شاهین شجریکهن
نکته مشترک بین بیشتر فیلمهای جشنواره چهلودوم فیلم فجر خستهکنندهبودن و زمان ملالآور فیلمهاست. همیشه از فیلمنامه بهعنوان بزرگترین ضعف و مشکل سینمای ایران نام بردهشده و بهنظر میرسد امسال این مشکل بیش از پیش خود را به رخ میکشد. انگار پاشنهآشیل همیشگی دستبردار سینمای ایران نیست. ایراد مهم دیگر، زمان طولانی بیشتر فیلمهاست که باعث میشود بسیاری از تماشاگران پس از مدتی خسته شده و سالن را ترک کنند.
در بین فیلمهای جشنواره امسال فیلم نوستالژیک و احساسی تابستان همان سال (محمود کلاری) به لحاظ قاببندی و زیباییشناسی جزو فیلمهای درجهیک امسال است اما همین فیلم با وجود زمان زیادش برخی از پرسشهای طرحشده در طول فیلم را بیپاسخ میگذارد. با اینکه عطا در پایان سرنوشت عمه و پسرعمه و مادربزرگش را میگوید اما درنهایت متوجه سرنوشت پدر و مادرش نمیشویم. آیا پدرش آدمفروشی کرده یا نه؟ مادرش بعد از تبعید پدرش چه کرده؟ در طول نمایش فیلم در سالن اصلی جشنواره، به سبب زمان طولانی فیلم، تعدادی از تماشاگران سالن را ترک کردند که در طول جشنواره تقریباً در مورد تمام فیلمها تکرار شد. بهشت تبهکاران (مسعود جعفریجوزانی) که ظاهراً تدوینشده از مجموعهای تلویزیونی است، با وجود زمان طولانیاش، از لحاظ جذابیتهای داستانی و خلق موقعیت دراماتیک خیلی زود خستهکننده میشود. برخی از روابط و واکنشها هم الکن میمانند. چرا فروغ و سایر کارگران شرکت نفت حسن جعفری را میبخشند؟ مثلا بین فروغ و یکی از وکلای حسن جعفری چه رابطهای وجود داشت که در انتها با هم قرار میگذارند و وکیل او را به اسم کوچک صدا میکند؟ کاش روی فیلمنامه وقت و انرژی بیشتری صرف میشد که فیلمی در این استانداردهای تولیدی ضعف قصه نداشته باشد. حتی انیمیشن شمشیر و اندوه که به لحاظ گرافیک و کیفیت تصویری به انیمیشنهای روز دنیا پهلو میزند، فاقد انسجام فیلمنامه است و این درد بیدرمان سینمای ایران در این فیلم هم نمود دارد. حتی با اینکه زمان آن خیلی طولانی نیست اما در بعضی بخشها خستهکننده میشود. تا اواسط فیلم هم طول میکشد بفهمیم در چه دوره و زمانهای هستیم و انگیزه آدمها چیست. با وجود این تلاش گروه سازنده برای باورپذیری داستانشان قابلتقدیر است.
قاعده بازی
جای خالی داستان و هیجان در فیلمنامهها
در همینه زمینه :