شاهین شجریکهن
دوستی از همکاران خوشنام قدیمی که قلم و قوه تحلیلش اعتبار و وجاهتی دارد، تعریف میکرد: «در جشنواره امسال به دلایلی که قابل حدس است، حضورم از نصفهونیمه هم کمتر بوده و جز چند فیلمی که پیش از آغاز جشنواره دیدهام و یکیدو مورد که از روی کنجکاوی یا به دعوت فیلمساز به دیدن فیلمی رفتم، تقریبا چیز زیادی از ویترین جشنواره دستگیرم نشده و خیلی از فیلمها برایم مجهول و ناشناساند؛ اما از همین چندتایی که دیدهام، یکیدو فیلم واقعا «ضداعتبار» و ویرانگر کلاس هر جشنواره سینمایی معتبریاند. هیچ جوری نمیشود فهمید که چطور برگزارکنندگان سختگیر جشنواره با آن همه فیلتر ریز و درشت و حذف آنهمه چهره شاخص و قلعوقمع فیلمهای کارگردانهای سرشناس، ناگهان چنین دستباز و آسانگیر و خطاپوش میشوند و به فیلمهایی در بخش مسابقه راه میدهند که اصلا به قیافهشان نمیخورد مناسب جشنواره استانی جیم و دال هم باشند!»
اینکه روابط و مناسبات گروهی و بینگروهی بیداد میکند و قانون و قاعده برای همه افراد بهصورت یکسان اجرا نمیشود، حرف جدیدی نیست. کمتر کسی در سینما و مطبوعات کار کرده که نداند رفاقت با برخی چه درهای بستهای را میتواند بیچکوچانه باز کند! اما به هر حال، هر رانت و اغماض و حق ویژه و امتیازی هم برای خودش راه و روشی دارد و حد و حدودی. آیا برگزارکنندگان محترم برای خودشان بد نمیدانند که فیلمی با کیفیت ویدئویی و سرهمبندی، بدون حتی یک نمای درست و قابلدفاع، با قصهای که اصلا سر و ته ندارد و اجرایی خامدستانه در دهها سالن برای صدها تماشاگری که سرشان توی حساب است، نمایش داده شود؟ واقعا به رفاقتهای بعضی از دوستان غبطه میخورم، چه چیزهایی را پای رفاقت فدا میکنند.
حق دهها سینماگر جوان و صاحبان فیلمهایی بهتر از امثال «شکار حلزون» (محسن جسور) که بیرون از جشنواره ماندند چه میشود؟ اینها حقالناس نیست؟
به فکر اعتبار خودت نیستی برگزارکننده عزیز؟!
در همینه زمینه :
قاعده بازی