• یکشنبه 4 آذر 1403
  • الأحَد 22 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 24
دو شنبه 21 اسفند 1402
کد مطلب : 220698
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/vg6Kn
+
-

تنظیم زمان در حکمرانی فرهنگی و اجتماعی

نگاه
تنظیم زمان در حکمرانی فرهنگی و اجتماعی

علیرضا مومن‌آرانی؛ جامعه‌شناس

برخلاف تصور رایج، تصمیم‌گیری در رابطه با تعطیلات یک موضوع بسیار مهم و پیچیده است. بیراه نیست اگر بگوییم تصمیم‌گیری در رابطه با تغییر تعطیلات، تصمیم‌گیری برای یک امر دینی، تاریخی، تمدنی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، جغرافیایی و... است. متأسفانه در چندماهه اخیر به واسطه پیگیری برخی جریان‌ها و منافع احتمالی تعطیلات شنبه برای بخشی از اقتصاد تجاری، فضای گفتمانی تعطیلات، به یک فهم اقتصادی فروکاسته شده است؛ درحالی‌که تصمیم‎گیری درباره تعطیلات، تصمیم‌گیری برای تنظیم زمان زندگی یک جامعه در تمامی ابعاد آن است. درواقع «زمان» یک بعد ذاتی هستی زندگی انسانی در عمیق‌ترین لایه‌های آن بوده و دستکاری آن به‌معنای دستکاری نظم معنایی، ارزشی، هنجاری و رفتاری یک جامعه است. یک جامعه، زمان را بیشتر از آنکه مورد تأمل فکری قرار دهد، به کمک چرخه‌های تکراری زمانی، زندگی می‌کند. امکان اندیشیدن، تدبیرکردن و عمل‌کردن برای حفظ، ساختن، قاعده‌مندکردن و تنظیم‌کردن کل امور برای کل آحاد یک ملت و دولت مبتنی بر چارچوب‎ها و مبناهایی است که این چرخه‌ها در موضوع معرفی زمان دارند. جامعه عموما این چرخه‌ها را مبتنی بر تعطیلات می‌فهمد و زندگی می‌کند. در ادامه ابتدا به نقد استدلال‌های شایع عموما اقتصادی در توصیه به تعطیلی شنبه پرداخته می‌شود و سپس برخی از استدلال‌های غیراقتصادی که اکیداً روز پنجشنبه را توصیه می‌کنند، آورده خواهد شد.

الف) نقد استدلال‌های توجیه‌کننده تعطیلی شنبه:
عموماً تمام دلایل موافقان تعطیلی شنبه، به یک دلیل اقتصادی و مرتبط با تجارت بین‌المللی ایران با جهان (در شرایط خطیر کنونی) بازگشت دارند. نقطه کانونی همه استدلال‌ها «افزایش زمان هماهنگ با تعطیلات جهانی برای بالارفتن مبادلات اقتصادی» است و عمدتاً توسط بخش‌های تجاری و بازرگانی تبلیغ می‌شوند. در ذیل برخی نقدهایی که می‌توان به این نحوه مواجهه داشت، آورده می‌شوند:
1) صرفا بعد اقتصادی را پررنگ کرده‌اند و ابعاد دیگر را مغفول نگه داشته‌اند. در بعد اقتصادی هم فقط روی حوزه تجارت بین‌الملل تمرکز ایجاد کرده‌اند. در حوزه تجارت بین‌الملل هم از میان متغیرهای متکثر مداخله‌کننده، هماهنگی یک روز بیشتر با تعطیلات جهانی را پررنگ کرده‌اند.
2) مبتنی بر تأکیدهای فوق، یک بزرگ‌نمایی گسترده در دستاوردهای این تصمیم در حوزه‌های مختلف اقتصادی بیان شده که با توجه به پیچیدگی‌های زیاد حوزه اقتصاد داخلی و خارجی ایران، کاملا غیرواقعی هستند.
3) توسعه این مشکل (همزمانی با زمان‌های اداری در میان کشورها) و به کل مراودات تجاری با همه کشورهای جهان، کاملا غیرمنطقی بوده است؛ چراکه اولا به‌علت گردش زمین به دور خود، همواره اختلافات زمان اداری میان کشورها یک امر عمومی بوده و تعداد معدودی از کشورها هستند که عملا امکان تبادلات بین‌المللی در ساعات مشابه اداری دارند و ثانیا اثر کاهش یک روز تعطیلی شنبه، در افزایش زمان مبادلات، مربوط به 60درصد از کشورهاست.
4) اتصال منافع تعطیلات روز شنبه توسط این جریان به اصل تعطیلات و همه اقشار، بلاوجه بوده و به جز اقشار خاص، برای اغلب اقشار، اصل تعطیلات مهم است. درواقع طیف گسترده‌ای از دستگاه‌های دولتی و اقشار اجتماعی ارتباطی با تبادلات اقتصادی بین‌المللی ندارند که ضرورت وجود داشته باشد امورات آنها با این حوزه به شکل مستقیم گره بخورد.
5)به راه‌های جایگزینی که نزدیک به یک سده در حمکرانی جامعه ایرانی در این رابطه به‌دست آمده، کاملا بی‌توجه بوده‌اند.
6) نسبت به تغییرات گسترده و اساسی که در تبادلات بین‌المللی مبتنی بر فضای مجازی به‌وجود آمده و تقریبا در حال تغییر ماهیت روندهای بروکراتیک مبادلات جهانی در ابعاد مختلف آن است، کاملاً بی‎تفاوت هستند؛ درحالی‌که در حوزه‌های دیگر اقتصادی به‌شدت روی این موضوعات تمرکز دارند.
7) در بعد اقتصاد گردشگری تعطیلات که بازتاب تفصیلی زیادی در رسانه‌ها و افکار عمومی نداشته است، 2بحث قابل طرح است؛ اول: این گردش اقتصادی ارتباطی با تعطیلی روز شنبه یا پنجشنبه ندارد و به‌علت سنت‌های قوام‌یافته جامعه، تعطیلی پنجشنبه بیشتر به این اقتصاد کمک خواهد کرد و دوم: این سیاست بیشتر روی مصرف و رشد مصرف طبقات برخوردار و متوسط تنظیم شده که در جای خود قابل بحث است.

ب) استدلال‌های غیراقتصادی توجیه‌کننده تعطیلی روز پنجشنبه:
عموم استدلال‎های ذیل مبتنی بر فهم تاریخی، فرهنگی و اجتماعی چگونگی رابطه میان زندگی و زمان در یک جامعه بوده و نشان می‌دهد که تغییر چرخه‌های زمانی، چه اثرات گسترده و عمیقی در همه ابعاد یک جامعه می‌تواند ایجاد کند.
1) اگر تغییر و تفاوت در درک زمان یک جامعه ایجاد شود؛ چون زمان محیط بر عموم شناخت‌ها و اراده‌هاست و دامنه گسترده و عمیقی از امور و تنظیمات را معنادار، منظم و قابل اجرا می‌کند، در تمامی این امور تغییر و تفاوت ایجاد خواهد شد.
2) تنظیم تقویم برای یک کشور، یک مسئله بسیار مهم است، تقویم‌ها و چرخه‌های زمانی درون آنها، عموماً 1) یک مبنای نجومی؛ 2) یک تاریخ شروع و پایان و از همه مهم‌تر؛ 3) یک منطق و چارچوب توجیه و تفسیرکننده فرهنگی دارند که اساساً وظیفه حفظ هویت و نظام‎های فرهنگی و اجتماعی جامعه را بردوش می‎کشند.
3) در دوران معاصر، جامعه به نهادها و سازمان‌های رسمی در پیشبرد امور خود بسیار وابسته است؛ لذا منطق نظم تقویمی دولتی یا حاکمیتی، فقط در معنابخشی به زندگی اقشار کارمند مداخله نمی‌کند، بلکه کل جامعه در ساحت‌های مختلفش، به این تقویم و نظم معنایی آن وابسته می‌شوند و تغییر می‌کنند.
4) جامعه در آن واحد نمی‌تواند از چند تقویم زمانی در کنار یکدیگر برای تنظیم امور خود استفاده کند؛ به‌خصوص که میان منطق این تقویم‌ها تفاوت وجود داشته باشد. منطق‌های مختلف چند تقویمی شدن، خودش را در منطق چرخه‌های زمانی و تعطیلات متناظر آنها نشان می‌دهد. منطق تفوق و سیطره تقویمی بر تقویم‌های دیگر در یک جامعه می‌تواند در چالش‌ها و تعارض‌هایی که برای زندگی ایجاد می‌کند تا بدان‌جا پیش روند که تقویم و سبک زندگی متناسب با آن را از صحنه حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مردمان و حاکمان حذف کنند.
5) در فهم و زبان دینی، «زمان»ها فرصت‌هایی برای امتحان و تربیت نفس هستند که انسان‌ در آنها و به‌وسیله آنها، می‌تواند سلوک یا حرکت سازنده خود را جلو ببرد. به‌عبارت‌دیگر، این دوره‌های زمانی، با منطق معنایی و نظم‌بخشی خود، به زندگی و مسیر زندگی در جهت خاصی کمک می‌کنند و با تغییر در منطق فهم آنها، با گذشت زمان بخش زیادی از سلوک معنوی و فرهنگی را با خود می‌برند و با رفتن و حذف این سلوک‌ها، بخش‌های زیادی از معناهای دینی و فرهنگی نیز از تجربه فردی و اجتماعی جامعه حذف می‌شوند.
6) بخش مهمی از هویت اسلامی- ایرانی که قوام‌بخش زندگی جامعه است، ماحصل صدها سال تلاش و تجربه و هزینه‌دادن جامعه برای شکل دهی به تقویم مناسب و متناسب با آنچه می‌خواسته بوده و به‌راحتی به‌دست نیامده است. درواقع سنت‌های فرهنگی در قالب دوره‌های تقویمی پایدار شده‌اند و قوام‌بخش هویتی یک جامعه هستند، سرمایه بسیار بزرگی هستند که گذشتگان صدها سال زندگی خود را خرج آن کرده‌اند و از منظر هزینه و فایده، کنار گذاشتن آنها هزینه‌های زیادی را متوجه جامعه خواهد کرد.
7) بهترین تغییرات در مواقع لزوم، تغییراتی هستند که به بالندگی سرمایه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی کمک کنند. این‌مهم زمانی اتفاق می‌افتد که تغییرات در هماهنگی با منطق تنظیمات قبلی باشد. به‌عبارتی دوره‌های زمانی وقتی در هماهنگی با دوره‌های دیگر فهم و درک شوند، همدیگر را تقویت و باعث تقویت بنیه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و... کشور می‌شوند و به جامعه، در پیشبرد و سرعت پیشبرد اهداف منتخب کمک می‌کنند. اما اگر این دوره‌ها در منطق تنظیمات خود با یکدیگر در تضاد یا تخالف باشند به مرور زمان باعث استهلاک بنیه‌های مختلف جامعه و تضعیف کشور می‌شوند.
8) تاکنون منطق فهم و درک عمومی جامعه ما از تعطیلات، در اغلب موارد فهم و منطقی قدسی (دینی) بوده است. این قدسیت را حتی می‌توان در بسیاری از تعطیلات ملی نیز مشاهده کرد. گزینش تعطیلی شنبه به‌جای پنجشنبه‌ها که با منطقی صرفاً اقتصادی در مقابل منطق اجتماعی-دینی صورت می‌گیرد، حتی بر نظام مفهومی تعطیلات جمعه نیز اثرگذار خواهد بود. با این گزینش، منطق جدیدی وارد فهم تعطیلی و معانی آن در جامعه می‌شود که اساساً اقتصادی بوده و مبتنی بر روزهای کاری در منطق نظام سرمایه‌داری جهانی است. به‌عبارتی، تعطیلات هفتگی روز جمعه که در قبل دوره‌های زمانی هفتگی در حوزه‌های کاری، مذهبی و ملی را به‌عنوان یک روز تنظیم می‌کرد، با اضافه‌شدن شنبه و منطق اقتصادی و نظام اقتصادی سرمایه‌داری جهانی به آن، عملا حوزه‌های ملی و مذهبی این تعطیلات را از جامعه خواهد گرفت و دوره زمانی هفتگی را از منطق قبلی خارج و وارد منطق اقتصادی خواهد کرد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید