• یکشنبه 9 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 19 شوال 1445
  • 2024 Apr 28
دو شنبه 2 بهمن 1402
کد مطلب : 216393
+
-

گفت‌وگو با عبدالمجید زیتونلی، بانی نهال‌کاری که تا‌کنون 80هزار نهال به نام اهالی روستا و شهدای استان گلستان کاشته است

درختان از آسمان روزی دارند

گزارش
درختان از آسمان روزی دارند

مجید جباری- روزنامه‌نگار

مسیری سبز از درختان چنار در 2 سوی ورودی روستای کوچکی در ترکمن‌صحرا، نام 4هزار شهید «گلستان» را زنده می‌کند. درختان داخل روستای «قورچای» هر کدام‌شان به اسم یکی از درگذشتگان روستا نامگذاری شده است؛ روستایی در آزادشهر گلستان که هر سال سبز‌تر می‌شود و اینها حاصل تلاش چندین ساله عبدالمجید زیتونلی، بانی نهال‌کاری در قورچای و روستاهای اطراف است. «زیتونلی» 55ساله، کارشناسی ارشد مکانیک دارد. آنطور که می‌گوید، پس‌انداز 20ساله‌اش را صرف سبز کردن نهال‌های اهدایی به دانش‌آموزان و اهالی روستا کرده است. او تا‌کنون نزدیک به 80هزار نهال با کمک دانش‌آموزان قورچای و روستاهای همسایه کاشته و به تازگی اهدای 50هزار نهال انار شیرین به دانش‌آموزان را هم با هزینه شخصی شروع کرده است. برنامه‌های زیادی برای درخت‌کاری در همه شهرها و روستاهای گلستان دارد، اما کاشت درخت زیتون به تعداد کشورهای جهان را به نشانه صلح در روستای زادگاهش به‌طور جدی پیگیری می‌کند. با عبدالمجید زیتونلی درباره انگیزه‌اش از درخت‌کاری گفت‌وگو كرده‌ايم و او از اقدامات چندین ساله‌اش گفت.

چه شد که به فکر درخت‌کاری افتادید؟
خانواده من دامدار و کشاورز است. بخشی از مراتع مورد نیاز دام‌های ما در شمال ‌شرق گنبدکاووس قرار دارد. تا سال‌ها پیش زمستان و بهار به شمال ‌شرق گنبدکاووس کوچ می‌کردیم و به مرتعی می‌رسیدیم. هوا که گرم می‌شد، درختی نبود که زیر سایه‌اش استراحت کنیم. همان زمان به این فکر می‌کردم که کاش می‌شد بزرگ که شدم درخت بکارم. اتفاق جالبی من را به سمت آرزویم برد و در نهایت تصمیم گرفتم هر طور شده درخت‌کاری را شروع کنم. سال ۱۳۷۶ به‌عنوان پیمانکار آب و فاضلاب روستایی در منطقه صفر مرزی با ترکمنستان کار می‌کردم. یک روز مشغول کار بودیم که ابرهای تیره با وزش باد به سرعت نزدیک شد و به بالای سرمان رسید. به همکارانم گفتم دستگاه‌ها را جمع کنید که باران در راه است. دستگاه‌ها به سرعت جمع شد و آماده باران شدیم، اما با تعجب دیدیم ابرها بدون یک قطره باران از بالای سر ما رد می‌شدند و آنسوی مرز در زمین‌های کشور ترکمنستان می‌باریدند. دلیلش حفظ درختان و پوشش‌گیاهی در ترکمنستان بود. ما معتقدیم درخت‌ها هم برای خودشان از آسمان روزی دارند و هر جا باشند سهم باران خود را کم و بیش دریافت می‌کنند. البته این موضوع از نظر علمی هم ثابت شده و درخت، جنگل و پوشش‌های سبز می‌تواند عامل بارندگی باشد. آنجا بود که تصمیم به کاشت درخت گرفتم. تا‌کنون نیز کم و بیش و به اندازه توانم به درختان رسیدگی کرده‌ام. 20سال طول کشید تا برنامه‌هایی را که در کودکی در سر داشتم، شروع کنم.

درخت‌کاری را از چه سالی شروع کردید؟
برای درخت‌کاری به پول نیاز داشتم. تصمیم گرفتم یک سوم از درآمدم را برای این کار پس‌انداز کنم.۲۰سال بعد در سال 1396، یک میلیارد تومان پول داشتم. برای آبیاری درختان، چاه آبی را که سال‌ها قبل پدرم حفر کرده بود راه‌اندازی کردم و تجهیزات دیگری مثل کف‌کش، موتوربرق، لوله‌ در قطرهای مختلف خریدم و در اواخر همان سال 4هزار درخت چنار را به نیت 4هزار شهید استان گلستان در قورچای و اطراف روستا کاشتم. حالا درختان هم به ثمر نشسته است. همه تلاش من این است که در کنار کاشت درخت‌، فرهنگ درخت‌کاری و اهمیت دادن به محیط‌زیست را به نسل جوان و کودکان منتقل کنم. در کنار آموزش به دانش‌آموزان روستا با کمک مدیران مدارس، به 200دانش‌آموز علاقه‌مند به ورزش، لباس ورزشی اهدا کردم. این دانش‌آموزان هم مراقب درختان هستند.

 مردم و اهالی روستا شما را در این کار همراهی کردند؟
اول کار باورش برای مردم سخت بود. نخستین درخت‌ها را که در حاشیه جاده قورچای و دیگر نقاط روستا کاشتم، یکی از سازمان‌های دولتی با این تصور که قصد تصاحب زمین‌ها را دارم از من شکایت کرد. بعضی از مردم هم فکر می‌کردند من به‌دنبال گرفتن زمین و مرتع هستم و برای همین برای کندن نهال‌ها از زمین جمع شدند. متقاعد کردن‌شان سخت بود، اما یکی، دو روز مهلت گرفتم. با کمک تعدادی از دانشجویان که از قبل می‌شناختمشان، اسامی شهدا و درگذشتگان روستا را چاپ و شبانه، روی درختان پلاک‌گذاری کردیم. فردا صبح که مردم دیدند این درختان وقف شهیدان و اموات است، نظرشان کاملا تغییر کرد. استاندار وقت گلستان هم بعد از این ماجرا پیگیر شد و وقتی متوجه نیت و هدفم شد از من حمایت کرد و دستگاه دولتی هم شکایتش را پس گرفت. این اتفاق به من قوت قلب داد و فعالیتم را به روستاهای دیگر هم گسترش دادم.

چه گونه‌هایی از درختان را کاشته‌اید؟
چنار، گردو، انجیر، توت و شاتوت، گلابی و انار.

تا‌کنون چقدر برای درخت‌کاری هزینه کرده اید؟
نهال برخی درختان مثمر مثل گردو گران است، اما حدود 8میلیارد تومان تا‌کنون برای درخت‌کاری و اهدای نهال به دانش‌آموزان هزینه کرده‌ام.

اهدای نهال به دانش‌آموزان را از چه سالی شروع کردید؟
اهدای نهال به دانش‌آموزان را از سال 98شروع کردم. دانش‌آموزان، آینده‌سازان ایران هستند و لازم است درباره اهمیت فضای سبز و محیط‌زیست بدانند. اهدای نهال‌های مثمر مثل توت، انجیر و گردو به دانش‌آموزان نه‌تنها به معیشت خانواده آنها کمک می‌کند، بلکه هر کدام از این میوه‌ها ارزش‌ غذایی مورد نیاز یک کودک را تامین می‌کند. با همکاری آموزش و پرورش، مسئولان و مدیران مدارس، اهدای 50هزار نهال انار را شروع کرده‌ام و تا‌کنون 15هزار نهال انارشیرین را بین دانش‌آموزان توزیع کرده‌ایم و تا پایان سال 35هزار نهال دیگر نیز بین دانش‌آموزان قورچای و روستاهای اطراف توزیع خواهیم کرد.

دانش‌آموزان مشکلی برای آبیاری و نگهداری نهال‌ها ندارند؟
سال اول به‌خاطر اینکه قلمه‌های انار را به دانش‌آموزان دادم، فقط 30درصد آنها سبز شد، اما اخیرا نهال‌های انار شیرین را به دانش‌آموزان اهدا می‌کنیم. سازمان منابع طبیعی هم در زمینه آموزش به ما کمک می‌کند؛ ضمن اینکه نتیجه‌بخش بودن نگهداری و مراقبت از درختان را از طریق ارسال عکس توسط دانش‌آموزان و اولیای آنان پیگیری می‌کنیم و درصورت نگهداری و مراقبت مناسب و تأیید تلاش دانش‌آموزان، این تلاش در نمرات دروسی مثل علوم تجربی لحاظ می‌شود. نکته مهم دیگر فرهنگسازی‌ برای مدیریت منابع آبی این نهال‌هاست. از دانش‌آموزان خواسته‌ایم نهال‌ها را با باقیمانده آب وضوی خود آبیاری کنند. برای آبیاری و مراقبت از درختان غیرمثمر هم با کمک دوستان و درصورت نیاز با تانکر، آبرسانی می‌کنیم.

چه برنامه‌ای برای درخت‌کاری در آینده دارید؟
یکی از کارهایی که در آینده نزدیک انجام خواهم داد، کاشت درخت زیتون به تعداد کشورهای جهان در روستای قورچای است. زیتون درخت صلح است و آرزو دارم از این طریق پیام صلح و دوستی مردم ایران را به مردم جهان مخابره کنم.

خانواده‌ در این زمینه با شما همراه است؟ گلایه نمی‌کنند که چرا وقت و هزینه خود را صرف کاشت درخت می‌کنید؟
از زمانی که تصمیم به درخت‌کاری گرفتم، هزینه‌های زندگی را به 3قسمت تقسیم کرده‌ام. یک‌سوم برای خانواده، یک‌سوم برای درخت‌کاری و یک سوم دیگرهم برای کمک به تحصیل دانشجویان و ایتام. خانواده‌ام شاید سال‌ها قبل کمی گلایه می‌کردند، اما هنگامی که نتیجه کارها و حمایت‌هایی که از طرف مردم و برخی مسئولان صورت گرفت را دیدند، کاملا با من همراه شدند و همسر و فرزندانم در این کار کنارم هستند و حمایتم می‌کنند.

مکث
شهیدان، عزیزان این مرز و بوم هستند و ما ایرانیان ارزش زیادی برای کسانی که خون‌شان را برای دفاع از ایران تقدیم کردند، قائل هستیم. خون سرخ و کفن سفید شهیدان گرانقدر دورنگ پرچم ایران است و تصمیم گرفتم با کاشت درختان سبز، 3رنگ پرچم ایران را در روستای قورچای به اهتزاز درآورم

این خبر را به اشتراک بگذارید