علیرضا محمودی
در ساختار چرخهای تولید در سینمای ایران هر فیلمی قبل از خودش ادامه فیلم موفق قبلی است. با همین رویکرد بسیاری از موقعیتهای داستانی و تیپهای شخصیتی در فیلمهای فارسی به شکل ازلی و ابدی تکرار میشوند و در مقابل بسیاری از داستانهای قابل اعتنا و شخصیتهای مؤثر برای همیشه جایی در تولیدات سینمایی وطنی ندارند. این تاریخ سینماست که بسیاری از فیلمنامهها در دفاتر تولید خصوصی و دولتی و ارگانی تهران به این دلیل به مرحله تولید نمیرسند که صحنههای مشترکی از فیلمهای موفق قبلی ندارند. این روانشناسی است که تهیهکنندگان و سرمایهگذاران و مسئولان درک و دریافتشان برای هر پروژه تازهای براساس میزان موفقیت و شکست فیلم قبلی است و این باید بخشی از جامعهشناسی محسوب شود که تماشاگران ایران از فیلمهای ایرانی داستانهایی مطابق الگوهای پیشساخته میخواهند. برای نمونه در سینمای ایران صحنههای نشانکردن، بلهبرون، شیرینیخوردن، خواستگاری، عقدکنان، حنابندان، عروسی، پاتختی و پاگشایی و هر صحنهای که مربوط به آیین تشکیل خانواده 2زوج باشد، در فیلمها بدون درنظر گرفتن امکانات داستان و ظرفیت شخصیتها ترویج و توصیه میشود. این صحنهها از قدیم در سینمای ایران عکس خود و ویترینساز تلقی میشدند. براساس سنتی که تهیهکنندگان برای ترویج فیلمشان در مراحل پس از تولید دارند عکسهایی از صحنههای عاطفی و
زد و خورد فیلم را به دیوار دفترشان نصب میکردند تا سینماداران را به پیشخرید اکران فیلمها ترغیب کنند. در میان این عکسها حتما تصویری از نشستن جوان اول فیلم و بازیگر زن نقش یک، کنار سفره عقد لحاظ میشد، حتی اگر فیلم چنین صحنهای نداشت. با چنین سابقهای اگر فیلمنامهای هیجانانگیز براساس الگوی داستانهای گروگانگیری به صاحب سرمایه و تهیهکننده و تصمیمگیری ارائه شود، بدون شک ذهنش دنبال آخرین فیلم پرفروشی میرود که با این الگو ساخته شده و یاد 2فیلم «آژانس شیشهای»(1377/ ابراهیم حاتمیکیا) و «بعداز ظهر سگی سگی»(1388/ مصطفی کیایی) میافتد؛ 2فیلم جدی و کمدی با الگوی گروگانگیری گیشه قابلقبول و موفق جشنوارهای هم رقم زدهاند. پس باید برای چنین پروژهای شانس زیادی برای تولید درنظر گرفت. اما تاریخ سینما میگوید قضیه ویترین مهمتر از تعقل است. فیلمنامه هرقدر خوب، فیلمنامهنویس هرقدر معقول و کارگردان هرقدر باتجربه باشد باز برای سرنوشتسازان این پروژه بعد از گرفت و گیرهایی مثل نیروی انتظامی و پروانه ساخت و نمایش و ممیزی، به ذهنشان این سؤال میرسد که: «پس عروسیش کو؟»
دو شنبه 16 بهمن 1402
کد مطلب :
217811
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved