بهروزی دیرهنگام
بهروز عطایی، چهره شکستخورده والیبال در رده ملی، با قهرمانی در رقابتهای باشگاهی پایان خوشی در این فصل داشت
بهروز عطایی فصل والیبالی را که بد شروع کرده بود، با خوشی به پایان برد. سال1402، سال پرکاری برای عطایی بود: حضور در لیگ ملتها، قهرمانی آسیا، مسابقات قهرمانی جهان و بازیهای آسیایی. تنها دستاورد او بهعنوان سرمربی تیم ملی قهرمانی در بازیهای آسیایی بود که اهمیت چندانی نداشت اما در 3تورنمنت دیگر بازنده بود و رنک جهانی تیم ملی را از نهم به پانزدهم رساند و این یعنی از دست رفتن سهمیه بازیهای المپیک پاریس؛ هرچند بعضیها امیدوارند جانشین برزیلی-فرانسوی او بتواند تیم را به کاروان ایران در پاریس برساند.
عطایی برخلاف تیم ملی در سطح باشگاهی به اهدافی که داشت رسید. او شنبهشب با تیم فولاد سیرجان قهرمان لیگ شد و حداقل فصل را با خوشی به پایان برد. قهرمانی فولاد از قبل شروع لیگ مشخص بود. عطایی به واسطه حضور در تیم ملی، بازیکنانی را که میخواست ترغیب کرد و به تیم باشگاهیاش برد. از ترکیب اصلی 6نفره فولاد در فینال، هر 6بازیکن در زمان عطایی ملیپوش بودند و این نکتهای نیست که بتوان به راحتی از کنار آن عبور کرد. در این میان محمد موسوی، برگ برنده او بود. در فصلی که ستارههای اصلی والیبال راه اروپا را در پیش گرفتند، داشتن بازیکنی نظیر موسوی غنیمت بزرگی بود. موسوی که از تیم ملی خداحافظی کرده بود، یکباره به تیم ملی بازگشت و این اتفاق با این شائبه همراه شد؛ گفته میشد او به این شرط پیراهن تیم ملی را میپوشد که با قرارداد چندمیلیاردی به فولاد برود. شایعه دیگری هم در این میان مطرح شد اینکه عطایی بازیکنانی را به تیم ملی دعوت میکند که از حضور آنها در تیم باشگاهیاش اطمینان دارد. این اتفاق 2نفع برای تیم فولاد داشت. سرمربی و بازیکنان این تیم با هم در اردوهای تیم ملی تمرین داشتند و از آن مهمتر اینکه بیشتر بهترینهای حاضر در ایران در این تیم جمع شدند. محمدرضا تندروان، سرمربی حریف فولاد در فینال بعد از باخت تیمش اشارهای به این موضوع داشت. سرمربی شهداب گفت: «تیم فولاد سال قبل از زمان شروع اردوی تیم ملی تشکیل شد و شاکله اصلی این تیم همان بازیکنان تیم ملی بودند که در قارههای مختلف کنار هم بازی کردند و درنهایت به لیگ برتر آمدند.»
شهداب قهرمان فصل پیش بود و تندروان علاوه بر قهرمانی با این تیم، چند فصل پیش هم با همین فولاد جام طلایی لیگ را گرفته بود. اما تیم این فصل او در مقایسه با تیم عطایی کممهرهتر بود، با این حال تیم قهرمان را کم اذیت نکرد. شهداب هم بازی اول و هم بازی دوم را 5سته از دست داد. شهداب و فولاد فصل پیش هم در فینال مقابل هم قرار گرفته بودند و برنده تکبازی شهداب بود.
سکوت عطایی شکست
عطایی بعد از قهرمانی تیمش سنتشکنی کرد و حاضر شد با خبرنگاران صحبت کند؛ هرچند بیشتر نمایندگان رسانهها بهخاطر رفتاری که او در طول فصل داشت، پای صحبتهایش حاضر نشدند. عطایی پیش از این بعد از مسابقات قبلی اظهارنظری نکرده بود اما شنبهشب تصمیمش را تغییر داد. شاید بهنظر برسد او برای اینکه روی کار تیمش تمرکز داشته باشد، خودش را از فضای خبری دور کرده بود، بهخصوص اینکه بعد از برکناری او از سرمربیگری تیم ملی لیگ شروع شد. با این حال گفته میشود این تصمیم او دلیل دیگری داشت. عطایی بعد از کنار رفتن از تیم ملی علیه مسئولان روابطعمومی فدراسیون موضع گرفت و آنها را به کارشكنی متهم کرد. بهنظر میرسد عطایی بیشتر بهخاطر اینکه صحبتهای او در سایت و کانال فدراسیون منتشر نشود، مصاحبهگریز شده بود. این بار حتی بعد از قهرمانی تیم هم خبری از صحبتهای سرمربی روی کانال خبری فدراسیون نبود.
چرا دیر؟
این فصل خیلی از چهرههای والیبال در لیگهای اروپایی بازی کردند و تیمهای باشگاهی بیشتر دست بازیکنان درجه2 و جوانان بود. اما چند بازیکن هم که فرصت بازی در تیمهای خارجی را داشتند، در ایران ماندند. یکی از آنها پوریا حسینخانزاده بود. خانزاده که در سن 19سالگی در لیگ ملتها برای تیم ملی بازی کرد و با تیم جوانان قهرمان جوانان شد، میتوانست والیبالش را در مسیر حرفهایتری ادامه بدهد و در لیگ معتبرتری از لیگ ایران بازی کند اما این فصل برای فولاد بازی کرد و بهترین دریافتکننده هم بود. اما بعد از قهرمانی تیمش خبر داد که فصل آینده به لیگ ایتالیا میرود.
داغی که تازه شد
بازیهای فینال لیگ، یک اتفاق مهم داشت؛ معرفی یک پاسور جوان. ایلشن داوودیپور نام آشنایی در والیبال نیست اما میتواند به نام بزرگی تبدیل شود. در شب قهرمانی فولاد که بازی آخر فینال جذابیت چندان بالایی نداشت، این ایلشن بود که با هنرنماییاش چشمها را خیره کرده بود. مصدومیت مهدی مهدوی، پاسور شهداب، تندروان را مجبور کرد تا در هر دو بازی ایلشن را به زمین بفرستد. فصل پیش هم اتفاق افتاده بود و در هر بازی که مهدوی توانایی بازی نداشت، ایلشن خودی نشان داده بود اما حضور در بازیهای فینال و نمایش چشمگیر او در این فصل چیز دیگری بود. داوودیپور علاوه بر پاسهای استثناییاش، اعتماد به نفس مثالزدنی هم دارد. به هر حال بازی کردن در فینال و مقابل تیمی که بازیکنان بزرگ زیاد دارد، کار راحتی نیست چه برسد بخواهی به جای دادن پاس به بازیکن خودی توپ را روی دست محمد موسوی بزنی. بازی خوب ایلشن با یک سؤال بزرگ همراه بود. او 20ساله است و مسئله این است که چرا در تیم جوانان که سال2023 قهرمان جهان شد، جایی نداشت. ایلشن به اردو دعوت شده بود ولی خط خورد. والیبالیهای گلستان و باشگاه شهداب در آن مقطع اعتراضهای زیادی به این اتفاق داشتند و مدعی بودند رضا مومنیمقدم، سرمربی تیم جوانان بهخاطر اینکه پسر خودش پندار در تیم باشد، ایلشن را کنار گذاشته است. از مسابقات جوانان 8-7ماه بیشتر نگذشته و حالا با پاسهایی که ایلشن در فینال داد، داغ شهدابیها و گلستانیها تازه شده و البته شاید خود او بیشتر از موضوع شاکی باشد. ایلشن هم قهرمانی جهان را از دست داد و هم اینکه نتوانست مثل بازیکنان آن تیم از سربازی معاف شود و مجبور است 2فصل را در تیم نظامی بازی کند. شاید مومنیمقدم در دفاع از تصمیمی که در آن مقطع گرفت بگوید این بازیکن در مقایسه با پسرش در اردوها ضعیف بوده اما چطور میشود یک بازیکن در مدت کوتاه تا این حد تغییر کند. مدافعان ایلشن از چند سال پیش مدعی بودند که او پاسور آیندهدار ایران است. البته که حق هم داشتند. او هر وقت فرصت بازی داشته، بهترین بوده، بهخصوص زمانی که برای تیم ملی نوجوانان در مسابقات جهانی توپ میزد.
بازی فینال مهمان ویژه کم نداشت؛ از والیبالیها گرفته تا کیومرث هاشمی، وزیر ورزش. وزیر اواسط بازی به سالن والیبال ورزشگاه آزادی آمد و جام قهرمانی را هم بهدست محمد موسوی داد اما یک مهمان دیگر هم در سالن حاضر بود. حامد حدادی چهرهترین بازیکن بسکتبال برای تماشای فینال دوم به سالن آمده بود. او بعد از قهرمانی فولاد، بهطور اختصاصی به محمد موسوی تبریک گفت.