روایت نماینده ایذه و باغملک از کم آبی و تشنگی در کرانه کارون
خوزستان در رنج
فرزانه آیینی | خبرنگار:
روایت هدایتالله خادمی، نماینده ایذه و باغملک از رنجهای خوزستان و مشکلات این استان که زندگی مردم را تحتالشعاع قرار داده آنقدر تلخ است که خلق هر ایرانی را تنگ میکند، خوزستان که گوشه و کنارش به خرمی و آبادانی شهره بود حالا به منطقهای بدل شده که داستان مشکلاتش هر روز سر زخمی از زخمهای خوزستان را باز میکند خادمی در شرح مشکلات حوزه انتخابیهاش بهعنوان گوشهای از خوزستان میگوید: آبرسانی به برخی نقاط خوزستان با تانکر بهمدت 2ساعت در هفته انجام میشود. ما حتی تانکر به تعداد نیاز نداریم و همین هم نظم آبرسانی را به هم میریزد. از20سال گذشته تاکنون 3بار کلنگ پروژه انتقال آب از کارون به ایذه و باغملک به زمین خورده است. او با بیان اینکه تنها زمینه اشتغال در ایذه و باغملک کارکردن در نانواییها یا جذب آموزش و پرورششدن است و بقیه کوچ کردهاند، تأکید میکند که مردم از شنیدن صدای اعتراضاتشان ناامیدند. مشروح گفتوگوی همشهری با خادمی در پی میآید.
این روزها خوزستان بهدلیل مشکلاتی که به آن دچار شده مثل ریزگردها، بیآبی و اعتراضات اخیر مردم خرمشهر به نبود آب و جیرهبندیشدن آب در صدر اخبار کشور قرار گرفته است و روایتهای مختلفی از اوضاع این استان مخابره میشود، واقعا شرایط خوزستان چگونه است؟
من فکر میکنم بعد از جنگ تحمیلی و 8سال مقاومت استان خوزستان در برابر هجوم بیگانگان برای فتح کشور که همه زیرساختهای این استان را از میان برد، سوءمدیریتهای 40سال اخیر این استان را به منطقهای بدل کرده که از هر لحاظ با مشکلات بزرگی دست و پنجه نرم میکند؛ وگرنه استانی که محل سرکنسولی کشورهای دیگر بود، فرودگاه بینالمللی داشت که پروازهای مستقیمی به بیشتر کشورهای اروپایی درآنجا انجام میشد و محل کارآفرینی و رفع فقر از گوشه کنار کشور بود حالا باید مردمش راهی استانهای دیگر شوند که شرایط ابتدایی زندگی را داشته باشند. مشکل خوزستان بسیار بزرگتر از آب است؛ بیکاری، اعتیاد، آب و هوا از همه نظر آن را به استانی محروم بدل کرده که تاب زندگی را از مردمش گرفته و بیشتر آنها را بهفکر مهاجرت از این دیار انداخته است.
نام خرمشهر این روزها با بیآبی و اعتراض به عدممدیریت آب برده میشود؛ اعتراضاتی که مسئولان اجرایی را نشانه گرفته، مشکل بیآبی خرمشهر از چه زمانی شروع شد؟
متأسفانه باید بگویم بیآبی دیگر نقاط خوزستان کمتر از بی آبی خرمشهر نیست. نمیخواهم بگویم که در خرمشهر مردم مشکل آب شرب ندارند و آب این شهر شور نشده بود، نه؛ اما مشکل این شهر همانطور که وزیر نیرو وعده داده تا 15روز آینده مرتفع میشود، اما نقاطی در خوزستان داریم که بیآبی در آنجا حادتر است و درمان آن نه در قالب 15روز و یکماه و چندماه بلکه حداقل چند سال طول میکشد.
منظورتان کدام نقطه از خوزستان است؟
شهرستانهای ایذه و باغملک و روستاهایش. مردم این نقاط مدتهاست که آب را جیرهبندیشده مصرف میکنند. به این صورت که آب با تانکرهای ویژه حمل آب به نقاط دور و یا نزدیک این شهرها میرود، آن هم نه اینکه هر روز آبرسانی صورت بگیرد؛ بلکه هفتهای یکبار تانکرهای حامی آب شرب به این شهرها و روستاها میرسد و مردم تنها 2ساعت فرصت دارند مخازنشان را از آب پر کنند؛ بهعنوان مثال به مردم اعلام میشود از ساعت 24تا 2 بامداد فرصت ذخیره آب را دارند و پس از آن مردم منطقهای دیگر از ساعت 2تا 4بامداد امکان ذخیره آب را بهدست میآورند. شما فرض کنید، یک خانواده به هر دلیلی نتواند در آن ساعت آب را ذخیره کند عایدیاش میشود اینکه تا یک هفته بعد آبی برای مصرف نخواهد داشت. حالاخودتان قضاوت کنید شرایط آنها چگونه است.
مگر در این مناطق لولهکشی آب انجام نشده که آب با تانکر منتقل و جابهجا میشود؟
در برخی شهرها چرا لولهکشی آب داریم اما در روستاها قریب به اتفاق بهدلیل عدم لولهکشی آب، تانکرها کار آبرسانی را انجام میدهند، نکته ناراحتکننده دیگر هم این است که ما حتی تانکر به تعداد نیاز نداریم و همین هم نظم آبرسانی را به هم میریزد. نکته تلختر این است که ایذه و باغملک دروازه ورود کارون به استان خوزستان هستند و با این حال این بیآبی برای آن عظیمتر و نا خوشایندتر است، شاید باورتان نشود اما 300کیلومتر از رودخانه کارون از ایذه و باغملک میگذرد.
چطور است که بهرغم عبور کارون از این 2شهرستان مشکل آبرسانی در این مناطق آنقدر بزرگ است؟
از20سال گذشته تاکنون 3بار کلنگ پروژه انتقال آب از کارون به این مناطق به زمین خورده و تاکنون ثمرهای برای مردم نداشته است. اخیرا هم رضا اردکانیان، وزیر نیرو کلنگ آبرسانی از کارون به ایذه و باغملک را به زمین زده و قدمهای کوچکی در این مسیر برداشته شده است، اما براساس برنامه وزارت نیرو همین پروژه اگر ادامه یابد 4سال زمان نیاز دارد.
برخورد مردم ایذه و باغملک با این کمآبی و جیره بندیهای صورتگرفته چیست؟
گاهی تجمعاتی را مقابل فرمانداری دارند و از مسئولان گلایه میکنند که چرا اوضاعشان هر سال بدتر از قبل شده است؟ اما واقعیت این است که مردم آنقدر ناامید شدهاند و آنقدر از حل مشکلات پیش آمده دلسرد هستند که مهاجرت ازاین مناطق را به ماندن در شهر و دیارشان ترجیح میدهند. مشکل این مناطق فقط بیآبی نیست. جمعیت این دو منطقه 400هزار نفر است آنها در بحث گذران زندگی هم دارای مشکلات جدی هستند؛ مثلا تنها زمینه اشتغال در ایذه و باغملک کارکردن در نانواییها یا جذب آموزش و پرورششدن است و بقیه از بیکاری رنج میبرند و برای کارگری به تهران و دیگر استانها کوچ میکنند. شرایط بد زندگی دراین شهرها و توابعاش سبب شده آمار بیکاری، اعتیاد و آسیبهای اجتماعی به میزان قابل توجهی بالابرود.
من فکر میکنم مشکلات خرمشهر یا آبادان در زمینه آب موقتی است و با توجه مسئولان خیلی زود سامان مییابد، اما مشکل این مناطق خیلی جدیتر است و دردناکتر از آن این است که مردم امیدی برای حل مشکلاتشان ندارند و کلا خسته و نا امید شدهاند؛ این ناامیدی به میزانی است که امیدی ندارند مسئولان صدای اعتراضشان را بشنوند.
نخبگان در مدیریت خوزستان نقش نداشتهاند
من فکر میکنم مدیریت کشور طی سالهای گذشته براساس شایستگی نبود و نخبگان و فرهیختگان سهم چندانی در مدیریت نداشتهاند و دغدغهها و توصیههای علمی و کارشناسانه آنها نه شنیده شده و نه دیده شده است. متأسفانه موضوعی که در کشور ما سال به سال پررنگترشده ترجیح دادن منافع باندهای سیاسی بر مصلحت مردم بوده است، در این سالها منفعت گروهی، سیاسی و جریانهای دیگر بر نیازهای مردم اولویت داده شده و همین شده است که ما حالا با مشکلات اساسی و زیرساختی روبهرو شدهایم. تا نگاه مسئولان ما به مباحث بعد ملی نیابد و گروهها وجریانهای سیاسی بر سر راههای حل درد مردم به اشتراک نرسند، نمیشود به داد مردم رسید. ما مدیران جدی و مدبر میخواهیم که براساس کارعلمی ودرنظر گرفتن مصالح مردم امور را در دست بگیرند و جهادی امور را پیش ببرند.