• سه شنبه 4 دی 1403
  • الثُّلاثَاء 22 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 24
دو شنبه 14 اسفند 1402
کد مطلب : 219977
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Z4ExR
+
-

گفت‌وگو با خانم سرهنگ مژگان جربان؛ کسی که دومین کارآگاه زن ایران است

پرونده بابک خرمدین را یک ساعته حل کردیم

گزارش
پرونده بابک خرمدین را یک ساعته حل کردیم

الهه فراهانی-روزنامه‌نگار

نوک انگشتان هر فرد، برجستگی‌ها و فرورفتگی‌های به ظاهر نامنظمی دارد که الگویی منحصربه‌فرد و کاملاً متمایز را به ما نشان می‌دهند. میلیاردها انسان با اثرانگشت‌های متفاوت روی کره زمین زندگی می‌کنند و همین ابزاری کارآمد شده برای شناسایی آنها از همدیگر. همان چیزی که بارها در فیلم‌های پلیسی و جنایی شاهد آن بوده‌ایم و باعث به دام افتادن جنایتکاران زیادی در طول تاریخ شده است. اداره تشخیص هویت پلیس آگاهی، جایی است که اثر انگشت افراد در یک بانک اطلاعاتی در آنجا نگهداری می‌شود و کافی‌است در یک صحنه قتل یا سرقت اثر انگشتی از مجرم پیدا شود تا کارآگاهان این اداره با بررسی و تطبیق آن با بانک اطلاعاتی، مجرم را شناسایی کنند. شاید برایتان جالب باشد که رئیس این بانک اطلاعاتی، یک کارآگاه خانم است. فردی که اثر انگشت تمام مجرمان را در سیستم ثبت کرده و نظارت کامل به آن دارد؛‌ سرهنگ خانم مژگان جربان، رئیس اداره بیست و یکم پلیس آگاهی یا به‌عبارت بهتر، رئیس بانک اطلاعات افراد، اعم از مجرمان تا مردم عادی است. این کارآگاه خانم یکی از قدیمی‌ترین افسران زبده پلیس آگاهی تهران و دومین زنی است که در کشور موفق به کسب عنوان کارآگاهی شده. او نخستین کارآگاه زن در زمینه خط و امضا نیز هست و حالا در گفت‌وگو با همشهری ازجزئیات کارش و کشف پرونده‌های مهم می‌گوید. مانند شناسایی هویت صاحب یک دست کشف شده از زیر آوار پلاسکو تا هویت بابک خرمدین که جسد مثله شده‌اش در سطل زباله پیدا شده بود.

خانم جربان، برای شروع از خودتان بگویید، اینکه چند سال دارید و از چه زمانی وارد دنیای کارآگاهان شده‌اید؟
من 43ساله هستم و درجه‌ام سرهنگ تمام است. درواقع در همه این سال‌ها جزو اولین‌ها بوده‌ام؛‌ نخستین زنانی که در حوزه افسری فعالیت کرده‌اند، نخستین زنانی که مأمور بدرقه و مأمور عملیات بوده‌اند و نخستین زنانی که موفق به کسب درجه سرهنگ تمام شده‌اند. من جزو نخستین خانم‌هایی بودم که در سال 79مقابل مقام معظم رهبری رژه رفتم و در آن زمان درجه ستوانی گرفتم. آن موقع درجه‌دار خانم خیلی کم بود و با توجه به اینکه ورود ما بانوان به پلیس آگاهی حرکتی نو و جدید بود موفق شدیم در انجام وظایف محوله به‌عنوان کارکنان زن در یک سازمان مردانه بدرخشیم. این مسئله رفته رفته جا افتاد و نقش پلیس‌های زن در همه موارد پر رنگ‌تر شد و این روزها کارآگاهان خانم نقش مهمی در کشف پرونده‌ها ایفا می‌کنند. من حدود 25سال قبل وارد دانشگاه افسری شدم و در همه این سال‌ها در نیروی انتظامی خدمت کرده‌ام.
برای ورود به دانشگاه افسری در کنکور شرکت کردید؟
سال 78در کنکور دانشگاه افسری شرکت کردم. هرچند در آن زمان من رشته مهندسی شیمی هم قبول شده بودم و در المپیاد فیزیک هم مقام کسب کرده بودم. اما عاشق این بودم که پلیس شوم. الان افتخار می‌کنم که توانسته‌ام موفقیت‌های زیادی را در این کار کسب کنم.
علاقه‌تان به شغل پلیسی از کی شروع شد؟
از کودکی علاقه زیادی به تماشای سریال‌های پلیسی داشتم. وقتی شرلوک هولمز را تماشا می‌کردم، روی کاغذ سرنخ‌ها را می‌نوشتم تا قبل از پایان فیلم، ‌معما را رازگشایی کرده و قاتل را پیدا کنم. شاید برایتان جالب باشد که در رقابت با شرلوک هولمز، اغلب حدس‌هایم درست از آب درمی‌آمد. پدرم همیشه می‌گفت اگر روزی پلیس شوی، قطعا پلیس موفقی خواهی شد. همین تشویق‌ها بود که باعث شد وارد این دنیای شیرین و پرمخاطره شوم.
کارتان را از کجا شروع کردید؟
من ابتدا در ناجا بودم و بعد وارد اداره عملیات پلیس آگاهی تهران شدم. حتی چند وقت هم مأمور بدرقه خانم‌های مجرم بودم. مدتی در اداره 16که مربوط به جرائم آدم‌ربایی و تجاوز بود کار کردم و بعد اداره کلاهبرداری و جعل. سپس منتقل شدم به اداره تشخیص هویت. هم‌اکنون رئیس اداره بیست و یکم پلیس آگاهی تهران هستم. اداره‌ای که مربوط به تشخیص هویت است. درواقع بانک اطلاعات افراد از مجرمان گرفته تا مردم عادی در این اداره است. تمام اثر انگشت‌ها در سیستم من ثبت شده است. به‌عنوان مثال اگر فردی نیاز به گواهی عدم‌سوء پیشینه داشته باشد، ‌ما باید با انجام بررسی‌ها اعلام کنیم که سابقه‌ای از آن فرد در سیستم ثبت شده یا نه.
درباره کارتان بگویید، شناسایی افراد از روی اثر انگشت سخت است؟
من برای ورود به این حرفه آموزش دیده‌ام. شاید ثبت دیجیتال اثر انگشت ساده باشد اما اینکه از جسدی که چند روزی از مرگش می‌گذرد، یا در صحنه سرقت یا قتل بخواهی اثر انگشت پیدا کنی، سخت و پیچیده و نیازمند علم تخصصی و تجربه است. اگر وارد صحنه جرم شوم به راحتی می‌توانم هرگونه اثر انگشتی را که در آنجا به جا مانده استخراج کنم. اجازه بدهید به ماجرای تلخ پلاسکو اشاره کنم. خوب یادم است که در آن زمان یک دست از زیر آوار کشف شد. تصور کنید این دست چند روز زیر خاک مانده و به‌دست آوردن اثر انگشت او سخت بود. با این حال توانستم اثر انگشت وی را ثبت و هویتش را به‌دست آورم. او نگهبان بود و تا زمانی که هویتش را به‌دست نیاورده بودم، کسی خبر نداشت که زمان حادثه در ساختمان پلاسکو حضور داشته و در آنجا جان باخته است. بعد از پرونده پلاسکو، پرونده بابک خرمدین هم از پرونده‌های شاخص من بود. وقتی جسد مثله شده بابک خرمدین پیدا شد، یک ساعته توانستیم اثر انگشت و هویت وی را به‌دست آوریم. اینکه از جسد مثله شده، اثر انگشتش را استخراج کنیم کاری به‌مراتب دشوار است. همین موضوع باعث شد خیلی زود همکارانم در اداره دهم پلیس آگاهی قاتل را شناسایی و دستگیر کنند. یا اینکه مجرمی بود که به اسم یک بازیگر، زنان و دختران را فریب داده و مورد آزار و اذیت قرار می داد. من و همکارانم در اداره تشخیص هویت، توسط چهره و آیتم‌های دیگری که محرمانه است، خیلی زود موفق شدیم به متهم برسیم.
برای تبدیل شدن به کارآگاه، چه مراحلی را گذرانده‌اید؟
کارآگاه، یک رتبه و عنوان است. برای کارآگاه شدن باید در آزمونی خاص شرکت کنید که شامل آزمون‌های علمی و عملی است. در ادامه آزمون‌های تیراندازی، آمادگی جسمانی و... وجود دارد. هر سال باید بین 20تا 25پرونده شاخص را به‌عنوان نمونه ارائه کنید و نمره کارآگاهی بگیرید که من این مراحل را طی کرده‌ام. من دومین خانمی بودم که در کشور موفق به کسب عنوان کارآگاهی شدم. من در زمینه کارشناسی خط هم تبحر دارم و نخستین زنی هستم که موفق به دریافت کارشناسی خط و امضا شدم.
کارشناس خط و امضا وظیفه‌اش چیست؟
ببینید من اصالت یک دستخط را تأیید می‌کنم. به‌عنوان مثال کسی فوت شده و دست نوشته‌ای از او به دادگاه ارائه می‌شود که بخشی از اموالش را به ارث گذاشته است. من می‌توانم مشخص کنم که دستخط برای فرد فوت شده است یا نه. چند سال پیش زنی به طرز مشکوکی فوت شده بود و همسرش می‌گفت خودکشی کرده است. او مدعی بود که یک دست نوشته از همسرش در کنار جسد پیدا شده و او ادعا کرده که از زندگی خسته شده و تصمیم گرفته خودکشی کند. دست نوشته را روی میز من قرار دادند که با انجام بررسی‌های لازم فهمیدم که این دستخط متعلق به قربانی نیست. همین کافی بود تا شوهر این زن به‌عنوان مظنون دستگیر و بعدا به قتل همسرش اعتراف کند.  من برای رسیدن به این نقطه دوره‌های زیادی را گذرانده‌ام. الان به جرأت می‌توانم بگویم که جزو اولین‌ها در کارم هستم.
 از زندگی شخصی‌تان بگویید، متاهل هستید یا نه؟
من متاهلم و 3 فرزند دارم؛ 2 پسر و یک دختر. همسرم پلیس نیست اما با شغل من مشکلی ندارد. گاهی پیش آمده ناچار بودم برای کشف برخی از پرونده‌ها تا دیر وقت اداره باشم. گاهی هم راهی عملیات شده‌ام و خانواده‌ام با این شرایط کنار آمده و همیشه کمکم کرده‌اند. تا جایی که دخترم علاقه زیادی نسبت به‌کار من نشان می‌دهد. او همیشه در خانه لباس‌های مرا می‌پوشد و نقش پلیس را بازی می‌کند. خودم هم احساس می‌کنم که دخترم استعداد خاصی دارد و اگر روزی پلیس شدن را انتخاب کند قطعا موفق خواهد شد.

مکث
برای پیدا کردن اثر انگشت سر صحنه قتل هم می‌روید؟

بله بارها با همکارانم سر صحنه رفته و از جسد نمونه‌برداری کرده‌ایم. یک‌بار رفتیم جایی که نیم تنه مردی کشف شده بود. من و همکارانم متوجه رد خون شدیم. من رد خون را دنبال کردم تا به ساختمانی رسیدم که در آنجا قاتل را سر بزنگاه و هنگام شستن لباس‌های خون‌آلودش شناسایی و دستگیر کردیم. من یک‌بار هم از روی لوازم آرایش مقتول که در خودروی وی کشف شده بود موفق شدم هویت قاتل را به‌دست آورم. قاتل مرد آشنایی بود که به‌دلیل اختلاف مالی دست به جنایت زده بود.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید