• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
سه شنبه 5 تیر 1397
کد مطلب : 20981
+
-

در ستایش رقابت با خود

بالاخره رقابت خوب است یا بد؟ خودمان را با دیگران مقایسه کنیم یا نه؟

در ستایش رقابت با خود


عیسی محمدی
همه ما ویژگی‌هایی داریم که شاید چندان خوشایند نباشند؛ ویژگی‌هایی که قادر به تغییرشان نیستیم؛ یعنی اگر با آنها مبارزه کنیم هم راه به‌جایی نخواهیم برد یا در بهترین حالت در این مبارزه به‌سختی پیروز خواهیم شد. بهترین راه‌ در مواجهه با این ویژگی‌ها این است که انسان و خاصیت‌های درونی او را بشناسیم و به‌جای مبارزه بی‌امان با آنها، سعی کنیم از این خاصیت‌ها بهترین استفاده را ببریم. ما گاهی اشتباه می‌کنیم و بر این اشتباه اصرار می‌ورزیم؛ مثلا می‌خواهیم از یک گلابی، آب سیب بگیریم؛ در چنین شرایطی هرقدر بیشتر تلاش و تمرکز ‌کنیم، کمتر موفق می‌شویم. شاید بهتر باشد یک‌بار چشم‌مان را باز کنیم و گلابی بودن این میوه را درک کنیم تا بفهمیم که به‌جای آب سیب، می‌توانیم آب گلابی، کمپوت گلابی، پودر میوه گلابی و... داشته باشیم. این مثال درباره ویژگی‌هایی که در افراد جامعه عمومیت دارد هم صدق می‌کند؛ از جمله رقابت‌جویی و مقایسه‌ خود با دیگران و... .



رقابت‌جویی در ذات آدم است

یکی از خصوصیاتی که تقریبا از بدو آفرینش در انسان وجود داشته ، خاصیت رقابت‌جویی و مقایسه‌کردن است. ما از کودکی یاد می‌گیریم که خود را با دیگران مقایسه کنیم، موضوعی برای رقابت‌ بیابیم و سعی کنیم از مرزها و رکوردهایی بگذریم. بعد به ‌خودمان ببالیم که چقدر خوب پیش رفتم و از دیگران جلو زدم. اما آیا این ویژگی‌ها خوبند؟ آیا به زندگی ما رنگ و بویی ناب و انسانی می‌بخشند؟ باید گفت نه، در حقیقت همین مقایسه‌ها و رقابت‌ها هستند که ما را به نابودی می‌کشانند. اما واقعیت دیگر این است که آدمی، به‌هرحال دارای این ویژگی‌هاست. حال باید دید با این خصوصیات مشترک آدمیان چه باید کرد؟



هر چیزی، جایی دارد

در اخلاق اسلامی این موارد به طرزی جالب و حرفه‌ای حل‌وفصل شده است. درواقع پیش‌فرض اخلاق اسلامی این است که به هر حال این ویژگی‌ها وجود دارند و اگر وجود دارند، لابد باید موقعیتی هم برای استفاده‌ از آنها وجود داشته باشد. شما عصبانیت و خشم را در نظر بگیرید؛ همه می‌گویند نباید عصبانی شد و باید خویشتن‌دار بود. اما اگر قرار باشد در صددرصد موارد خویشتن‌دار باشیم، پس چرا اساسا عصبانیت و خشم در ما به ودیعه نهاده شده است و آیا این امر با حکمت خداوند جور درمی‌آید که چیزی را بدون دلیل و کارکرد خاصی خلق کند؟ انسان ناچار است از خودش در مقابل دیگران و طبیعت محافظت کند. اگر کسی به‌ناحق به شما حمله کند چاره‌ای جز دفاع از خود، دارایی‌ها، خانواده و اطرافیانتان ندارید و اگر این کار را نکنید اساسا باید در وجه انسانی‌تان شک کرد. اما شما برای عملیاتی کردن این وظیفه، نیاز به شجاعت و خشم دارید. در چنین شرایطی اگر شما عصبانیت و خشمی نداشته باشید موفق به انجام این وظیفه نخواهید شد؛ به همین راحتی.

در واقع بهترین توجیه برای همنشینی میان این ویژگی‌های متضاد این است که هر موقعیتی با موقعیتی دیگر فرق می‌کند و قرار نیست که ما قاعده‌ای را در همه جای زندگی به یک شکل و نوع اجرایی کنیم. در اخلاق اسلامی ، ابتدا بر ارزش عقل و اعتدال تاکید می‌شود. درواقع در ادبیات دینی ما، ارزش و ارج انسان‌ها به‌اندازه عقل آنهاست و در آخرت نیز ثواب‌ها به‌اندازه عقل‌ها قسمت خواهد شد. سپس این عقل در موقعیت‌های مختلف زندگی، مشخص می‌کند که جایگاه استفاده از مهربانی و عصبانیت کجاست و به چه میزان باید باشد. با چنین جهان‌بینی‌ای، هم می‌توان مهربان بود و هم از خشم و عصبانیت در جایگاه خودش استفاده کرد. استفاده از ویژگی رقابت‌جویی نیز مشمول چنین اصلی می‌شود. اگر قرار بود  این ویژگی‌ها هیچ خاصیتی نداشته باشند اساسا نباید در وجود ما به ودیعه نهاده می‌شدند؛ چراکه با حکمت خداوند در تضاد بودند و خداوند حکیم، کار عبث نمی‌کند؛ به همین راحتی.



نگاهی موفقیتی به تضادی اخلاقی

اگر قرار است رقابت‌جو و مقایسه‌گر باشیم، موقعیت و جایگاه استفاده از این موارد کجاست و چطور باید حدومرزش را بشناسیم؟ ما به این پرسش نهایی و طلایی می‌توانیم از 2وجه فردی و اجتماعی نگاه کنیم. از وجه اجتماعی، اگر این رقابت با هدف خدمت به رفاه عمومی دیگران باشد می‌تواند توجیه اخلاقی هم داشته باشد و اگر تنها به خودخواهی و مصرف‌زدگی منجر شود هیچ توجیهی نخواهد داشت. اما در این بخش چون می‌خواهیم از منظر موفقیتی به این ماجرا نگاه کنیم کاری به وجه اجتماعی‌اش نداریم که بررسی آن موقعیت و مجالی دیگر می‌طلبد؛ نگاه ما به این ماجرا نگاهی موفقیتی‌است.



آنچه شده‌ایم، آنچه می‌توانستیم بشویم

در تاریخ بسکتبال، یک مربی بزرگ وجود دارد به اسم جان وودن. او در لیگ بسکتبال ایالات متحده به عنوان معتبرترین لیگ بسکتبال دنیا موفقیت‌هایی به‌دست آورده که تا به ‌حال کسی موفق به کسب آنها نشده است. کریم عبدالجبار و بیل واستون، از اسطوره‌های بسکتبال دنیا جزو شاگردان او بوده‌اند؛ به همین دلیل، از ارج‌وقرب بالایی برخوردار است. او حتی شروع به آموزش رهبری و مدیریت به سبک خودش هم کرده است. وودن جمله‌های جالبی دارد. او طی یکی از نقل قول‌های خود می‌گوید: «موفقیت این است که بدانید بهترین خود را انجام داده‌اید تا به بهترین چیزی که توانایی آن را دارید تبدیل شوید» و «خود را با آنچه تاکنون به‌دست آورده‌اید محک نزنید بلکه با آنچه توانایی‌اش را دارید بسنجید» .در چنین دیدگاهی بحث اصلی، مقایسه میان آنچه انجام شده با آنچه می‌توانسته انجام بشود است؛ این یعنی یک رقابت‌جویی محض. اما چه چیزی این رقابت‌جویی را از وجه منفی خود خارج کرده و وارد وجه مثبت و سازنده‌اش می‌کند؟



اختیار عملکردمان را که داریم

وجه منفی رقابت‌جویی، مقایسه با دیگران است و وجه مثبت آن، مقایسه با خود. البته در این مقایسه با خود هم بحث‌ها و نکته‌هایی وجود دارد که به آن خواهیم پرداخت. وقتی رقابتی را آغاز می‌کنید روی چیزی تمرکز خواهید کرد که قدرت کنترلش را دارید و اساسا تنها قدرت کنترل همین مورد را دارید و نه چیز دیگری را. این مورد کدام است؟ عملکرد خودتان. شما تنها می‌توانید عملکرد خودتان را کنترل کنید؛ حتی قادر به کنترل کامل خانواده، فرزند و همکاران خود هم نیستید. پس باید دست از کنترل کامل مواردی که خارج از اختیارات ما هستند برداریم و به سوی موردی حرکت کنیم که کاملا در اختیار خودمان است؛ یعنی عملکرد خودمان.



یک رقابت نیروزا

دکتر علی شاه‌حسینی- کارآفرین، سخنران و نظریه‌پرداز موفقیت در ایران- نگاه جالبی به این رقابت‌جویی دارد. او معتقد است 2نوع رقابت وجود دارد؛ رقابت‌ طولی و رقابت‌ عرضی. در رقابت‌های عرضی، شما به عرض خود و کنار خودتان نگاه می‌کنید که ببینید دیگران چقدر از راه را رفته‌اند تا بتوانید احتمال موفقیت یا عدم‌موفقیت‌تان را تخمین بزنید. این نوع رقابت‌ها به‌شدت مخرب و کاهنده انرژی هستند؛ یعنی اگر درگیر این موقعیت‌ها باشید حتی در صورت موفقیت هم‌ در نهایت زندگی خوب و خوش و خرمی را سپری نخواهید کرد؛ یعنی بعد از عمری سرتان را بالا خواهید آورد و با خودتان خواهید گفت که ارزش‌اش را نداشت. اما نوع دیگر رقابت‌ها، رقابت‌های طولی هستند؛ یعنی شما در طول یک مسیر پیش می‌روید و مدام به مسیری که طی کرده‌اید نگاه می‌کنید، نه به مسیری که دیگران طی کرده‌اند. این رقابت می‌تواند فوق‌العاده نیروبخش، اثربخش و انرژی‌زا باشد؛ یعنی شما مدام رکوردهای خودتان را جابه‌جا می‌کنید و مدام به کاری که انجام داده‌اید چشم می‌دوزید تا آن را با کارهایی که می‌توانسته‌اید به‌طور منطقی و معمول و با توجه به امکانات موجود انجام دهید مقایسه کنید.



سلاحی برای دوری از رخوت و افسردگی

نکته جالب بعدی در نیروبخش بودن، رقابت به مفهوم درست آن است. پل ژاگو- نویسنده مطرح فرانسوی در حوزه کتاب‌های خودیاری- که باید او را با کتاب‌های فوق‌العاده «قدرت اراده» و «قدرت مانیتیسم شخصی» به یاد بیاوریم، نگاه جالبی به این قضیه دارد. او معتقد است که آدم‌ها جاه‌طلبند و همین جاه‌طلبی و حرص‌محوری است که باعث حرکت می‌شود، وگرنه اگر آدم‌ها حریص و جاه‌طلب نبودند آیا زندگی این ‌همه راحت‌تر می‌شد و این‌همه اکتشاف انجام می‌شد و این‌همه توسعه و پیشرفت را می‌دیدیم؟ او معتقد است که اگر این حرص و جاه‌طلبی به مفهوم درست آن نبود ما هنوز همان آدم‌های غارنشین بودیم و قدم از قدم برنداشته بودیم. ژاگو حتی پا را فراتر گذاشته و انسان‌‌های معنوی را نیز انسان‌‌هایی می‌داند که حرص بسیاری نسبت به تجربیات معنوی و انجام امور عبادی و معنوی دارند و دوست دارند که در این مسیر پیش بروند. او به‌‌واقع همین حرص‌محوری به مفهوم درست آن را سوخت و انرژی آدم‌ها برای زندگی می‌داند و جایی را که این حرص سازنده وجود ندارد پر از رخوت و افسردگی و عقبگرد تلقی می‌کند. پس وقتی ما از انرژی‌زابودن رقابت‌جویی صحبت می‌کنیم یعنی بدون وجود این انرژی و خاصیت انسانی، تهی از انرژی پیشرفت خواهیم بود.



اهل موفقیت، اهل رضایت

اما نگاه کامل‌تر در حوزه رقابت‌جویی را شاید دکتر مصطفی ملکیان- استاد دانشگاه و روشنفکر ایرانی- داشته باشد. او طی سلسله سخنرانی‌هایی با موضوع «اهل موفقیت، اهل رضایت» به نکات ارزنده‌ای اشاره می‌کند که بیشتر به همان نگاه اخلاقی اشاره دارد ولی به‌‌شدت کارساز و اجرایی است. او در ابتدای صحبت‌های خود، آدم‌ها را به 2دسته اهل موفقیت و اهل رضایت تقسیم می‌کند. اهل موفقیت، آنهایی هستند که مدام خود را با دیگران مقایسه می‌کنند؛ آن‌هم در وجوه اجتماعی و مادی؛ یعنی در حوزه مدرک تحصیلی کلاسیک، ثروت، پست و مقام، دارایی، حساب بانکی و... مدام درگیر مقایسه خود با دیگران هستند. اگر در این مقایسه سربلند باشند احساس موفقیت و شادی خواهند کرد و اگر شکست بخورند احساس یأس و افسردگی به آنها دست خواهد داد.



هویت سست اهل موفقیت

از منظر ملکیان، اهل موفقیت دارای هویتی به‌شدت سست و متزلزل هستند. آنها هیچ‌وقت روی شادی را نخواهند دید؛ چراکه سنگ بنای هویت شخصی‌شان را بر چیزی به‌شدت ناپایدار و ناامیدکننده گذاشته‌اند. به این دلیل که در حوزه‌های اجتماعی، همیشه اشخاصی بالاتر از شما وجود دارند و دست بالای دست بسیار است. پس سریال مقایسه‌های شما با دیگران پایانی نخواهد داشت و همین، باعث خواهد شد هیچ‌گاه از زندگی‌تان راضی نشوید. از سوی دیگر، این مدل از زندگی مبتنی بر نظر و نگاه دیگران است و چون نظر و نگاه دیگران هم به‌شدت معلق و مردد است باز هم هویت زندگی شما بد تعریف می‌شود و نتیجه‌اش می‌شود اینکه اهل موفقیت، حتی اگر موفقیت‌هایی هم به‌دست بیاورند راه به‌جایی نخواهند برد و ناخوش‌احوال و همراه با نارضایتی خواهند زیست.



خوشی به سبک اهل رضایت

اما نوع دیگری از آدم‌ها، آدم‌های اهل رضایت هستند. این آدم‌ها اصل رقابت‌جویی را پذیرفته‌اند و دست به مقایسه هم می‌زنند اما تفاوت استراتژیک این مقایسه در 2نکته مهم است: نکته اول اینکه آنها خودشان را با خودشان مقایسه می‌کنند؛ به قول ملکیان، مقایسه خود با خودهای پیشین خود.  نکته بسیار مهم‌تر دیگر آن است که به‌جای مقایسه خود در حوزه‌های اجتماعی و مادی، خود را در حوزه‌های روانشناختی مقایسه می‌کنند؛ ساده‌ترش می‌شود اینکه آنها خود را با خودهای پیشین در حوزه‌های روانشناختی مثل رضایت، خوشحالی، احساس خوشبختی، معنویت، شادی، آرامش و... مقایسه می‌کنند و مدام از خود می‌پرسند که آیا من آرام‌تر از قبل شده‌ام؟ خوشحال‌تر از قبل هستم؟ راضی‌تر از قبل هستم؟ شادتر از قبل هستم؟



آنچه خوبان همه دارند...

اهل رضایت، در طول زندگی حال و روزگار خوشی را تجربه خواهند کرد؛ چراکه هویت‌های آنها بر مواردی ثابت استوار شده که کاملا تحت کنترل خودشان است. وقتی هویت شما بر مبنای پول و موقعیت اجتماعی تعریف شود بحران‌های مالی و جابه‌جایی‌های مدیریتی می‌تواند هویت شما را به‌شدت جزر و مدی کند اما وقتی هویت شما رضایت و شادی و تلاش بیشتر و خوشبختی، آن‌ هم نسبت به گذشته خودتان باشد در این صورت چون روی مورد ثابت و قابل کنترلی دست گذاشته‌اید، پس همیشه ثابت و آرام خواهید ماند.


مکث

شادتر، آرام‌تر و آسوده‌تر

انسان خلق شده است و ویژگی‌هایی دارد. هر یک از این ویژگی‌ها، کارکرد و فایده خاص خود را دارند، منتها از طریق عقل و منطق، باید موقعیت و حدومرز این کارکرد مشخص شود. رقابت‌جویی و میل به مقایسه‌ کردن نیز جزو این ویژگی‌هاست. اما جایگاه و موقعیت استفاده از این صفت‌ها کجاست؟ جایگاه منفی آن، مقایسه خود با دیگران، آن ‌هم در امور مادی و اجتماعی است و جایگاه درستش مقایسه با خودهای پیشین، آن ‌هم در امور روانشناختی همچون رضایت، شادی، خوشبختی و... است. پس ما مجاز هستیم با خودمان رقابت کنیم و هر روز، رکوردهای پیشین خود را ارتقا دهیم؛ به‌این‌ترتیب هم شادی بیشتری را تجربه خواهیم کرد و هم به همان موقعیت‌ها و امکانات اهل موفقیت دست خواهیم یافت. به قول دکتر شاه‌حسینی، باید رقابت طولی را جایگزین رقابت عرضی کنیم و به قول دکتر ملکیان، باید رقابت در حوزه‌های فردی و روانشناختی را جایگزین رقابت در حوزه‌های اجتماعی و عمومی سازیم. به‌نظرتان، آیا این نگاه و سبک زندگی، شما را شادتر، موفق‌تر و آرام‌تر نمی‌کند؟

 

این خبر را به اشتراک بگذارید