• یکشنبه 25 آذر 1403
  • الأحَد 13 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 15
دو شنبه 27 فروردین 1403
کد مطلب : 222435
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/2RpjJ
+
-

دکتر سید علیرضا مرندی از 6 دهه زندگی مشترک برایمان می‌گوید

هیچ‌فردی را به اندازه همسرم دوست ندارم

خانواده و فرزندان خوب از برکات یک زندگی است

هیچ‌فردی را به اندازه همسرم دوست ندارم

  شهره کیانوش راد

دکتر سیدعلیرضا مرندی، متخصص کودکان و فوق‌تخصص نوزادان از آمریکاست. وزیر بهداشت و سابقه 2 دوره نمایندگی مجلس را در کارنامه سیاسی‌اش دارد و از سال1388 نیز رئیس فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران است. اما بهانه گفت‌وگوی ما با او، شنیدن تجربه‌های شیرین زندگی مشترک با همسرش است. دکتر مرندی، متولد1318 است و در آستانه پنجاه و هشتمین سالگرد ازدواجش با «معصومه طباطبایی» برایمان از عشق و محبتی می‌گوید که همچنان مانند روز اول ازدواج میان آنها وجود دارد. او می‌گوید: «اگر بچه‌ها شاهد مهر و محبت میان پدر و مادر خود باشند، در آینده پدران و مادران خوبی خواهند بود.»

آقای مرندی، چه سالی ازدواج کردید؟
سال 1344 ازدواج کردیم و اردیبهشت امسال، 58سال می‌شود که من و معصومه‌خانم زندگی مشترک خود را شروع کرده‌ایم.

چند سال در ایران بودید؟
حدود یک سال بعد از ازدواجمان و برای گذراندن دوره سپاه بهداشت در ایران بودیم و بعد از آن برای گرفتن تخصص و ادامه تحصیل به آمریکا رفتیم و 14سال در آنجا زندگی کردیم.

شما 14سال در آمریکا زندگی کردید و بعد از انقلاب به ایران برگشتید. این بدان معنی است که از همان ابتدا، زندگی مرفهی داشته‌اید؟
خیر! اصلا اینگونه نبود. پدر و مادر من هیچ وقت صاحب خانه نشدند. ما در خانه مادربزرگ که خیلی هم بزرگ نبود زندگی می‌کردیم. در گذشته چند برادر و عروس و نوه‌ها در خانه پدری و با هم زندگی می‌کردند و غیرعادی به‌نظر نمی‌آمد. ارتباط ما و بقیه اعضای فامیل خیلی خوب بود. پدر من تا آخر عمر حتی یک دانگ از هیچ ملکی نداشت. خانواده من شرایط اقتصادی نسبتا سختی داشتند و گاهی می‌دیدم پدر و مادرم از خوردن غذای ساده نان و پنیر هم صرف‌نظر می‌کردند تا بچه‌ها بتوانند غذا بخورند. من از همان سال اول دانشکده پزشکی می‌خواستم ازدواج کنم، اما وضع مالی‌ام مساعد نبود. پدرم نصف حقوقش را برای تحصیل من که در تهران بودم می‌فرستاد و می‌دانستم که خیلی در مضیقه است. با اینکه خیلی صرفه‌جویی می‌کردم، اما نمی‌توانستم از عهده هزینه ازدواج و همسرداری بربیایم. از طرفی هم اگر ازدواج می‌کردم باید از خوابگاه دانشگاهی بیرون می‌رفتم. زمانی که من سپاهی بهداشت بودم و دوره آموزشی را گذرانده بودم، دو هفته به ما مرخصی دادند. در همین فاصله مراسم خواستگاری، عقد و ازدواجمان صورت گرفت. پدر و مادر همسرم انسان‌های بسیار شریفی بودند. پدر همسرم فردی تحصیلکرده و کارمند بود. زندگی آنچنانی نداشتند و همسرم به زندگی معمولی عادت داشت. زمانی که ازدواج کردیم، شرایط مالی خوبی نداشتیم حتی بلیت رفتن به آمریکا را هم قسطی خریدیم.

در این 58سال زندگی مشترک با همسرتان، مشاجره هم داشته‌اید؟
مشاجره! خیر! اختلاف نظر طبیعی است که در مواردی وجود داشته، اما حتی یادم هم نمی‌آید که راجع به چه موضوعی بوده که مثالی برای شما بزنم.

شما بیشتر اهل کوتاه آمدن هستید یا همسرتان؟
 حقیقتا چیزی به یاد ندارم، اما اگر هم موردی بوده، من وظیفه خودم می‌دانستم که کوتاه بیایم. اصولا ما مردها برخلاف آنچه اسلام از ما خواسته، پرتوقع هستیم و فکر می‌کنیم انجام همه کارهای خانه برعهده خانم‌هاست. انتظار داریم همه چیز مرتب باشد و گاهی ایراد هم می‌گیریم. مقام معظم رهبری در صحبت‌هایشان بیش از چند بار فرمودند که زن هیچ وظیفه‌ای در قبال کارهای منزل ندارد و اصلی‌ترین وظیفه‌اش همسرداری و فرزندپروری است. امروزه بانوان علاوه بر این مسئولیت‌ها، در بیرون از منزل هم شاغل هستند و وقتی زن و مرد به خانه می‌آیند، متأسفانه مرد استراحت می‌کند و زن به تنهایی تمام کارهای خانه را انجام می‌دهد. بنابراین به‌نظرم بیشتر اشکالات احتمالا از طرف ما مردهاست. حقیقتا یادم نمی‌آید که دعوا و مشاجره‌ای بین من و همسرم پیش آمده باشد. مهر و محبت میان زن و شوهر و رعایت دستورات اسلامی بسیار مهم است. اگر آدم تقوی را رعایت کند، هیچ وقت با همسرش مشکل پیدا نمی‌کند و دلیلی ندارد با همسر و فرزندانمان به مشکل بخوریم.

مهم‌ترین ویژگی همسرتان چیست؟
ایشان بسیار متدین هستند. در خانواده‌ای متدین بزرگ شده‌‌اند. آدمی هم که متدین باشد و تلاش کند در قالب اعتقاداتش عمل کند، عیب‌هایش کمتر و محاسنش بیشتر می‌شود. همسرم کلاس یازدهم بود که ازدواج کردیم و بعد از آن، از تهران به روستایی که من بودم آمد و نتوانست آن زمان دیپلم بگیرد. زندگی مشترکمان را در روستای کندجان شهرستان گلپایگان که آن زمان نه آب داشت و نه برق و نه جاده، شروع کردیم. وقتی هم به آمریکا رفتیم، آنجا هم زندگی سختی را شروع کردیم و همسرم سختی زیادی کشید اما همیشه روابط ما گرم و صمیمی بود. ایشان در آمریکا به اصرار من ادامه تحصیل داد، چون می‌خواست به فرزندان رسیدگی کند. چندین سال پیش، مادر من پایش شکسته بود، او را از اصفهان به تهران آوردیم و همسرم از مادرم مراقبت کرد. آن زمان همسرم مشغول تحصیل در سطح دکتری بود، اما درسش را برای مراقبت از مادرشوهر رها کرد.
البته بعدا فرصتی دست داد و همسرم توانستند تحصیل در مقطع دکتری زبان انگلیسی را  ادامه دهند.
زمانی هم که پدر و مادر خودشان به‌دلیل کهولت سن، نتوانستند به تنهایی زندگی کنند، به منزل ما آمدند و همسرم از آنها مراقبت کردند. اینها کارهای کوچکی نیست و فداکاری ایشان را نشان می‌دهد. خصلت‌های نیک بسیاری دارند که برگرفته از اعتقادات مذهبی ایشان است. به‌هرحال وقتی آدم متدین باشد، دروغ نمی‌گوید، غیبت نمی‌کند خلاف وعده‌اش عمل نمی‌کند. یک عمر با هم زندگی کرده‌ایم، سختی‌هایی در زندگی داشته‌ایم، اما خدا را شاکرم که با وجود مشکلات جسمی‌ای که داریم، اما همچنان زندگی شیرینی داریم و همیشه به هم علاقه‌مند بوده‌ایم. من در میان بستگان، هیچ‌ فردی را در دنیا به‌اندازه همسرم دوست ندارم. فوق‌العاده ایشان را دوست دارم، بیش از هر کسی.

این علاقه را به همسرتان هم ابراز می‌کنید؟
بله! از اول جوانی همیشه علاقه‌ام را به ایشان ابراز کرده‌ام و هنوز هم هر روز و به دفعات عشق و علاقه‌ام را به همسرم ابراز می‌کنم. قربان صدقه همسرم می‌روم و همیشه به او ابراز محبت می‌کنم. محبت کلامی، عشق و علاقه میان زن و شوهر را بیشتر می‌کند. یادم هست تازه عقد کرده بودیم و من از روستا برای دیدن همسرم به تهران می‌آمدم. هفته‌های اول در خانه پدر همسرم، وقتی به خانمم محبت می‌کردم، پدرش خجالت می‌کشید، اما بعد متوجه شد که من از روی محبت و عشق به ایشان ابراز علاقه می‌کنم.

ارتباط صمیمی زن و شوهر چه تأثیری بر تربیت فرزندان دارد؟
 پدر و مادرها باید برای بچه‌هایشان الگو باشند. ابراز محبت به همسر باید در مقابل فرزندان باشد تا آنها هم این رفتار را یاد بگیرند و به همسرانشان عشق بورزند. خیلی وقت‌ها اگر بچه‌ها ببینند که پدر و مادرشان با سختی مالی زندگی خود را شروع کرده‌اند، به هم سرکوفت نمی‌زنند و در اداره زندگی با هم مشارکت دارند، آنها هم درس می‌گیرند و در آینده و هنگام ازدواج سختگیری نمی‌کنند.

شما اهل سختگیری در ازدواج فرزندانتان بودید؟
خیر! مهریه دختران، عروس و نوه‌های من تا جایی که به یاد دارم 14سکه بوده حتی ممکن است مهریه برخی از آنها 12 یا 5سکه بوده باشد، اما بیشتر از 14سکه نبوده است. وقتی دختر بزرگ من ازدواج کرد، مراسم عقد و ازدواجش در یک روز و در آپارتمان کوچک مسکونی خودمان انجام شد.کاملا بی‌سر و صدا و در حد یک مهمانی ساده با پذیرایی چای و شیرینی، برگزار شد. همیشه به بچه‌های خودم و الان هم به نوه‌ها توصیه می‌کنم‌که زود ازدواج کنند. این یک نصیحت صرف نیست بلکه توصیه و حتی اصرار هم در آن هست. نوه‌های من با اینکه شغل هم نداشتند اما خوشبختانه زود ازدواج کردند.

در صحبت‌هایتان فرمودید نوه‌های شما هنگام ازدواج شغل نداشتند. هیچ‌گاه با توجه به موقعیت شغلی و سیاسی شما، انتظار نداشتند که برای آنها توصیه و سفارشی بکنید؟
 توصیه، خیر! نه این کار را بلدم و نه می‌کنم. در مراسم خواستگاری یکی از نوه‌هایم، پدر عروس‌خانم به من گفت که برای پیدا کردن شغل برای نوه‌تان توصیه‌ای بکنید. حتی یکی دو تا وزارتخانه را هم اسم بردند. آن موقع حرفی نزدم، اما بعدا متوجه شدند که من اهل توصیه کردن نیستم. در حد توان، به نوه‌ها کمک مالی می‌کنم اما اهل توصیه‌ و سفارش برای شغل‌شان نیستم. البته ممکن است تصور و برداشت مردم از مسئولان مملکت این باشد و شاید هم مردم مشاهداتشان از بعضی از مسئولان اینگونه باشد، اما من هیچ وقت این کار را نمی‌کنم، در مقابل خیلی دعا می‌کنم و خداوند هم همانطوری که فرموده است، دعاها را مستجاب می‌کند.

فرزندان و نوه‌های شما در رده آقازاده‌ها جا نمی‌گیرند؟
خیر! من آقا نیستم که آنها آقا‌زاده باشند! بچه‌های من الحمد‌لله موفق هستند. زمانی که از آمریکا برگشتیم، 13ساله، 10ساله و 9ساله بودند و با اینکه فارسی هم بلد نبودند اما همین‌جا مدرسه رفتند و در همین ایران به دانشگاه رفتند. اینجا درس خواندند و الان همه عضو هیأت علمی دانشگاه‌ها هستند. نوه‌ها هم یا لیسانس یا فوق‌لیسانس دارند. در زندگی به‌دنبال تجملات نبودند و ازدواج‌های بسیار ساده‌ای داشتند. شیرینی زندگی به خانه و ماشین نیست! اینها را خدا به لطف خودش فراهم می‌کند و برکاتی در زندگی می‌گذارد. همیشه هم این برکت، داشتن پول زیاد نیست. خانواده خوب و فرزندان خوب از برکات بسیار باارزش یک زندگی است که باید قدرشان را بدانیم و خدا را شاکر باشیم و از زندگی در کنار هم لذت ببریم.

فرزندانتان به فکر زندگی در خارج از ایران هستند؟
زمانی که در آمریکا زندگی می‌کردیم، استاد دانشگاه بودم و زندگی بسیار خوبی داشتیم و فرزندانم هم آن زندگی را تجربه کردند. اما زندگی در ایران را بهشت می‌دانم. خانواده‌ام هم از صدر تا ذیل همین نظر را دارند و هیچ وقت به زندگی در خارج از ایران فکر نکرده‌اند.

حلقه هزار دلاری را پس دادم!
قناعت یکی از ویژگی‌های «معصومه طباطبایی» همسر آقای دکتر مرندی است. دکتر مرندی از آن با ذکر خاطره‌ای یاد می‌کند: «در آمریکا که بودیم حلقه ازدواج همسرم شکست و من حلقه‌ای برای او خریدم. وقتی همسرم قیمتش را پرسید و من گفتم هزار دلار، خیلی ناراحت شد و گفت تو می‌دانی من اهل طلا نیستم. از من خواست که حلقه را پس بدهم و من هم همین کار را کردم. روز بعد دیدم یک حلقه بسیار زیباتر در‌ دست همسرم است. وقتی قیمتش را پرسیدم گفت یک دلار خریدم! همسرم همیشه در زندگی اهل قناعت بوده و هست. فرزندانم هم این ویژگی مادرشان را از همان کودکی دیده‌اند و در زندگی‌شان به همین شیوه رفتار می‌کنند و زندگی‌شان هم با قناعت شیرین‌تر است.»

دکتر سپیده مرندی:
تغذیه با شیر مادر، تأکید همیشگی پدر است


سیده سپیده مرندی، فرزند سوم و آخر خانواده دکتر مرندی است. او دانش‌آموخته مترجمی و آموزش زبان انگلیسی است و از سال‌۱۳۷۷ تا‌کنون عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. از او خواستیم برایمان از مهم‌ترین درس‌هایی بگوید که در زندگی از پدرش آموخته است.
 اولویت دادن به دین و پایبندی به نظام؛ اینها چیزهایی بودند که در عمل از پدر یاد گرفتم. در تصمیم‌های بزرگ، اولویت ایشان کسب رضای خداوند بوده و در تصمیمات بزرگ، همیشه سعی می‌کردند کاری را انجام بدهند که به صلاح و نفع نظام باشد و در جهت منویات حضرت امام(ره) یا مقام‌معظم رهبری(حفظه‌الله) باشد.
 به‌عنوان پزشک، توصیه اکیدشان به همه ما تغذیه 2 سال فرزندانمان با شیر مادر بوده است.
 مهم‌ترین ویژگی پدر این است که بسیار پرکار و وقت‌شناس هستند. اهل مطالعه و بسیار متواضع و با گذشت هستند. اگر با کسی اختلاف‌نظری پیدا کنند یا دلخوری پیش بیاید، چه مقصر باشند، چه نباشند عذرخواهی می‌کنند.
 خیلی محبت خود را ابراز می‌کنند، هم نسبت به مادرم و هم نسبت به همه ما و‌ کلا همیشه این‌توصیه را به زوج‌ها دارند که محبت خود را ابراز کنند.

همیشه با  پدر مشورت می‌کنیم
 دوران جنگ دوران نوجوانی من بود. پدر من هم در آن شرایط، کار و مسئولیتشان زیاد بود. گاهی از صحبت‌های برخی دوستانم متوجه می‌شدم آنها تفریحاتی همراه با پدر دارند که به‌دلیل مشغله زیاد پدرم، برای ما پیش نمی‌آمد. مواقع کمی  پدر در خانه بودند، اما در همان مواقع، خیلی راحت با ایشان در موضوعات مختلف گفت‌وگو می‌کردیم و به ما مشاوره می‌دادند. یادم هست زمانی که دانشجو بودم سر یک کلاس، استاد، عزاداری امام حسین(علیه‌السلام) را مورد تمسخر قرار داد و بی‌حرمتی کرد. خیلی ناراحت شدم. همان شب موضوع را برای مادرم تعریف کردم. پدرم‌ مشغول مطالعات کاری بودند، اما در بحث ورود کردند و راهنمایی‌های خیلی خوبی برای پیگیری مسئله کردند. برایم خیلی شیرین بود که دغدغه‌های ما برای ایشان مهم است.


توصیه‌های خواندنی دکتر مرندی همسر و پدری موفق
لذت زندگی مشترک را تا جوانید، تجربه کنید


موضوع خانواده در زندگی فردی و اجتماعی بسیار مهم است. در گذشته استحکام خانواده‌ها بیشتر از الان بود و جوانان هم تمایل بیشتری به ازدواج داشتند. اما اکنون آمار ازدواج پایین آمده و زندگی‌های مشترک نیز کم‌ثبات شده‌است. عوامل مختلفی در این موضوع نقش دارد. دولت و مجلس به این مسئله از بعد فرهنگی و اجتماعی نگاه نمی‌کنند و مشکلات اقتصادی هم بر کاهش آمار ازدواج تأثیر گذاشته است. قوانینی برای افزایش جمعیت تدوین شده، اما قبل از آن باید شرایط را برای ازدواج جوانان تسهیل کرد. اگر دخترها و پسرها تشویق شوند و امکان ازدواج برایشان فراهم شود و در جوانی بچه‌دار شوند، فاصله سنی آنها با فرزندانشان کمتر خواهد بود و می‌توانند در زندگی مشترک لذت با هم بودن، فرزند‌آوری و تشکیل خانواده را تجربه کنند. پدر و مادرها هم وظیفه دارند فرزندانشان را به ازدواج تشویق و در این راه آنها را حمایت کنند. گاهی پدر و مادرها به غریزه جنسی جوانان توجه نمی‌کنند اما اگر شرایط ازدواج شرعی را برای جوانان فراهم نکنیم ممکن است به سمت ناهنجاری‌های اجتماعی بروند و هر چه سن فرزندان بالاتر ‌برود، کمتر به توصیه پدر و مادرها گوش می‌دهند و تمایلشان برای ازدواج کمتر می‌شود.
خیلی از پدر و مادرها و جوانان مشکلات اقتصادی را مطرح می‌کنند که البته تا حدودی حق دارند، اما من از خودم و فرزندانم مثال می‌زنم. نوه پسری من وقتی ازدواج کرد، عروس‌خانم حدود 2سال در خانه پسرم زندگی کرد و بعد از آن خانواده‌ها کمک کردند و توانستند آپارتمان کوچکی برای خود فراهم کنند. اینها همه مقدور است و در گذشته هم اتفاق می‌افتاده و غیرعادی نیست. اما الگوهای بدی که در جامعه وجود دارد، مانع از ترویج این نوع سبک زندگی می‌شود. متأسفانه گاهی چشم و هم‌چشمی‌ها باعث می‌شود که همه جوان‌ها بخواهند از همان شروع زندگی مشترک صاحب خانه و ماشین باشند. اتفاقا اگر زن و شوهر از ابتدا با زندگی بسیار ساده شروع کنند، یا با والدین خود زندگی کنند تا بعدها صاحب خانه و ماشین شوند، لذت بیشتری از زندگی می‌برند.
البته واقعاً مسئولان کشور باید الگو باشند و از برگزاری جشن‌های آنچنانی پرهیز کنند. من به جشن‌های ازدواج عدیده‌ای دعوت شده‌ام که متاسفانه هزینه‌های هنگفتی در آنها خرج شده بود. چشم و هم‌چشمی مانع از ازدواج می‌شود، هزینه ازدواج بالا می‌رود و تأثیری هم در خوشبختی ندارد.
 همیشه به فرزندانم توصیه کرده‌ام که فرزندان خودشان را به ازدواج ترغیب و تشویق کنند. درست است که از نظر اقتصادی مشکلاتی هست، اما ازدواج محاسن زیادی دارد. قبول دارم که کشورمان شرایط اقتصادی مطلوبی ندارد اما در امر ازدواج، باید دستور اسلام را انجام دهیم. جوانان با عشق و صمیمیت زندگی را شروع کنند و خداوند هم در این زندگی برکت می‌گذارد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید