شاپور عظیمی
در سالهای ۱۳۶۷ و شاید تا ۱۳۷۰ (دقیقاً یادم نیست) مسئولان و برنامهریزان جشنواره گافهایی میدادند که در بیشتر موارد به نفع ما دانشجویان سینما تمام میشد. موضوع از این قرار بود که برخی از فیلمها چندین مرتبه و هر سال در یک بخش و با نام دیگری به نمایش درمیآمدند. بنابراین از این نظر دچار مشکل نبودیم که اگر «آندره روبلف» تارکوفسکی، «جویندگان طلا» اثر چاپلین، «رزمناو پوتمکین»، «سگ آندلسی»، «همشهری کین» و یا «رم، شهر بیدفاع» را امسال ندیدیم، احتمالش هست که دوباره و در سالهای بعد ببینیم و در موارد بسیاری این اتفاق رخ میداد. البته در طول سال برخی از این فیلمها سر کلاسهای مختلف به نمایش درمیآمدند اما برای مثال سکانس پلکان اودسا از فیلم رزمناو پوتمکین اثر حیرتانگیز ایزنشتین روی پرده سینما حکایت دیگری داشت. اعتراف میکنم الان که دارم اینها را مینویسم، همچنان هیجانزده میشوم وقتی بهنام برخی فیلمها میرسم: «ام» (M) ساخته فریتس لانگ که باگذشت چند دهه از ساختهشدن آن، هنوز فیلم قابل دفاعی بوده و هست. آنجا که قاتل (پیتر لوره، یکی از بازیگران محبوبم) پشت کت خودش را در آینه میبیند که با گچ حرف (ام، یعنی کلمه اول قاتل) پشت او نوشتهاند و حیرتی که در چهره لوره دیده میشود، هنوز تازه است.
برای بنده که در سیوچند دوره از چهلودو دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشتهام، هر دورهاش حکم گنجینهای را داشته است. بنده به شهادت نقدهایی که بر سیاستهای غلط مدیران دولتی سینما در سالهای گذشته داشتهام، نیازی به چاپلوسی نداشته و ندارم. اما اکنون در 60 سالگی که دیگر سودای تغییر جهان رخت بربسته و به یک کمدی سیاه میماند، دلم میخواهد بگویم که وقتی به جشنواره فیلم فجر با تمام ناهماهنگیهایش در سالهای گذشته فکر میکنم، میتوانم پای این حرفم بایستم که شاید بهترین رخداد فرهنگی ما همین جشنواره است که روزی روزگاری طراحی و اجرا شد و هر سال، بیوقفه تکرار شده است.
چهار شنبه 25 بهمن 1402
کد مطلب :
218251
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/pgj3X
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved