• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
جمعه 31 فروردین 1403
کد مطلب : 222829
+
-

نگاهی دیگر به حمله پهپادی-موشکی سپاه ایران به رژیم صهیونیستی

ساعت صفر تنبیه



آیا حمله نظامی مستقیم به ایران در شرایط فعلی امکان‌پذیر است؟
برخی رسانه‌های صهیونیست حمله مستقیم اسرائیل به ایران را جزو گزینه‌های پاسخ این رژیم به ایران می‌دانند، اما فارغ از اخبار، آیا اسرائیل در شرایط فعلی امکان حمله نظامی به ایران را دارد؟ این موضوع بررسی شده است.

چگونگی پاسخ مستقیم نظامی اسرائیل به ایران
  حمله با جنگنده‌های F35
 حمله موشکی با محوریت موشک‌های بالستیک

دردسرهای حمله با جنگنده
جنگنده‌های F35‌ از تجهیزات استراتژیک رژیم صهیونیستی است و اگراسرائیل ‌بخواهد با این جنگنده‌ها به ایران حمله کند،‌ عواقبی دارد.
  به‌علت بعد مسافت، نیاز به سوخت‌رسانی هواپیماهای سوخت‌رسان آمریکایی دارد، اما ایالات متحده صراحتا گفته قرار نیست در پاسخ احتمالی اسرائیل به ایران نقش‌آفرینی کند.
 مقامات آمریکایی می‌دانند که کوچک‌ترین نقش‌آفرینی در حمله احتمالی اسرائیل به ایران، منجر به واکنش سخت ایران به مقرها و نفرات نظامی آمریکا در منطقه می‌شود.
 بایدن در سال پایانی ریاست‌جمهوری قرار دارد و به‌دنبال درگیری و دردسر جدید در خاورمیانه نیست.
 امکان موفقیت کامل عملیات جنگنده‌های اسرائیلی علیه ایران به‌صورت جدی زیر سؤال است و این حمله برای اسرائیل ریسک بالایی دارد، چون احتمال مورد اصابت قرار‌گرفتن یا دچار مشکل‌شدن این جنگنده‌ها در عملیات طولانی علیه ایران وجود دارد.
 اگر جنگنده‌ها در جریان حمله مورد اصابت قرار بگیرند، دچار نقص فنی شده و سقوط کنند و... علاوه بر تحت‌الشعاع قرار‌گرفتن کل عملیات، ضربه مهلکی به حیثیت نظامی اسرائیل در داخل و خارج از سرزمین‌های اشغالی وارد می‌شود.

بازخوردهای منفی حمله موشکی
امکان حمله موشکی رژیم صهیونیستی در شرایط فعلی وجود ندارد، چون این موشک‌ها هم ‌ویژگی خاصی دارند.
 موشک‌های بالستیک رژیم صهیونیستی سلاح استراتژیک برای روز مباداست، بنابراین استفاده از آن برای یک حمله محدود آن‌هم با درنظر‌گرفتن هزینه‌های احتمالی باعث می‌شود این گزینه نیز کنار برود.
  ریسک احتمال رهگیری یا افشای اطلاعات مربوط به نحوه کارکرد موشک‌ها ازجمله مواردی است که باعث می‌شود این گزینه قابلیت اجرا پیدا نکند.
  اسرائیل تاکنون از موشک‌های بالستیک خود استفاده نکرده و به‌علت حفظ کامل محرمانگی تاکنون از آنها رونمایی هم نشده است.

یادداشت 1
موشک بالستیک و عبور از پدافند چندلایه غربزدگی
شیخ علی مهدیان؛ استاد حوزه و دانشگاه

 لایه اول: «انفعال ایران» در نبرد طوفان‌ الاقصی خوراک رسانه‌ای بود که مدت‌ها تلاش می‌کردند ذیل کلان‌پروژه «تحقیر و یأس و انسداد» به کام ذهن مردم ایران ریخته شود و طبق معمول عده‌ای که کمشان هم زیاد است، تکرارش می‌کردند.
 لایه دوم: از این لایه اساسی‌تر اینکه بستر رسانه‌ای جدید که در ظاهر فضای گفت‌وگو و همفکری را فراهم می‌کند، در حقیقت نقش جدی‌ای در ایجاد جهان‌های موازی فکری و دو‌قطبی‌های اجتماعی دارد؛ به‌گونه‌ای که به مرور آدم‌ها در یک جغرافیای واحد، هیچ زبان مشترکی با هم ندارند. این نکته را اضافه کنیم به اینکه اساسا حاکمیت مجازی مدت‌ها‌ست در دست همان کسانی است که نسل‌کشی غزه را مدیریت می‌کنند‌ و آنها دنبال فروپاشی ایران و کل جبهه مقاومت در بستر فکری و مجازی‌اند.
 لایه سوم: از همه اینها جدی‌تر «خشیّت فرهنگی» بخشی از مردم مقابل ابهت غرب است. اینکه «او با یک دکمه چنان می‌کند» که ظریف می‌گفت یک جمله معنا‌دار فرهنگی است. اصلا بسیاری از آدم‌ها در ایران و کل جبهه مقاومت که تحلیل‌های غرب را می‌پذیرند و ذهنشان را به «مدیریت رسانه‌ای» غرب می‌سپارند، حقیقتا در عمق جانشان مقابل هیمنه غرب کرنش می‌کنند؛ این یک واقعیت از فرهنگ باقیمانده پهلوی است.
 آری، شما باید درگیر این جنگ رسانه‌ای- فرهنگی باشی تا بفهمی اگر‌چه عبور از فلاخن داوود و گنبد آهنین و پدافند اسرائیل، فرانسه، انگلیس و آمریکا و رسیدن به صحرای نقب و زدن پایگاه هوایی نواتیم، مهم بود اما مهم‌تر از همه آنها، عبور از این بستر چند‌لایه انفعال فرهنگی و رسانه‌ای بود.
 هماهنگی جریانات مختلف ایران حتی تا سلبریتی‌ها و بسیاری از خودتحقیرها و غربزده‌ها و برجامی‌ها و اصلاحاتچی‌ها که شاید آخرین‌بار در ماجرای شهادت حاج‌قاسم اینطور با هم یکصدا شده بودند(حول مظلومیت جمهوری اسلامی) حالا حول هیبت و اقتدار جمهوری اسلامی یکصدا شده‌اند. این عبور موشک‌ها از دوقطبی‌های غرب‌ساخته ساده نبود که اتفاق افتاد.
 سطح دیگر، عبور از رسانه‌های غربی بود. آچمز‌شدن نخست‌وزیر انگلیس در مصاحبه و عجز شورای امنیت در دادن حتی یک بیانیه و اقتدار ایران در موضع‌گیری که نه فقط از زبان سلامی و امیرعبداللهیان که حالا از زبان دشمنان ایران حتی شنیده می‌شد و شکستن تصویر انفعال ایران را هم جدی بگیرید که موشک‌ها از آن هم عبور کردند.
 و اما و هزار هزار اما، از همه مهم‌تر و اساسی‌تر ضربه موشک‌ها به آن فرهنگ عمیق ریشه‌دار «خشیّت مقابل هیبت پوشالی غرب» بود. موشک‌ها به آنجا خوردند و متزلزلش کردند. خیلی‌ها در عمق جانشان از خود می‌پرسند این همان اسرائیل کذایی بود، آن همان آمریکای رویایی بود که اینطور همه با هم تحقیر شدند؟ این پیروزی مهم‌تر بود. این را باید جشن گرفت. اینکه به قله نزدیکیم را ظاهربین‌ترین ایرانی‌ها هم تماشا کردند و در چشم خودتحقیرترین گفتمان‌ها هم فرو شد؛ این یک واقعه تماشایی بود.
 من شخصا بیشترین لذت را از این عبور تماشایی موشک‌ها از سطوح چند‌لایه فرهنگ غربزدگی بردم و سجده شکر بر خاک ایران کردم.

یادداشت 2
در جنگ روایت‌ها هم شکست خوردند

راه‌حل کوتاه و ساده بود؛ موشک خوردند و باید حیثیت برباد‌رفته‌شان را جبران می‌کردند. قابل پیش‌بینی بود چه خطی را می‌روند؛ ابتدا انکار و بعد هم رجزخوانی؛ تحقیر و بعد هم هراس‌افکنی. اما واقعیت این است که در این پروژه رسانه‌ای نیز به شکل آموزنده‌ای شکست خوردند. در جنگ روایت‌ها نیز پیروز میدان، روایت تنبیه بود؛ روایت وعده صادق.
سخنگوی ارتش اسرائیل در همان روز اول اعلام کرد 99درصد موشک‌ها و پهپادهای ایران را رهگیری کردیم. یعنی از حدود 300موشک تنها 3موشک به هدف اصابت کرده است. خب، کم‌کم فیلم‌هایی منتشر شد که نشان می‌داد چقدر این ادعا ناشیانه است.
از آنجا‌که ادعا بی‌مبنا بود، دچار فراموشی شدند و یک عضو نظامی دیگر ارتش اسرائیل اعلام کرد تعداد موشک‌هایی که اصابت کرده، 9عدد است؛ یعنی رسیدند به 97درصد. اما ماجرا به اینجا هم ختم نشد چون مختصر فیلم‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود، تعداد موشک‌های اصابت‌کرده را بیشتر نشان می‌داد تا اینکه کانال14 تلویزیون اسرائیل این ادعاها را تکذیب و روزنامه معاریوی اسرائیل موشک‌های رهگیری‌شده را 84درصد اعلام کرد. این بازی آنقدر ادامه داشت که در نهایت اسرائیلی‌ها اعلام کردند هر فیلم و عکسی که به نفع جمهوری اسلامی منتشر شود، جرم است و با آن برخورد می‌شود.
ناچار وارد گام دوم شدند؛ هراس و ترس از جنگ. هراس برایشان یک ثمره مهم داشت؛ افراد ممکن است در دل با تنبیه نظامی ایران همراه باشند اما از سر ترس، شعف درونی‌شان را کتمان کنند یا خلاف آن واکنش نشان دهند. ترس مقابل منطق آنها عمل می‌کند. ویژگی ترس همین است؛ اما همین ترس نیز ماندگار نبود.
اسرائیلی‌ها بعد از 2روز حیرت، این‌بار ناچار شدند مدعی جنگ شوند، اما همین نیز در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های داخلی جدی گرفته نشد و با آن برخورد طنزآلود شد. علت نیز واکنش فوری مقامات کشوری و لشکری بود؛ اینکه بدون تعلل و در سطح بسیار وسیع‌تر و درهم شکننده‌تر از قبل پاسخ می‌دهیم.
و این یعنی شکستی تمام‌عیار در جنگ روایت‌ها. اما چرا شکست خوردند؟
واکنش سریع و جبهه‌ای شهروند‌رسانه‌ها در رسانه‌های اجتماعی. این اقدام هماهنگ و از سرمسئولیت با حمایت و پشتیبانی رسانه‌های اصلی و گروه‌های مرجع و نخبگانی و مسئول صورت گرفت. به نوعی یک وحدت و اجماع سیاسی و رسانه‌ای پشتیبان تنبیه اسرائیل بود.
این تجربه رسانه‌ای را نباید دست‌کم گرفت؛ چراکه اگر همواره جنگ روایت‌ها از اصل ماجرا مهم‌تر نباشد، کم‌اهمیت‌تر هم نیست.







 

این خبر را به اشتراک بگذارید