مشتریان کیروش چه تیمهایی هستند؟
کارلوس کیروش بهعنوان یک مربی-معمار به فوتبال ایران اضافه شد. او پیشتر نشان داده بود که برای پروژههای بلندمدت مفید بهنظر میرسد و میتواند نظم، سازماندهی و حرفهایگری را در فضای یک تیم فوتبال به جریان بیاندازد. اولین مشکل بزرگ مرد پرتغالی روی نیمکت تیمملی، «نیروی انسانی» بود. او ابزار لازم را برای پیاده کردن ایدههای فنی در اختیار نداشت و خیلی زود، جستوجوی بازیکنان مدنظرش را کلید زد. اگر تا قبل از این مربی بازیکنان فیزیکی و یا تکنیکی از بیشترین شانس برای دعوت به تیمملی برخوردار بودند، بعد از ورود او فاکتورهای دیگری برای انتخاب مهرهها در نظر گرفته شد. بازیکنانی که برای کیروش بازی میکردند، بیشتر از هر چیزی «دوندگی» و «سرعت تصمیمگیری» بالایی داشتند. در واقع این مربی همه چیز را بر اساس متدهای دفاعی کنار هم قرار داده بود. ستارههای پرظرافت خط هافبک، به سرعت از برنامههای کیروش خارج میشدند. او همین سالها محسن مسلمان، سروش رفیعی و داریوش شجاعیان را بعد از چند دوره دعوت، بهطور کامل نادیده گرفت و تصمیم گرفت بهدنبال نفراتی باشد که در هر نقطه از زمین، تنها دفاع کنند. کیروش یک «تئوریسین دفاعی» است اما یک «مربی مولف» به شمار نمیرود. چرا که هیچ مربی مولفی اساسا تنها روی یک بخش از بازی تیماش تمرکز ندارد. اگر گواردیولا و قبل از او کرویف با تیکیتاکا چیز تازهای به فوتبال اضافه کردند، در این سبک از بازی هم راهکارهای برای فوتبال هجومی و هم شیوههای برای دفاع کردن وجود داشت. اگر ژوزه مورینیو نقشههای مدرنی برای دفاع کردن به فوتبال اروپا ارائه داد، در تک تک این نقشهها «ضدحمله» یک اصل مهم تلقی میشد. بر خلاف این نامهای بزرگ، کارلوس کیروش در هیچ مقطعی از دوران کاریاش، سبک خاصی برای ارائه یک فوتبال متوازن نداشته است. او همه چیز را قربانی دفاع میکند و امیدوار میماند تا اتفاقات بازی، بهسود تیمش رخ بدهند.
تیم کیروش در جامجهانی، نتایج نسبتا خوبی بهدست آورده و مورد تحسین چهرههای مطرح دنیای فوتبال نیز قرار گرفته اما چرا این نتایج، سیل پیشنهادهای بزرگ را برای مرد اول نیمکت ایران سرازیر نمیکنند؟ پاسخ این سوال را باید در مدل بازی تیمملی جستوجو کرد. ایران اساسا یک تیم «تکبعدی» محسوب میشود. تیمی که در دفاع به استانداردهای قابل توجهی رسیده اما در حمله، کمتر از هر 31تیم دیگر حاضر در جامجهانی به طرف دروازه رقبا شوتزنی کرده است. در روسیه تنها یک تیم به طور میانگین کمتر از 30درصد مالکیت توپ را در هر بازی در اختیار داشته و آن تیم، ایران است. این اتفاق در حالی رخ میدهد که تیمملی مهرههای هجومی خوبی در اختیار دارد و به لحاظ داشتن ستارهها، در خط حمله حتی ثروتمندتر از خط دفاعی به نظر میرسد. آیا این احتمال وجود دارد که کشورهایی مثل برزیل، آلمان و یا اسپانیا بهسراغ یک مربی با این تفکرات دفاعی رادیکال بیایند؟ آیا تیمهای مطرح اروپایی و آمریکای جنوبی در شرایط فعلی «دفاع مطلق» را برای خودشان میپذیرند؟ حتی تیمهایی مثل کرهجنوبی و ژاپن دیگر از روزگار دفاع محض عبور کردهاند و به دنبال ارائه نمایشهایی جسورانهتر هستند. طبیعی به نظر میرسد که در این شرایط، آفریقاییها یا تیمهای درجه2 اروپایی و آمریکایشمالی مشتری اول کارلوس کیروش باشد. «هفتمین مربی گرانقیمت جامجهانی» تنها مدنظر کشورهایی قرار میگیرد که قصد دارند به هر قیمتی خودشان را به این جام برسانند. نه تیمهایی که از دغدغه صعود عبور کردهاند و در جستوجوی فرمولی برای درخشیدن و موفق شدن در این تورنمنت هستند. آفریقایجنوبی و ازبکستان، بهعنوان تیمهایی که همواره پشت دروازههای جامجهانی میمانند، میتوانند برای پیشرفت روی کارلوس کیروش حساب کنند.
شاید تیمملی در نبرد نابرابر با حریفان پرستارهای مثل اسپانیا و آرژانتین، چارهای بهجز دفاعکردن نداشته باشد اما حقیقت آن است که در این سالها، هیچ «مدل متفاوتی» از بازی را در این تیم ندیدهایم. آیا در مقابل مراکش، رویکرد ایران هجومیتر از دو بازی دیگر بود؟ آیا 4سال قبل نمایش ایران در مقابل نیجریه، تهاجمیتر از دیدار با آرژانتین بهنظر میرسید؟ تیمملی ایران حتی در جام ملتهای2015 استرالیا نیز، ابدا تیمی نبود که مدام به طرف دروازه تیمهای روبهرو هجوم بیاورد و برای بهثمر رساندن گل تلاش کند. تیمملی در این سالها رقبای آسیاییاش را نیز با حداقل گل شکست داده است. کرهجنوبی در دیدارهای جنجالی با کیروش هرگز بیشتر از یک گل از ایران دریافت نکرده و تعداد گلهای رد و بدل شده در مقابل سایر رقبای خوب و متوسط آسیایی نیز بسیار کم بهنظر میرسد. در واقع در تیمملی، تنها یک تئوری وجود دارد و این تئوری، به اصول خوب دفاع کردن مربوط میشود. حتی اگر حریف اسپانیا نباشد و تیم درجه چندمی مثل قطر روبهروی ایران قرار بگیرد، باز هم اولویت اول تیم دفاع خواهد بود. ایران با اقتدار از گروهاش در مرحله مقدماتی جامجهانی صعود کرد اما حتی در این مرحله نیز، آمار خط حمله تیمملی قابل قبول به نظر نمیرسید. ضعف هجومی ایران درست به اندازه قدرت و استحکام دفاعی تیم، با چشم غیرمسلح هم قابل رویت است. شاید همین ضعف، راه را بر جدایی کیروش از نیمکت ایران میبندد. چرا که تیمهای بزرگتر، حاضر به پرداخت چنین دستمزدی برای تحولی که صرفا مربوط به خط دفاعی باشد، نخواهند شد.