اینروزها که کیفیت پایین نبیل باهویی در خط حمله پرسپولیس حسابی هواداران را کلافه کرده است، بار دیگر بحث بازیکنان خارجی ضعیف و پرشماری که پرسپولیس در همه این سالها خریده، حسابی داغ شده است. بهقدری مثال زیاد است که حتی کمحافظهترین و بیعلاقهترین هواداران فوتبال هم بهراحتی میتوانند چند تن از این خریدهای بنجل را به یاد بیاورند. فصل گذشته عین همین داستانهایی که الان در مورد باهویی وجود دارد، درباره لئاندرو پریرا مطرح میشد. 2سال پیش هم سهمیه سالانه فورواردهای بیخاصیت در پرسپولیس، با شیر تاشکند، شرزود تمیروف پر شد! باز قبل از آن جونیور براندائو و اوساگونا را داشتیم. حتی در دوره سرمربیگری برانکو هم پای خارجیهای بهدردنخور از پرسپولیس بریده نشد. ماجرای 2 اوکراینی بسیار ضعیفی که در آن دوران به پرسپولیس آمدند، سروصدای زیادی به پا کرد.
با این حال، درمورد خریدهای خارجی پرسپولیس یک نکته عجیبتر هم وجود دارد؛ اینکه سرخپوشان گاهی ناپرهیزی میکنند و خرید خوب هم انجام میدهند اما هر کدام از این بازیکنان باکیفیت بهعلتی بهکار تیم نمیآیند. مثلا شیخ دیاباته قبلا کیفیتش را در استقلال نشان داده بود اما در پرسپولیس بارها مصدوم شد و اساسا خیلی در فهرست حضور نداشت. استوکس هم از نظر کیفی خرید خوبی بود اما عالم و آدم میدانستند حواشی او به تیم ضربه خواهد زد که همین اتفاق هم رخ داد. از هر دوی اینها عجیبتر، حکایت یورگن لوکادیاست که با عملکرد خیرهکنندهاش همه را امیدوار کرد، بالاخره یک قاتل خارجی در خط حمله پرسپولیس پیدا شده اما او هم خیلی زود - حتی قبل از نیمفصل- قراردادش را فسخ کرد و رفت.
شاید در همه این سالها، فقط بشار رسن یک استثنا باشد؛ هافبک عراقیای که برخلاف اغلب هموطنانش در فوتبال ایران، آرام و بیحاشیه بود، توانایی فنی نسبتا بالایی داشت و طی 4فصل حضور در تیم، بیش از 100بازی برای سرخپوشان انجام داد. خاطره مربوط به حضور اشکبار او در یکی از مسابقات آسیایی پرسپولیس در فاصله کمی بعد از درگذشت مادرش، همچنان در ذهن هواداران فوتبال در ایران باقی مانده است.
بشار یک استثنا
خارجیهای ضعیف پرسپولیس پرشمارند و خارجیهای خوب هم زود میروند
در همینه زمینه :
چهره روز