
رقابت هدایت با بهار در پاتوقسازی

مرتضی گلستانیفر؛ خبرنگار
در روزگار پهلوی اول، تهران آرامآرام با واژههایی تازه آشنا شد؛ واژههایی چون «پاتوق»، «کافهنشینی» و «انجمنهای ادبی». در همان سالها محافل روشنفکری و حلقههای گفتوگو در کافهها شکل گرفتند؛ فضاهایی که علاوه بر نوشیدن قهوه، کانون تبادل اندیشه و نقد ادبی نیز بودند.
در این میان، گروهی برجسته از ادیبان و اندیشمندان گرد هم آمدند و خود را «گروه سبعه» نامیدند. چهرههایی چون ملکالشعرای بهار، دکتر سعید نفیسی، دکتر یاسمی و شماری از استادان برجسته دانشگاه تهران در این جمع حضور داشتند و موضوعات ادبی و علمی را به گفتوگو میگذاشتند.
اما صادق هدایت، نویسندهای که در پی تجربهگرایی و ایجاد جریان تازهای در ادبیات معاصر بود، نخواست در سایه چنین محافلی قرار بگیرد. او همراه بزرگ علوی، مسعود فرزاد و مجتبی مینوی گروهی تازه تشکیل داد و برای آنکه در برابر «سبعه» خودی نشان دهد، نام «ربعه» را برگزید؛ عنوانی که نشانهای از رقابت و مرزبندی ادبی آن دوران بود. این جمع ادبی گرچه کوچک بود اما تأثیری بزرگ بر مسیر ادبیات نوین ایران گذاشت و بعدها نامهای تازهای نیز به آن افزوده شد. حتی پس از مرگ هدایت در سال ۱۳۳۰، بازتاب و مسیر فکری این گروه همچنان در محافل ادبی ادامه پیدا کرد.
این سنت کافهنشینی اما به هدایت و گروه او محدود نماند. تا سالها بعد، کافههای نامآشنایی همچون «مرمر»، «فردوسی» و «نادری» به پاتوقی برای نویسندگان، شاعران و روزنامهنگاران بدل شدند؛ جایی که بخشی از سرنوشت ادبیات معاصر ایران در هیاهوی قهوهجوشها و گفتوگوی هنرمندان پشت میزهای چوبی رقم خورد.