفاقاً ساکنان آنها بالاترین مشارکت را در آن حوزه دارند. به گفته مدیران ارشد شهر، اکنون حاشیهها هستند که برای مرکز شهر تعیین تکلیف میکنند و یکی از تعیین تکلیفهای آنها در مساله انتخاب شورا و نقشی است که میتوانند در آنجا داشته باشند. در واقع در حال حاضر تمرکز زیادی بر این اجتماعات وجود دارد و دلیل آن هم تمرکز تبلیغاتی کاندیداها (مجلس، رئیسجمهوری و شوراها) و تراکم جمعیتی زیاد آنهاست، مانند محلههای عباسآباد، کانیکوزله، تقتقان (اسلامآباد) و غفور سنندج. در این محلات تمایل برانگیخته برای مشارکت وجود دارد و این تمایل در انتخاب شوراها بسیار زیاد است. ما باید در برنامهریزی بلندمدت مدیریت شهری خود، برای توسعه پایدار شهری، مدیریت و مشارکت کارشناسیتری داشته باشیم. باید به دنبال نهادینه کردن مشارکت خودانگیخته و معطوف به هدف باشیم، نه معطوف به تبلیغات و وعده در محلات حاشیهای و سکونتگاههای غیررسمی.
چگونه میتوانیم مدلهای مشارکت مردمی را در سنندج بومیسازی کنیم و به کار بگیریم؟
ما انواع مشارکت مانند مشارکت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داریم. باید اینها را از هم تفکیک کنیم و ببینیم که دنبال چه چیزی هستیم. مشکل ما این است که مدل مدیریت شهری بیش از آنکه موضوعی اداری و سازمانی باشد، مسأله شهرهاست. وقتی شهر را به عنوان یک سیستم فضایی و کارکردی مستقل و مجزا نشناسیم و برای آن یکپارچگی قائل نباشیم، طبیعتاً برخورد و مدیریت یکپارچه نیز برای آن قائل نخواهیم بود. فرقی ندارد که ما شورای شهر را بالای سر این سیستم قرار دهیم یا یک سازمانی دولتی را. سیستم دولتی ما متمرکز است و مردمی داریم که بیش از آنکه متکی به خود باشند به دولت وابستهاند. طبیعتاً در این شرایط استقلال شهری به مفهوم سیستم شهری یکپارچه شکل نخواهد گرفت. خلاصه اینکه مدیریت واحد شهری ما قطعاً وضعیت مطلوبی ندارد، نه به لحاظ نظری و نه به لحاظ آنچه میتواند باشد و نه به لحاظ پتانسیلهایی که داریم. آیا این مدیریت واحد شهری میتوانسته بهتر از این باشد؟ این بحثی جدی است و باید دید که در کجا اشکال داریم.
عملکرد قابل دفاع شورا
«سید انور رشیدی» عضو سه دوره اخیر شورای شهر سنندج میگوید: با نگاه به دو دهه اخیر، شورا حرکت رو به جلو، داشتهاست. در دهه 70 هیچ صحبتی در مورد مدیریت شهری وجود نداشت و از کارکردهایی که مدیریت شهری میتوانست داشته باشد سخن به میان نمیآمد. همچنین در این زمینه به شدت با شورای شهر مخالفت میشد. همین که توانستیم شورای شهر را تشکیل بدهیم اقدام خوبی است. عملکرد شورا در این دو دهه قابل دفاع است. ما نباید وضعیت خود را با جاهایی که 300 یا 400 سال قدمت دارند مقایسه کنیم. یکی از تجربههای موفق شورا این بوده که هر جا ضرورت داشته با شرکتهای خدماترسان شهری سنندج در ارتباط بوده است و هر جا عملیاتی داشتهاند با آنها هماهنگی شده و سپس شهرداری در جریان امور قرار گرفته است.