2شاخص انتخاب اصلح
محسن مهدیان؛ مدیرمسئول
شاخص برای انتخاب اصلح زیاد است اما در این متن 2شاخص کاربردی را مطرح میکنم تا از کلیگویی عبور کنم. بسیاری از شاخصها قابل محاسبه نیست، مثل اینکه کاندیدا باید مردمدار، کارآمد، متخصص، انقلابی و... باشد.
اصراری ندارم ایندو شاخص کافی است اما پیشنهاد میکنم مورد توجه قرار دهید.
ایندو شاخص چیست؟ اول قابل پیشبینی بودن و دوم قابل پیشگیری بودن.
اما ایندو چیست و چه کارکردی دارند؟ قابل پیشبینی بودن یعنی چه؟ یعنی فردی را انتخاب کنید که بتوانید مواضعش را در مواقع حساس از قبل پیشبینی کنید. قابل پیشگیری بودن یعنی چه؟ یعنی فردی که تشکیلات و کار جمعی را بپذیرد و ساختارشکن، خودرأی و متعصب نباشد.
اما ایندو چطور ایجاد میشود و چه اهمیتی دارد؟ انسان قابل پیشبینی کسی است که دارای نظام فکری و ذهنی است. این انسان را میتوان متناسب با نظام اندیشهای و سیاسیاش پیشبینی کرد. هم علم دارد و هم نظام اندیشه. ایندو یکی نیستند. علم او جزئی از نظام اندیشهای اوست اما فقط همین هم نیست. انسان قابل پیشبینی کسی است که دارای تجربه است. تجربه یعنی تکرار. تکرار میتواند ابزار محاسبه ذهنی و رفتاری به فرد بدهد. باز هم همین نیست. انسان قابل پیشبینی شخص اخلاقیای است. انسانهای اخلاقی در بزنگاهها رفتار غیراخلاقی نخواهند داشت. تا اینجا شد انتخاب نامزدی که قابل پیشبینی است. پس علمی بودن، تجربه، نظام اندیشه و اخلاقی بودن را در قابل پیشبینی بودن خلاصه کردیم. یعنی خلاصه همه آن خصایص باید در عمل، خودش را در این ویژگی مشخص نشان دهد. ببینید چهکسی را میتوانید در بزنگاههای سیاسی پیشبینی کنید. طبیعتا اینجا آدمی باتجربه و باسابقه یک امتیاز پرقدرت محسوب میشود.
اما گزاره دوم یعنی قابل پیشگیری بودن. انسان قابل پیشگیری کسی است که اهل گفتوگو و تعامل است. اهل تنازل از دیدگاه خودش است. اهل کار جمعی و مشارکت است. این اصلا به معنی لابیگری، محافظهکاری و عافیتاندیشی نیست. اتفاقا عین عقلانیت است. یعنی افرادی که حاضرند رفتار جمعی، تشکیلاتی و ساختاری داشته باشند. بهعنوان مثال کسی که اهل وحدت است و برای ائتلاف مدارا میکند این حضورش در مجلس موضوعیت دارد. دقت کنیم که ائتلاف و وحدت به معنی عبور از دیدگاهها نیست بلکه مدارا برای پیشبرد کارهاست. ضمن اینکه چنین فردی توانایی ایجاد همدلی و وفاق بین مردم را داراست که این شاخص فوق کلیدی است.
اما ایندو چرا اهمیت دارند؟ ما در مجلس به نمایندهای نیاز داریم که شفافیت خودجوش داشته باشد نه فقط با قانون شفافیت، شفاف شود. این شفافیت کمک میکند تکلیف با او روشن شود؛ هم در اراده، هم نظام محاسباتش و هم نظارت بر او. تا اینجا میشود قابل پیشبینی.
دوم اینکه نماینده مجلس باید اهل مدارا با نظام حاکمیت و مردم باشد. اهل اجماع نخبگانی و اقبال ملی باشد. چنین نمایندهای باید اهل تعامل باشد. خودرأی، متعصب و غیرقابل کنترل نباشد. اهل کار تشکیلاتی و کار مردمی باشد. یعنی با حفظ دیدگاههایش مدارا کند تا کار جمعی، تشکیلاتی و کار مردمی پیش رود.
جمع ایندو میشود قابل پیشبینی و قابل پیشگیری. در نهایت اینکه اگر میشناسیم انتخاب کنیم و اگر نمیشناسیم به لیستها و سرلیستها توجه کنیم. دقت کنیم رجوع به لیست و سرلیست یک امر عقلایی و رجوع به کارشناس این حوزه است.