• چهار شنبه 6 تیر 1403
  • الأرْبِعَاء 19 ذی الحجه 1445
  • 2024 Jun 26
یکشنبه 3 دی 1402
کد مطلب : 213252
+
-

سینما چطور می‌تواند در آموزش و پرورش کودکان به‌کار آید؟

آموزگاران بزرگ معرفت

آموزگاران بزرگ معرفت

هوگو مانستربرگ، روانشناس آلمانی ـ آمریکایی و یکی از نخستین نظریه‌پردازان سینما، در مقاله‌ای با عنوان «تهدید کودکی در فیلم‌ها» در سال 1917 نکات مهمی درباره اثرات سینما بر کودکان و وجه آموزشی آن مطرح کرد. بخشی از این مقاله را که به جنبه آموزشی سینما مربوط است و با گذشت بیش از 100 سال هنوز می‌توان به آن استناد کرد، از کتاب «فوتوپلی، پژوهشی روان‌شناختی و زیبایی‌شناختی» با ترجمه احمدرضا معتمدی که به تازگی از سوی نشر هرمس منتشر شده، در اینجا آورده‌ایم. فقط این نکته را متذکر شویم که برای سهولت در مطالعه متن، میان‌تیترهایی را که در متن اصلی نبوده اینجا اضافه کرده‌ایم.


شناخت جهان با سینما
تصاویر متحرک، قبل از هرچیز، آموزگاران بزرگ معرفت هستند. هر وجهی از این جهان گسترده را می‌توان به تخیل جوانان نزدیک ساخت. آموزگاری شکیباتر، مهربان‌تر و اقناع‌گرتر نمی‌توان یافت.
هرچه را کودک ممکن است نتواند درباره نوع انسان، تاریخ و جغرافی، جانورشناسی و گیاه‌شناسی در کلاس درس بیاموزد، می‌توان به درسی شگفت‌‌آور برای چشم تبدیل کرد. و این درس، در شکل[تصویرِ] متحرک خود، بیش از هر توصیف شفاهی یا هر نقاشی ساده رنگی بر ذهن جوان تأثیر می‌گذارد.
بسیاری از شرکت‌های تصویر متحرک در این حوزه‌های آموزشی متخصص شده‌اند و تصاویر زیبا و آموزنده فراوانی را به بازار عرضه کرده‌اند که هر پسر و دختر هوشمندی از آنها لذت می‌برد. این تصاویر کودک را بسیار فراتر از افق کلاس درس معمولی می‌برد.
به کل تحول نژاد بشری، از پست‌ترین شکل زندگی وحشیان تا شکل‌های هزارلایه تمدن نوین، در سراسر جهان [در فیلم‌ها] زندگی بخشیده ‌می‌شود. کودک لایه‌های متعدد شیوه‌های بشری، آداب و رسوم و زندگی بیگانگان، شکل‌های هنر و معماری و کارهای فنی در سرزمین‌های دوردست، مناظر جذاب دور و نزدیک را چونان پس‌زمینه‌ای برای مردم دیگر می‌بیند.
رویدادهای بزرگ، که نقاط عطف جدیدی در تاریخ بوده‌اند، دراماتیزه می‌شوند. یونان و روم، دوران قرون میانه و شکوه سالیان اخیر، در صحنه‌های جذابی از گذشته برای کودک پدیدار می‌شوند.
کاشفان و ماجراجویان او را به دورترین گوشه‌های زمین می‌برند، طبیعت‌شناسان او را با عجیب‌ترین و نادرترین گونه‌های گیاهی و جانوری مواجه می‌کنند و شگفتی‌های اعماق دریا و اسرار جنگل‌ها بر او آشکار می‌شود.
آری، دوربین او را به دیدن آن‌ چیزهایی می‌برد که هیچ چشم بشری نمی‌تواند در واقعیت ببیند. دوربین او را به دیدن رشد گل‌ها و جانوران می‌برد. ظرف چند ثانیه ارکیده رشد می‌کند و شکوفه می‌دهد و گل‌هایش باز می‌شود یا کرم صدپا روی شاخه‌ها می‌خزد و پیله‌اش را می‌تند و چونان پروانه‌ای از آن‌ بیرون می‌آید. در فیلم رویدادهایی در کنار هم ثبت می‌شوند که در طبیعت هفته‌ها و ماه‌ها به طول می‌انجامند. اما تصاویر متحرک آموزشی راه‌های دیگری را هم به‌سوی معرفت مفید می‌گشایند. کودکان ممکن است بیاموزند چگونه صنایع و مؤسسات اطراف‌شان را دریابند. آنها به کارخانه‌ها و کارگاه‌ها، به مزارع و مراتع و معادن، به مراکز تجارت و زندگی اجتماعی، دادگاه‌ها و بیمارستان‌ها و مجالس قانونگذاری برده می‌شوند؛ آنها رویدادهای جاری را در تمام مناطق جهان می‌بینند. به‌راستی هر که بخواهد بیاموزد بخت‌هایی شگفت‌انگیز برای آن‌ دارد.


آموزش اخلاقی مهم‌تر از آموزش فکری
اگر می‌خواستیم فقط به فیلم‌های موسوم به فیلم‌های آموزشی به‌عنوان منابع معرفت بیندیشیم، این فیلم‌ها یک‌طرفه می‌بودند. تردیدی نیست که بسیاری از پسران و دختران این وسایل آموزشی صریح را به‌طور غریزی دوست ندارند.
وقتی [به تماشای فیلم] می‌روند که لذت ببرند، نمی‌خواهند احساس کنند که کتاب‌های درسی تصویری به آنها تحمیل شده‌اند. مدیران سالن‌های نمایش این نکته را دریافته‌اند و نتیجه آن‌ است که فیلم‌هایی که صرفاً برای آموزش ساخته شده‌اند، آن‌قدر که سزاوارند عرضه نمی‌شوند. اما آیا این بدان معنی است که کودکان از هر فرصتی برای به‌دست آوردن اطلاعات جدید از نمایش‌های فیلم محروم شده‌اند؟ یقیناً خیر. هر فوتوپلی خوب و جالبی، هرقدر هم که از هدف مستقیم آموزگاران دور باشد، ممکن است مطالب زیادی را که شاید نتوان از طرق دیگر به‌آسانی یاد گرفت، به ذهن‌های جوان آموزش ‌دهد. در آنجا کودک به بسیاری از انواع جدید جامعه بشری می‌نگرد و دائماً افق خود را گسترده می‌سازد.حتی در مورد بزرگسالان نیز این نکته درست است که فوتوپلی‌های مهم‌تر به آنها بخت بزرگی می‌دهند که جنبه‌های جدید جامعه را ببینند؛ آنها می‌توانند بیش از آنچه احتمالاً می‌توان با تماس عملی دریافت، تصوری از حیات اجتماعی در محله‌های کثیف یا در برخی صنایع کسب کنند. این نکته در مورد پسران و دختران از این هم درست‌تر است. کودک شهرنشین می‌بیند که روستاییان چگونه زندگی می‌کنند و کودک روستایی تصوری از زندگی شهری کسب می‌کند. آنها مناظر و زندگی سرزمین‌های بیگانه و بالاتر از همه، درونی‌ترین وجوه پیشه‌ها و حرفه‌ها را می‌بینند. هر پس‌زمینه‌ای، هر امر داخلی می‌تواند به درسی واقع‌گرایانه تبدیل شود.
کودک به‌تدریج انرژی‌هایی را که در جامعه در کار است، می‌فهمد. برای گشودن چنین منظرهای گوناگونی به زندگی‌ای که نوجوانان به آن‌ وارد خواهند شد، سفرهای زیادی در کشور و به خانه‌ها و کارگاه‌های مردم لازم است.
اما ذهن جوان باید نکاتی بسیار بیش از حقایق بیاموزد. هیچ درسی بیش از هیجان سالم و احساس و عاطفه ناب مورد نیاز نیست.
آموزش اخلاقی باز هم مهم‌تر از آموزش فکری است؛ در آن‌ ساعت‌های پرهیجان در برابر پرده به چه الهام‌ها و چه تهذیب قلبی‌ای می‌توان دست یافت! می‌توان به جاه‌طلبی شریف برای رسیدن به عالی‌ترین کارها، همدلی با آنان که رنج می‌برند، نفرت از ناپاکی و تحقیر نادرستی رسید؛ می‌توان شعله میهن‌پرستی آگاهانه را برافروخت؛ در سازنده‌ترین‌ سال‌های جوانی، می‌توان اشتیاق برای هرچیز بزرگ و سازنده را در اذهان ایجاد کرد.
اما تأثیر عاطفی فوتوپلی که بسیار مستقیم و از این‌رو قوی‌ترین تأثیر است، تأثیر هنری است. هر فوتوپلی باید پیام‌های زیبای واقعی، زیبایی طرح به‌مثابه هنر ادبی، زیبایی بازی عالی به‌مثابه هنر نمایشی و زیبایی تصاویر را به‌مثابه هنری ظریف منتقل کند.



ساخت و نمایش فیلم‌های مخصوص کودکان
جوانان کشور به هیچ‌ چیز بیش از هماهنگی درونی با آرمان‌های زیبایی نیاز ندارند. حیاتی که آنها را احاطه کرده سرشار است از مسائل نامطبوع و تمایلات عملی؛ امور بسیاری که با خودخواهی تجاری صِرف و ستیزه‌های ناپسند کنترل می‌شود. ما به روحیه هماهنگی و التفات بیشتر به آرمان‌ها نیاز داریم. ما نیاز داریم که آموزه‌های زیبایی در همان اوان در هر قلبی کاشته شوند.
کودکان اندکی بخت آن‌ را دارند که موسیقی خوب گوش کنند و نقاشی‌های زیبا ببینند و در اجراهای تئاتری هنرمندانه حضور بیابند. فوتوپلی تنها هنری است که امکانات هنری زیادی دارد و واقعاً در دسترس میلیون‌ها نفر در دوران مدرسه است. آیا کشور حق دارد این فرصت بزرگ را مغفول بگذارد؟
خیر! ما نمی‌توانیم و نباید جوانان را از این منابع معرفت گسترده، ارتقای اخلاقی و زیبایی الهام‌بخش دور نگه داریم و با این ‌همه، نباید برای لحظه‌ای همه آن‌ خطرات و مخاطراتی را که شناسایی کرده‌ایم فراموش کنیم. از این رو، وظیفه ما روشن است: ما باید مراقب باشیم که جنبه‌های خوب فوتوپلی‌ها کاملاً برای رشد پسران و دختران‌مان مورد استفاده قرار گیرد و حس سلیم جامعه وجوه زیانبار آنها را به‌شدت سرکوب کند.
شاید گام تعیین‌کننده درخواست اکیدی‌ باشد مبنی بر اینکه در شهرهای بزرگ سالن‌های کینماتوگرافیک خاصی برای جوانان در نظر گرفته شود و در شهرهای کوچک نمایش‌های خاص کودکان بخشی همیشگی از برنامه باشد.
کودکان فقط می‌توانند از آن‌ فوتوپلی‌ها و تصاویری سود ببرند که از آنچه بزرگسالان انتظار دارند متفاوت باشد. کافی نیست که با اعلام اینکه پسران و دختران می‌توانند با ورودیه‌های ارزان به سالن وارد شوند، نمایش‌ها را برای کودکان جدا کنیم. مسئله اصلی آن‌ است که برنامه به‌دقت براساس نیازهای کودک تنظیم شود.


همکاری والدین و مربیان با سینماگران
امروزه ارزانی و فقدان اصالت سناریوها شرِ اصلی در کل صنعت تصویر متحرک است. برای تولیدات پرزرق‌وبرق با صحنه‌های پرهزینه و هنرپیشه‌های مرد و زنی که دستمزد کلان می‌گیرند، میلیون‌ها دلار صرف می‌شود، درحالی‌که این ‌همه بر سناریوهایی بنا می‌شود که استعدادهای درجه سه می‌نویسند، آن ‌‌هم فقط به این دلیل که برای سناریوها دستمزدی پرداخته نمی‌شود که نویسندگان مرتبه اول را از نوشتن داستان و نوول و نمایش که پردرآمدتر است، دور سازد. ابتذال حاصل در سناریوها سطح هنر فیلم را برای بزرگسالان به طریقی که اغلب تحمل‌ناپذیر است پایین می‌آورد، اما کودکان از آن‌ شدیدتر آسیب می‌بینند. فقط بهترین استعدادها برای نوشتن سناریوهایی کافی هستند که جوانان کشور را پرورش می‌دهند. به‌محض آنکه شرکت‌های تولیدکننده دریابند که والدین و مربیان این نیاز را احساس می‌کنند و می‌دانند چه می‌خواهند، خود را با درخواست جدید جامعه هماهنگ خواهند کرد. این کار را می‌توان بسیار آسان انجام داد؛ تمام آنچه مورد نیاز است کاهش هزینه‌های گزاف برای صحنه و بازی نمایش و صرف سرمایه‌ای که به این ترتیب پس‌انداز شده، برای نوشتن سناریوهایی است که به‌راستی ارزشمند است.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید