بخش اول: چرا و چگونه به افزایش مشارکت کمک کنیم؟
فصل اول
چرا خواص باید برای افزایش مشارکت تلاش کنند؟
خواص همیشه مهم هستند اما در این دوران اهمیت خواص جامعه بسیار بیشتر است. چرا؟چون در دوران دولتسازی هستیم و در این دوران نخبگان و خواص و پیشرانها از اهمیت بالایی برخوردارند. اینها هستند که میتوانند آرایشی را در جامعه شکل دهند که جامعه خیالش از بابت ادارهشدن راحت باشد. دایره ادارهکنندگان کشور در طرح دولت اسلامی خیلی گستردهتر از دولت بهمعنایی است که ما میشناسیم. این دولت که ما میشناسیم چه بهمعنای قوه مجریه چه هر سه قوه، نقش تنظیمکنندگی و زمینهسازی و نظارت و مدیریت را بر عهده دارد. اما دایره دولت اسلامی بهمعنای درست آن یک حقیقت بسطیافته مردمی را شامل میشود. کسانی که بارهای کشور را بر میدارند؛ چه در زمینه اقتصادی چه سیاسی چه فرهنگی. کسانی که بین مردم کانالکشی میكنند از امام به امت؛ کانالهای تبیینکننده.
همانطور که نظام و سبک حکمرانی در جامعه توحیدی با مدل غربی متداول تفاوت میکند و ساختارهای استبدادی و لیبرال دمکراسی و شکلهای مختلف دیگر را کنار گذاشته و سبک مردمسالاری دینی را پیشنهاد میکند، در سبک دولتسازی نیز جامعه انقلابی، صورتبندی دیگری را برای تحقق دولت اسلامی پیشنهاد میکند؛ صورتی که در آن بارها را مردم به قدرت فهم و ایمانشان برمیدارند. کار در دست مردم است و این اندیشه و بازوی عمومی مردم منبع فیاض و لایزال قدرت و کارآمدی در جامعه است.
حزب اسلامی معنایش با احزاب در کل دنیا فرق میکند
«ما دوجور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانالکشی برای هدایتهای فکری؛ حالا چه فکری بهمعنای سیاسی، چه فکری بهمعنای دینی و عقیدتی....البته کسانی که یک چنین تواناییای داشته باشند، بهطور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأی خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است؛ هر کس میخواهد بکند، بکند. یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است. بهمعنای باشگاههایی برای کسب قدرت است؛...من اینجور حزبی را تأیید نمیکنم. اینجور حزبسازی، اینجور حزببازی معنایش عبارت است از کشمکش قدرت؛ این هیچ وجهی ندارد. اما حزب بهمعنای اول، یعنی یک کانالکشی درون جامعه، برای گسترش فکر درست - چه فکر عقیدتی و اسلامی، چه فکر سیاسی و تربیت کادرهای گوناگون - بسیار خوب است.» (۱۳۹۰/۰۷/۲۴)
این یعنی انسجام امامت اجتماعی بهصورت کانالهای تبیینکننده. این همان صورتبندی است که اگر در صحنه اقتصادی شکل بگیرد میتواند بارهای اقتصادی کشور را بردارد.
«این اقتصادی که بهعنوان اقتصاد مقاومتی مطرح میشود، مردمبنیاد است؛ یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با اراده مردم، سرمایه مردم، حضور مردم تحقق پیدا میکند. اما «دولتی نیست» به این معنا نیست که دولت در قبال آن مسئولیتی ندارد؛ چرا، دولت مسئولیت برنامهریزی، زمینهسازی، ظرفیتسازی، هدایت و کمک دارد. کار اقتصادی و فعالیت اقتصادی دست مردم است، مال مردم است؛ اما دولت ـ بهعنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آنجایی که کسانی بخواهند سوءاستفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند.»
(حرم مطهر رضوی ۱۳۹۳/۱/۱)
این صورتبندی است که جامعه را برای شکلدادن به دوران دولت اسلامی مهیا میکند. جامعه الهی نیاز به پیشروانی دارد که بیشتر از دیگران تلاش کنند، اینها سابقون هستند جلوداران هستند. خود مبعوث شدهاند و جامعه را به بعثت میکشند. اینگونه از دوران دولت اسلامی عبور خواهیم کرد.
به همین دلیل بود که رهبری برای تحقق بیانیه راهبردی و مهم گام دوم همین طرح را بهعنوان روش اقدام پیش پای مومنین مجاهد قرار داد:
«بالاخره راهکار عملی برای اینکه ما بتوانیم بهعنوان یک جوان وارد میدان بشویم چیست..... این بهعهده جریانهای حلقههای میانی است. این، نه بهعهده رهبری است، نه بهعهده دولت است، نه بهعهده دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] بهعهده مجموعههایی از خود ملت است... هر که هم در این زمینهها فعالتر باشد، مؤثرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعالیت کنند؛ تنبلی و بیحالی و کسالت و مانند اینها به درد نمیخورد..... همه اینها هم بایستی با الهامگیری از آن جهتگیری کلی که عرض کردم [یعنی] در جهتِ رسیدن به جامعه اسلامی و تمدن اسلامی است. در همه این کارها، آن برنامهریزان، آن مراکز برنامهریزی و هدایت - که گفتیم حلقههای میانی باید آن را انجام بدهند- باید به آن جهتگیری توجه داشته باشند. نتیجه اینها چه میشود؟..سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهد به عرصه مدیریت کشور [است]، ... آن وقت آن حرکت عمومی کشور طبعاً استمرار پیدا میکند، سرعت پیدا میکند و انجام میگیرد.»(1- 3- 98)
مهمترین زمان برای آنکه نخبگان دست بهکار شوند و در این جهت حرکت کنند زمانی است که مردم بیش از همیشه عزم حضور در صحنه دارند. یکی از مهمترین و بلکه نخستین مصداق آن نیز انتخابات است. آنانکه جلودار و پیشرو هستند، قدرت تشخیص بالایی دارند، اگر راهنمایی نکنند، سکوت کنند، تعلل کنند، کوتاهی کنند، تأثیرش در حرکت کلی جامعه آن خواهد بود که جامعه دچار کندی حرکت یا خدای نکرده انحراف خواهد شد.
البته جامعه انقلابی ما با جمع کثیری از خواص و نخبگان و مومنین مجاهد و یک هویت انقلابی که انقلاب در آن به یک خصلت
تثبیت شده تبدیل شده است هم حرکت و هم جهت را گم نخواهد کرد. اما تعجیل حرکت و سرعت سلوک جامعه منوط به این نخبگان و خواص است.
بارها رهبری به نخبگان ما هشدار داده است که اگر بهموقع و درست و با شجاعت و صراحت وارد میدان نشوند حرکت جامعه کند میشود یا خدای نکرده دچار انحراف میشود و به قول ایشان که از قول حضرت امام (ره) نقل میكنند:«اسلام سیلی میخورد.»
رهبری ایشان را باید رهبری «دوران دولتسازی» دانست. ایشان در این جهت بارها به خواص و نخبگان جامعه نهیب زدهاند که دست روی دست نگذارید و تماشاگر نباشید.
مقاطعی از سالهای رهبری ایشان بوده که تأکید و تمرکز ویژهای روی کلیدواژه «خواص» داشتهاند. کلمه خواص را عموما ایشان زمانهایی بهکار برده که احساس خطر انحراف خواص و سر ریزشدنش به کل جامعه را جدی دیدهاند.
اولین بار که تمرکز روی کلمه خواص در گفتمان رهبری جدی شد، مربوط به سال 75 است؛ یعنی پایان دولت سازندگی. اینجاست که ریشه بسیاری از وقایع و انحرافات بعدی روشن میشود. در آن سال مسئله انحراف خواص جبهه حق در چند سخنرانی مفصلا توضیح داده میشود. ریشه این انحراف اما مقوله «دنیاطلبی» معرفی شد. بعد از پایان جنگ و دوران سازندگی این مسئله خود را در سبک زندگی و سبک تصمیمگیری بسیاری از انقلابیون سابق نشان میدهد. اگر متوجه این زاویه نگاه و تحلیل رهبری بشویم درخواهیم یافت که ایشان ریشه اصلی انحرافات جریانات اصلاحات و گفتمان غربگرایانهشان را چه میدانستند و اگر بخشی از تلاش ایشان صرف پاسخ به هجمههای فکری و فرهنگی آن دوران بود، اما چرا و چگونه بخش عمده تلاششان صرف بالاآوردن گفتمان عدالتخواهی و مبارزه با فقر و فساد و تبعیض بود. ایشان در آن سالها بارها و بارها به نقش انحراف خواص در گمراهی عوام اشاره میكنند. شاید بیشترین تأکید ایشان روی مفهوم خواص در دوران اصلاحات رقم خورد.
بعد از این در سال 84که برخی از خواص منحرف شده و کنار گذاشتهشده، زیادهخواهیهای خود را در نسبت با دولت وقت شروع کردند و دولت را متهم به پوپولیسم میکردند، رهبری در چند سخنرانی مفهوم «خاصه» در مقابل «عامه» را مطرح کردند. مفهوم عامه با عوام تفاوت داشت. عوام بار منفی داشت اما عامه بهمعنای عموم مردم و سوادالناس بود. رهبری تلاش کرد با طرح این گفتمان جلوی فشارهای گروهها و جریانات قدرتطلب به حاشیهرفته را بگیرد.سومین مقطعی که در آن، مفهوم خواص مورد تأکید جدی ایشان قرار گرفت، سال 88بود. این بار هم خطر از جانب خواص جدی بود. اما ریشه بیماری آنها این بار «ترس» بود. ترس از قدرتطلبان و جریانات پر مدعایی که مقابل رأی عموم مردم ایستاده بودند. ترس خواص باعث سکوتشان میشد. ساکتین از خواص که یا موضع صریح نمیگرفتند یا کم سخن میگفتند یا موضع دو پهلو داشتند یا بالکل کنار کشیده بودند درد اصلی آن دوران بودند. نتیجه آن سکوتهای مرگبار هم البته امروز قابل ارزیابی است.
حالا بعد از سالها خطاب به خواص این دوران که عمدتا جوانان گام دومی هستند، هشدار دیگری از جانب رهبری است که به این راحتی قابل چشمپوشی نیست.
این بار هم مسئله خواص هستند؛ تعلل و تردید آنها که باعث «کندشدن» حرکت انقلاب میشود. ریشه این تعلل و تردید چیست؟ باز هم ترس اما این بار ترس از فضای روانی و رسانهای که دشمن بر ذهن عموم مردم شکل داده است. این ترس باعث شده که با صراحت و بیلکنت وارد صحنه نشوند. خود را بین عوام مخفی کنند و خلاصه «تبیین نکنند».
مسئله انفعال و تعلل و تردید انقلابیون یک خطر جدی است که اگر بهزودی تدبیر نشود آثار کلان سیاسی اجتماعی و امنیتی و بلکه تاریخی مهمی خواهد داشت.
«شتابدهنده لازم است. این شتابدهنده برای چیست؟ برای اینکه حرکت کند نشود؛ در مقابل کارهای بزرگ، احساس رعب و وحشت بهوجود نیاید؛...شتابدهنده آن چیزی است که ما به آن میگوییم «خواص»؛ خواص جامعه....این افراد وظیفه سنگینی دارند؛ اینها بایستی جهت عمومی حرکت جامعه را حفظ کنند و نگذارند این حرکت دچار انحراف بشود. اگر خواص جامعه از این وظیفه غفلت بکنند، حوادثی که پیش خواهد آمد ضربههای تاریخی به ملت ها میزند؛... امروز جبهه دشمن برای خواص برنامه خاص دارد... که اینها را دچار تردید کنند، دچار تأمل کنند، دچار تعلل کنند، احیاناً چرب و شیرین دنیا را به اینها بچشانند، اینها را جذب کنند برای اینکه در بزنگاهها، در نقاط حساس، در آنجایی که لازم است یک اقدامی انجام بدهند، انجام ندهند و آن شتابدهندگیای که از خواص متوقع است، صورت نگیرد؛ برای این کار برنامه دارند. وظیفه خواص این است: در مواقع لازم، باید تردیدافکنی و شکآفرینی دشمن را خنثی کنند و [مسائل را] تبیین کنند؛ «جهاد تبیین»، ناظر به این است...خواص باید صریح باشند، باید باصراحت حرف بزنند، باید شبههها را از ذهنها زایل کنند، دوپهلو و دوگونه و تردیدآمیز حرف نزنند.» (16- 11- 1402)
از بیانات رهبری اینطور برداشت میشود که کشور بهشدت محتاج حضور نخبگان و خواص و پیشروان است. نقشه دشمن نیز ناظر به این جریان است.
تأکید رهبری بر این جریان است و تأکید دشمن نیز بر همین جریان است. همه تلاش دشمن این است که جریان جلوداران انقلاب را دچار انفعال کند. برای این انفعال باید چارهای اندیشید. یکی از مهمترین راهها استفاده از همان نقطه قوت این جریان است؛ یعنی قدرت تحلیل و اندیشه آنها، باید خلاها و ضعفهای روحی را براساس آن توانایی تحلیل و اندیشه پر کرد و دست آنها را پر نمود تا با زاویه نگاه ایمانی و اندیشهای درست صحنه را ببینند و برای همه جامعه نیز دست به تبیین بزنند.
فصل دوم
برای افزایش مشارکت چه کنیم؟
برای افزایش مشارکت چه کنیم؟
بسیاری از خواص جامعه ما، ممکن است بهدلیل آنکه ایدههای اجراییای برای دعوت به مشارکت مردم ندارند، در این امر مهم تعلل کنند. تلاش این یادداشت این است که یک نقشه کلی برای این دسته از مخاطبان تقدیم کند.3گام کلی را برای ریختن یک نقشه عملیاتی در این جهت باید برداشت:
1- تعیین مخاطب
2- تولید محتوا
3- روش تأثیر
تعیین مخاطب
1- هر کدام از شما دایره تأثیری اطراف خود بهصورت طبیعی دارید، به آنها توجه کنید و همه را در فهرست مخاطبان خود بیاورید. گروههایی مجازی که در آن عضو هستید. گروههایی که در آن مرجعیت دارید و در آن کانال و صفحه شخصی دارید. ارتباطی که با آشنایان و دوستان و اقوام دارید. یک فهرست حداقل 100نفری خواهد داشت.
2- دومین مخاطب شما، دایرهای است که میتوانید و باید آن را بسازید، محیطهایی که میتوانید افراد آن را مخاطب خود قرار دهید. شما نخبه و خواص جامعه هستید و میتوانید عدهای از مردم را که هیچ ارتباطی، سابق بر این با شما نداشتند تحتتأثیر قرار دهید. هیئات، مساجد، فضای مجازی، باشگاههای ورزشی، مدارس، کف خیابان و... محیطهای دعوت به انتخابات شما باید باشد. در این ایام همه باید لباس ترویج و دعوت به انتخاب را بر تن کنیم.
تولید محتوا
1 برای هر مخاطبی برنامه و محتوای مخصوص بهخود را داشته باشید، هر محیط و هر مخاطبی، مسائل و اقتضائات خاص خود را دارد. یک محتوا را نباید در همه گروههایی که عضو هستید باز نشر کنید. برای مخاطب طبابت کنید و داروی مناسب دردش را به او بدهید.
2 تلاش کنید در گام اول برای مخاطب خود توجه و حساسیت به انتخابات ایجاد کنید. عدهای از مردم مسئله انتخابات، در دایره حساسیت این روزهایشان نیست. با هنرمندی، انتخابات را محل توجه او کنید.
3 در گام بعدی باید انگیزهسازی کرد. عواطف مخاطب را درگیر انتخابات کنید، از هر طریقی که احساس میکنید مناسب حال و هوای مخاطب است. یک خط مناسب شاید این باشد که تا نزدیکیهای انتخابات در گروههای فامیلی و دوستان که همراستا با شما نیستند، بدون اشاره به انتخابات، اقدامات امیدبخشی که انجام میشود را بازتاب دهید.
4 اهمیت رأی دادن را بهصورت واضح روشن کنید. با آمار و ارقام و کاملا ملموس برایش روشن کنید که رایش اثر دارد. تأثیر انتخابات پرشور در ایجاد اقتدار و امنیت در کشور، همدلی و انسجام ملی را توضیح دهید.
5 شبهات او را حل کنید. گاهی گرههایی در ذهن ولو کوچک، مانع رأی دادن میشود. رسانههای دشمن هم این روزها، کارشان القای همین شبهات است. خوب بشنوید و منطقی و محسوس پاسخ دهید.
6 از محتواهای موجود در فضای مجازی که به اینمنظور تولید شده است استفاده کنید. این محتواها را با توجه به مخاطب خود و بازخورد میدانی، حک و اصلاح کنید.
7 شبکه دعوت درست کنید. هر مخاطبی را که احساس میکنید زمینه و دغدغه دارد بهعنوان یک عنصر فعال در دعوت دیگران به مشارکت، راه بیندازید.
روش تأثیر
1 ارتباط شرط اول تأثیر است. ارتباطات خود با مخاطبی که در بالا گفته شد را زنده کنید. لازم هم نیست در قدم اول، صحبت از انتخابات کنید. روی مشترکاتتان بایستید. اگر طبیعت دوست هستید به همین منظور یک گروه مجازی بزنید و البته گاهی هم راجع به انتخابات گفتوگو کنید.
2 اعتمادزا اقدام کنید. هر مانعی که اعتماد را سلب میکند از بین ببرید. اگر نیاز است به مجموعههایی که به آنها اعتماد وجود دارد، بپیوندید.
3 با مخاطب خود همدل باشید. مسئله و درد مخاطب خودتان را بفهمید و همراهی کنید. انصافا پدری که زیر فشار اقتصادی گرفتار مشکلات معیشتی شده و شرمنده خانواده، در شرایط بدی بهسر میبرد. پای درددل او بنشینید، گرفتاریهایش را درک کنید و واقعا هم اگر راهحلی به ذهنتان میرسد و کاری از دستتان برمیآید، دریغ نکنید.
4 تلاش کنید مخاطب را با واقعیت مسائل کشور آشنا کنید. موانعی که برای حل این مسئله وجود دارد. تلاشهایی که از سوی مسئولان انجام شده را بازگو کنید. هر کجا هم کوتاهیای شده، صادقانه قبول کنید. صداقت، اعتماد میآورد.
5 در موارد زیادی مخاطبان ما افرادی باشند که بنای شرکت در انتخابات را دارند، این مخاطبان را از دست ندهید. اینها خود شبکهای دارند که اگر فعال شوند، بر آنها مؤثر واقع میشوند. هدفتان فعال کردن این جنس مخاطب برای دعوت دیگران باشد.
6 جمع شدن، قدرت تأثیر شما را افزایش میدهد، با هم داستانهای خود یک جمع تشکیل دهید. این جمع میتواند، اهالی مجتمعتان، همکاران ادارهتان، رفقای محل، مامومین مسجدتان باشند.
7 این قدرت جمعی را میتوانید با دست دادن به گروههای همسو، افزایش دهید و تجربه کار شبکهای و جبههای را کلید بزنید.
8 همراه با جمعی که شکل دادید میتوانید کنشهای تبلیغی تعریف کنید، با یک میز و صندلی و سیستم صوتی میشود یک ستاد مردمی ساده بزنید و همین را بهانه گفتوگو و دعوت به انتخابات کنید.
9 گفتوگوهای چهره به چهره در مغازه و پارک و خیابان، را جدی بگیرید، بسیار مؤثر است. مردم دوست دارند راجعبه مسائل این چنینی گفتوگو کنند.
10 تریبونهای آزاد در انتخابات قبلی که بهصورت خودجوش، شکل گرفت، اثرگذار بود. میتوانید بهراحتی آن را شکل دهید و اداره کنید.
11 از کارهایتان، فیلم و تصویر تهیه و در فضای مجازی، بقیه را هم دعوت به فعالیت در مشارکت
در آخر هم یقین داشته باشید که اگر صادقانه و متعهدانه همه ظرفیت خود را به صحنه بیاورید، نصرت خدا شامل حال شما و کشور خواهد شد. سنت یعنی قاعده خدا در عالم این است که إِنْ تَنْصُرُواالله ینْصُرْکمْ. اگر مسیر نصرت خدا را در پیش گرفتیم، خدا هم ما را یاری خواهد کرد و این یعنی رسیدن به پیروزی و فلاح در همین دنیا.