تابستان همان سال
کارگردان: محمود کلاری
تهیهکننده: علی اوجی
بازیگران: مهران مدیری، علی شادمان، فریبا نادری و سمیرا حسنپور
از اسم فیلم شروع کنیم که یادآور تنها مجموعه داستانی کارگردان نامدار سینمای ایران، ناصر تقوایی، است. تقوایی در سال ۱۳۴۸ کتاب«تابستان همان سال» را که شامل ۸ داستان پیوسته است منتشر کرد. سرمشق و الگوی تقوایی در داستاننویسی ارنست همینگوی و البته ابراهیم گلستان بود که خودش تا حدودی تحتتأثیر همینگوی قرار داشت. بهگفته عباس بهارلو، داستانهای پیوسته این کتاب که جزو نخستین داستانهای «کارگری ـ صنعتی» ادبیات ایران محسوب میشود وصف زندگی آدمهای سرگردان و بیپناه است در روزهای گرم و بیچارگی ایام بیکاری و عشقورزی و حماقت و کلهشقی. از خلاصه داستان فیلم سخت میتوان گفت چقدر شبیه به کتاب تقوایی است. در خلاصه داستان فیلم آمده: «عطای ۷ ساله را پیش یک رمال آینهبین میبرند تا طی مراسمی دزد طلاهای عمهاش را در آینه شناسایی کند. عطا که هیچ تصوری از سرانجام آنچه در آن اوضاع بر زبان میآورد ندارد، برای رهایی از آن وضعیت، هر آنچه از تعاریف عمهاش درباره شک و تردید او نسبت به دزدی داوود، پسر عمه دیگرش، شنیده را بازگو میکند غافل از آنکه این دروغ موجب عقوبتی دور از انتظار برای کل خانواده میشود.» این سومین تجربه کلاری، یکی از بهترین مدیران فیلمبرداری سینمای ایران، در کارگردانی است. هر دو فیلم قبلیاش رد و نشانی از سینما در خود داشت. اولی «ابر و آفتاب» درباره یک گروه فیلمسازی بود و دومی «رقص با رؤیا» درباره یک کارگردان سینما. اما این بار گویا کلاری خرق عادت کرده و داستانی متفاوت را برای کار برگزیده. مهران مدیری در بسیاری از کارهایی که صرفا بهعنوان بازیگر ظاهر شده، اجرایی نچسب و غلوشده داشته. باید دید آیا این بار در نقش رمال تابستان همان سال توانسته از حالت تصنعی و بازی اغراقآمیز فاصله بگیرد و تماشاگران را شگفتزده کند یا نه.