
میوهای که در دل تهرانیها جا باز نکرد

نام: درخت ازگیل
محدوده فراوانی: باغهای کن و شمیران
ویژگی گونه: مثمر و مقاوم در برابر سرما
ازگیل یا آنگونه که اهالی کن تلفظ میکنند«اِزگیل»، نام درختی است با تنهای نه چندان قطور که در اوضاع آب و هوایی سرد به خوبی رشد میکند. شمیرانیهای قدیم به ازگیل «کونوس یا کنوس» هم میگفتند؛ نامی که در گویش گیلانیها هم رایج است.
درخت ازگیل میوههایی به همین نام دارد که شکل آن شبیه گلابی و اندازه آن از گردو کوچکتر است و برگهایی کشیده، نسبتا بزرگ و نیزهای شکل دارد. اگر چه میوه ازگیل مانند پرتقال و سیب در سبد خوراکی خانوادههای تهرانی جایی ندارد، اما مورد توجه اهالی قدیمی شمیران و کن بوده است.
طعم این میوه پاییزی بیشتر شبیه گلابی و انبه است و خواص زیادی برای سلامتی دارد. عبدالله درویش، از معتمدان محله کن میگوید: «درخت ازگیل در برابر سرما مقاوم است و در منطقه کن درخت ازگیل به وفور یافت میشد. این درخت در اوایل بهار برگ و در اواسط بهار شکوفه میدهد و میوه آن در پاییز قابل برداشت است.کن دو نوع درخت ازگیل دارد. ازگیل نَرَک که به آن ازگیل جنگلی هم میگوییم و میوه ریز و ترشمزهای دارد. درخت دیگر ازگیل معمولی است که از پیوند این دو درخت (ازگیل معمولی روی ازگیل نرک)، میوه شیرین و خوشمزهتری برداشت میشود. باغداران برای داشتن ازگیل درشت و مرغوب حتماً پیوندزدن را انجام میدادند.
«برگردان» اصطلاح باغداران برای میوههای نارس مانند ازگیل و خرمالو و انار است. به این معنا که میوههای نارس بعد از چیدن، انبار میشوند و باغداران هر چند روز یکبار میوههای رسیده را جدا میکنند. به این کار برگردان یا به گویش کنی «بّرگِردُن» میگویند. در سالهای گذشته، تقریبا در هر باغی چند اصله درخت ازگیل پیدا میشد و برخی از اهالی کن هم این درخت مقاوم را در خانههای خود کاشته بودند. در شمال کشور، نوعی درخت از خانواده ازگیل هست که میوه آن به رنگ زرد روشن است و به آن گلابی جنگلی یا ازگیل ژاپنی میگویند. این نوع ازگیل، از نظر شکل ظاهر و شرایط نگهداری با ازگیل کن تفاوت دارد. ازگیل کن رنگ تیرهتری دارد و قابل نگهداری است، اما گلابی جنگلی را نمیتوان برای مدت طولانی نگهداری کرد.» جمارانیها هم خاطرات خوشی از چیدن ازگیل از باغ دولو و اردوگاه منظریه دارند. سعید ترابی، از اهالی جماران، میگوید: « یادم هست پیرمردی به نام حاجیجبلی که ما به او حاجی ازگیلی میگفتیم. او پیرمرد خوشخلقی بود که در کوچهها میچرخید و داد میزد: «ازگیلیه گیلی گیلیه!» صدای او در کوچه میپیچید و خانوادههایی که هوس خوردن ازگیل میکردند برای خریدن این میوه تازه و خوشطعم سراغ حاجی ازگیلی میرفتند.»