• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
چهار شنبه 6 تیر 1397
کد مطلب : 21210
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/vmXg
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی



  آب دهنش راه افتاده: به هوس افتاده، اشتهایش تحریک شده (آب از لب و لوچه‌اش راه افتاده).

  آبشان تو یک جوی نرفتن: اختلاف داشتن، سازش نکردن.

  ابو قراضه: اتومبیل، موتورسیکلت و دوچرخه کهنه و زپرتی.

  ابول جغجغه: وراج، کسی که مانع سخن گفتن دیگران می‌شود.

  باب شدن: رسم شدن، رایج شدن، همه‌گیر شدن، متداول شدن.

  با جربزه: با دل و جرئت، نترس، قوی‌دل، با شهامت.

  پاخور: قالی، قالیچه و گلیمی که زیر پا انداخته می‌شود.

  پادرمیانی: میانجیگری، وساطت، کدخدامنشی، ریش‌سفیدی و دخالت کردن دوستانه.

  تا تنور داغ است: گرماگرم، فوراً، بی‌درنگ.

  تاتی کردن: قدم زدن کودک نوپا.

  جاجا: لفظی که برای به لانه راندن مرغ و خروس و کبوترها بر زبان می‌آورند.

  جاخالی دادن: میدان را خالی کردن، خود را کنار کشیدن، تن به کار ندادن.

  چارچوق: اسکلت، بدنه، استخوان‌بندی، چهارچوب.

  چارنعل: تاخت با شتاب، تاخت و تاز با سرعت.

  حاجیته: منم، خودمم.

  حاضر یراق: آماده حرکت و قبراق، منتظر حرکت و انجام کار.

  خاک و خل: گرد و غبار، خاک و خاشاک.

  خاله خوش وعده: بدون دعوت و اجازه قبلی به خانه کسی رفتن، سرزده وارد شدن و به مهمانی رفتن.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید