• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
سه شنبه 23 آبان 1402
کد مطلب : 209007
+
-

کتاب در پیشخوان طهران

در شانزدهمین نشست مرکز تهران‌شناسی همشهری به ماجرای ورود صنعت چاپ کتابفروش‌های دوره‌گرد و حکایت عجیب و غریب کتاب‌های متری و قسطی پرداختیم

کتاب در پیشخوان طهران

تهرانی‌ها از چه زمانی کتابخوان شدند؟ در روزگاری که هنوز پای صنعت چاپ به ایران باز نشده بود، اهل فضل و دانش چگونه به کتاب‌ها و نسخه‌های خطی دسترسی داشتند؟ نخستین دکان‌های کتاب و راسته‌های کتابفروشی پایتخت در کدام خیابان‌ها تشکیل شد و نقش کتابفروش‌های دوره‌گرد در بازار کتاب چه بود؟ شانزدهمین نشست مرکز تهران‌شناسی همشهری که با عنوان « کتاب در پیشخوان تاریخ پایتخت» برگزار شد به پاسخ این سؤال‌ها و جایگاه کتاب و کتابخوانی در فرهنگ عامه مردم تهران می‌پردازد. در این نشست، ناصر میرباقری، (ناشر)، اردشیر آل عوض، (محقق و پژوهشگر فرهنگ عامه) و محمود منیعی (تهران‌پژوه)، به موضوعاتی چون کتاب و پاتوق‌های فرهنگی تهران، نویسندگان کتابفروش، فروش کتاب‌های متری و قسطی و راسته‌های کتابفروشی تهران قدیم پرداختند.



نخستین کتابفروشی ‌دار‌الخلافه  
سابقه فروش کتاب تقریباً به دوره قاجار و ناصرالدین شاه می‌رسد. زمانی که تهران هنوز مثل امروز استخوان نترکانده و تعداد محله‌های آن محدود بود و از آن به جای پایتخت با ‌عنوان ‌دار‌الخلافه یاد می‌کردند، کوچه حاج نایب و راسته حلبی‌سازان در بازار تهران محل بساط‌گستری فروشندگان دوره‌گرد کتاب و از نخستین پاتوق‌های فروش کتاب بود. «ناصر میرباقری» از ناشران قدیمی تهران با اشاره به این موضوع درباره نخستین کتابفروشی شهر تهران می‌گوید: «بازار تهران کانون پا گرفتن کتابفروشی‌ها بود. این میان از دوره ناصرالدین شاه قاجار، خوانساری‌ها مهم‌ترین گروه‌ فعال در صنف کتابفروشی و صنعت نشر در تهران بودند. «‌میرزا علی‌اکبرخان خوانساری» با مهاجرت به تهران نخستین کتابفروشی تهران را در کوچه حاج نایب تأسیس کرد.»

نخستین کسی که دستگاه چاپ سنگی را وارد تهران کرد   
خانواده علی‌اکبرخان خوانساری علاوه بر راه‌اندازی کتابخانه در زمینه صنعت چاپ کتاب‌ در تهران هم پیشگام بودند و میرزا محمود، پسرش هم‌ بانی ورود نخستین دستگاه چاپ به تهران بود. میرباقری با بیان این ماجرا تعریف می‌کند: «میرزا محمود بعد از مدت کوتاهی پا در رکاب پدر در کتابفروشی شروع به‌کار می‌کند. در همین گیرودار خبر به میرزا محمود می‌رسد که روس‌ها در مشهد چاپخانه‌ای را برای فروش گذاشته‌اند. میرزامحمود با این خبر راهی مشهد می‌شود. دستگاه چاپ سنگی را خریده، به حجره پدر آورده و با این اقدام ‌بانی ورود نخستین دستگاه چاپ سنگی به تهران می‌شود. با این کسب‌وکار مغازه میرزا علی‌اکبر توسعه بیشتری پیدا می‌کند و در آن کار چاپ کتاب هم انجام می‌شود.»

نماینده صنف کتابفروشان در مجلس   
یکی از کتابفروشی‌های معروف کوچه حاجب‌الدوله که صاحب آن تا نشستن بر صندلی نمایندگی مجلس شورای ملی پیش رفت، کتابفروشی «‌میرزا محمود» کتابفروش بود که جزو مشروطه‌خواهان هم محسوب می‌شد. میرباقری در این‌باره می‌گوید: «‌میرزا محمود علاوه بر کار نشر در زمینه خوشنویسی، تصویر‌سازی، تذهیب، چاپ، صحافی، کاغذ و کتابفروشی فعالیت داشت و از تاجران معتبر و کمابیش باسوادی بود که نماینده صنف کتابفروشان در مجلس بود. میرزامحمود به‌عنوان نماینده صنف کتابفروشان، یکی از نخستین نماینده‌های مجلس شورای ملی، حد فاصل سال‌های 1295تا 1297روی صندلی نمایندگی مجلس نشست. میرزا محمود از افراد با ذوق در نشر کتاب و صاحب‌نظر در کار خرید و فروش کتاب‌های خطی بود. مرحوم «احمد سهیلی خوانساری» از نوادگان دختری او بود که او هم مانند پدربزرگش در کار شناخت کتاب‌های خطی مهارت و مدتی هم ریاست کتابخانه ملک را برعهده داشت.»



کتابفروشی شمس‌العماره؛ پاتوق بزرگان  

کتابفروشی شمس‌العماره در خیابان ناصرخسرو و در همسایگی شمس‌العماره معروف، نخستین آسمانخراش تهران، از دیگر کتابفروشی‌های تهران قدیم است که به‌دلیل‌ تردد چهره‌های سیاسی و ادبی و مذهبی حسابی میان تهرانی‌ها اسم در کرده بود. اردشیر آل‌عوض، محقق و تهران‌شناس می‌گوید:«‌صاحب کتابفروشی شمس‌العماره مرد فاضلی به‌نام شیخ حسن بود که بعد از او هم پسرش راه پدر را در این حرفه ادامه داد. مرحوم «علی‌اکبر دهخدا»، «علی‌اصغرخان حکمت» و «سید عبدالرحیم خلخالی» از نخستین افرادی که دیوان حافظ را تصحیح کرد، «محمدعلی فروغی»، «سید ابوالقاسم انجوی شیرازی» و.... دیگر بزرگان اهل قلم و سیاست مشتری کتاب‌ها و دورهمی‌های کتابفروشی شمس‌العماره در تهران قدیم بودند.»   آل‌عوض در میان کتابفروشی‌های مطرح تهران قدیم به کتابفروشی فراهانی در بازار بین‌الحرمین اشاره می‌کند که تا 1372دایر بود و بعدها به خیابان انقلاب منتقل شد. ترجمه «تفسیر شریف بیان‌» از مهم‌ترین کارهای این کتابفروشی بود.به‌گفته او، یکی از بخش‌های کاربردی و مورد توجه کتابفروشی‌های قدیم قرائت‌خانه بود. بسیاری از خیران آن زمان ‌بانی راه‌اندازی کتابفروشی‌ یا قرائت‌خانه می‌شدند، اما متأسفانه در کتابفروشی‌های جدید خبری از قرائت‌خانه نیست.

از دوره‌گردان کتابفروش تا راه‌اندازی قرائت‌خانه  
در میان مشاغل تهران قدیم شغل رسمی به‌عنوان کتابفروش تا دوره قاجاریه وجود نداشته است. معمولاً بعضی از فروشندگان دوره‌گرد، سبدهای توری همراه داشتند که داخل آن تخم‌مرغ، قلم، دوات و لیقه بود که در میان آنها تعدادی کتاب‌های خطی پیدا می‌شد. این کتابفروشان دوره‌گرد در تیمچه حاجب‌الدوله و بازار حلبی‌سازان به‌صورت پراکنده بساط می‌کردند. «اردشیر آل‌عوض» محقق و پژوهشگر تهران‌شناس با اشاره به این ماجرا، از پیشینه کتابفروشی در تهران قدیم صحبت می‌کند و می‌گوید: «بسیاری از مشتریان این دستفروش‌های دوره‌گرد، علاقه‌مندان حفظ و نگهداری کتاب‌های خطی بودند. این دست کتاب‌ها در گوشه سبد دوره‌گردان جای می‌گرفت و شاید کمتر کسی قدر و ارزش آن را متوجه می‌شد. به همین دلیل به مرور زمان در تهران مکانی را به‌عنوان کتابخانه برای مطالعه راه‌اندازی کردند. در واقع برای اهالی تهران قدیم کتابفروشی همان کتابخانه بود.»
به‌گفته این محقق، یکی از بخش‌های کاربردی و مورد توجه کتابفروشی‌های قدیم قرائت‌خانه بود. بسیاری از خیران آن زمان ‌بانی راه‌اندازی کتابفروشی‌ یا قرائت‌خانه می‌شدند، اما متأسفانه در کتابفروشی‌های جدید خبری از قرائت‌خانه نیست.

انتشارات اقلیت‌های مذهبی
اقلیت‌های مذهبی هم در تهران قدیم کتابفروشی‌های مخصوص به‌خود را داشتند. آل‌عوض می‌گوید: «کتابفروشی‌ ارمنی‌ها در خیابان سی‌تیر یکی از معروف‌ترین و قدیمی‌ترین کتابفروشی‌هایس‌ اقلیت‌ها در تهران بود. این کتابفروشی از سال 1385 به یکی از میدان‌های نارمک منتقل و مکان قبلی آن هم‌اکنون به فروشگاه اداوت و آلات موسیقی تبدیل شده است. این کتابفروشی‌ کتاب‌های مذهبی، تاریخی و... مربوط به ارامنه را که در ایران و ارمنستان چاپ می‌شد به زبان اصلی و نیز ترجمه شده می‌فروخت. علاوه بر این، کلیساهای تهران نیز در حوزه چاپ و انتشار کتاب‌های مذهبی فعال هستند و از گذشته کتاب‌هایی با محتوای دینی را  رایگان در اختیار کتابخوان‌ها قرار می‌دادند. زرتشتی‌ها هم از گذشته در خیابان فلسطین یک کتابفروشی به نام انتشارات فروهر دارند که در مناسبت‌های مختلف فعال است و کتاب‌هایی درباره دین و آیین زرتشت، تقویم، دفتر و... منتشر می‌کنند.»

کتاب‌های غیر‌قابل فروش مرحوم مستوفی  
یکی از کانون‌های مهم و مورد توجه اهل علم و قلم، کوچه حاج نایب و مغازه‌های کتابفروشی آن در تهران قدیم بود که تعداد آن به زحمت به بیست و چند تا می‌رسید. اما تا دل‌تان بخواهد کتاب‌های غنی در اینجا پیدا می‌شد و محل مراجعه چهره‌های سرشناس و معروف بود. اردشیر آل‌عوض در میان کتابفروشی‌های پرآوازه کوچه حاج نایب به کتابفروشی مرحوم «جلیل‌مستوفی» اشاره می‌کند و می‌گوید: «‌مرحوم مستوفی از فضلای تبریزی بود که وقتی به تهران مهاجرت می‌کند، در کوچه حاج نایب کتابفروشی راه می‌اندازد. این کتابفروشی فضای باریکی داشت که مرحوم دوطرف آن صندلی چیده و در طول روز افراد زیادی برای مطالعه و دورهمی‌های علمی و فرهنگی در کتابخانه جمع می‌شدند. جالب‌تر اینجا بود؛ این کتابخانه یک‌سری کتاب فقط برای مطالعه داشت که مقابل آن دست‌نوشته‌ای با این مضمون دیده می‌شد: «‌این کتاب‌ها ‌فروشی نیست، سؤال نفرمایید.»

پدیده خرید کتاب متری و کیلویی  
امروز شاید خرید کتاب به‌صورت متری و کیلویی کمی عجیب به‌نظر برسد، اما کتاب‌بازها روزگاری در تهران به دلایل مختلف مجبور بودند کتاب‌های مورد علاقه‌شان را به‌صورت کیلویی بخرند. آل‌عوض در این‌باره می‌گوید: «چند دهه پیش کتاب‌بازهای تهران با پدیده‌ای به نام کتاب کیلویی آشنا شدند. مبدع فروش کتاب کیلویی انتشارات گوتنبرگ بود. او در دکان خود یک ترازو قرار داده بود و برای نخستین بار در تهران به مشتریانش به‌صورت کیلویی کتاب می‌فروخت. این خود بیانگر جایگاه ضعیف نشر در تهران قدیم است.» موارد جالب دیگری هم در حوزه خرید و فروش کتاب وجود داشت؛ ازجمله اینکه برخی به‌صورت متری کتاب می‌خریدند که هنوز هم در تهران دیده می‌شود. البته متاسفانه مشتریان این نوع خرید برای دکوراسیون کتاب می‌خرند. آل‌عوض می‌گوید: «چندی پیش در یک کتابفروشی شاهد بودم که فردی از فروشنده 2 متر کتاب درخواست کرد که عطف همه آنها زرشکی رنگ باشد. فروشنده از ریشه تاریخی ماجرا خبر نداشت و متعجب شد.»

حساب دفتری برای فروش اقساطی کتاب

در تهران قدیم خرید کتاب قسطی هم یکی دیگر از روش‌های منحصربه‌فرد خرید کتاب بود. آل‌عوض می‌گوید: «در تهران فروش کتاب قسطی هم باب بود. برخی دکان‌های کتابفروشی نام مشتریانی را که قسطی کتاب می‌خریدند می‌نوشتند و براساس توافق شخصی، خریدار گاهی به‌صورت هفتگی و گاهی هم به‌صورت ماهانه در قبال خرید کتاب قسط پرداخت می‌کرد. شمار کتابفروش‌هایی که قسطی کتاب می‌دادند کم نبود. به‌عنوان مثال، در یکی از کوچه‌های فرعی حوالی میدان امام حسین(ع) کتابفروشی بود به نام جواهری که کتاب قسطی می‌فروخت تا کتاب‌بازهایی که توان مالی خرید کتاب نداشتند با شرایط آسان‌تری کتاب تهیه کنند. هرچند این مسئله دلیل دیگری هم داشت چرا که بازار فروش کتاب هم چندان خوب نبود و فروشندگان با این روش سعی می‌کردند کتاب بفروشند. جالب اینجاست که این کتابفروش‌ها در قبال فروش قسطی کتاب نه ضامنی می‌خواستند و نه چیزی برای ضمانت می‌گرفتند که این خود نشان از وجود اعتماد میان قشر کتابخوان دارد.»

نخستین انتشارات کتاب‌های دانشگاهی

یکی از قدیمی‌ترین و نخستین‌های انتشاراتی‌های کتاب‌های دانشگاهی، نشر چهر در خیابان انقلاب است. این انتشاراتی باعث شد که نخستین دانشجویان دانشگاه تهران به جای کپی کردن جزوه استادان خارجی و دست‌نوشته‌های همکلاسی‌های‌شان صاحب کتاب‌های چاپی شوند. اما اینکه چه شد که نخستین انتشارات کتاب‌های دانشگاهی راه‌اندازی شد، حکایت جالبی دارد. ‌بانی تأسیس نخستین دانشکده پزشکی با عنوان «دانشکده طب» در انتهای ساختمان کنونی دانشگاه تهران دکتر «شارل ابرلین» فرانسوی بود. در آن زمان کسی به‌صورت جدی به چاپ و انتشار کتاب‌های پزشکی فکر نمی‌کرد. استادان دانشگاه پزشکان فرانسوی بودند و دانشجویان از جزوه‌های همین استادان برای مطالعه استفاده می‌کردند تا اینکه عده‌ای از دانشجویان ایرانی بورسیه فرانسه شدند و بعد از بازگشت به زادگاه خود تصمیم به چاپ کتاب‌های دانشگاهی گرفتند. ‌دکتر «مصطفی حبیبی» و «‌حسین فریور» دانش‌آموخته زبان و ادبیات فارسی از دانشسرای عالی بودند که سال1321همراه تعدادی از دوستان‌شان انتشارات چهر را تأسیس کردند. «جنین‌شناسی» نخستین کتابی بود که از سوی انتشارات چهر سال 1324در حوزه پزشکی منتشر شد. چاپ این کتاب حدود 3سال زمان برد.

بنیانگذار نشر کتاب‌های پلیسی در خیابان فردوسی

«حسین شبستری بریانی» یا آنطور که روی جلد کتاب‌های انتشاراتی‌اش درج می‌شد یعنی «حسین بریانی» برای کتاب‌بازهای تهران قدیم نامی آشنا بود. کتابفروشی کوچک ناشر خلاق و باقریحه‌ در خیابان علاءالدوله یا همان خیابان فردوسی فعلی برای جوان‌های رمان‌خوان تهرانی حکم سرزمین عجایب را داشت. همین علاقه به انتشار کتاب‌های سریالی و کتاب‌های پلیسی بود که باعث شد به بنیانگذار نشر کتاب‌های سریالی و پلیسی در تهران معروف شود. هر چند فعالیت حسین بریانی در دهه 20کمرنگ شد، اما کتابفروشی کوچکش با آن شکل و شمایل متفاوت که جزوه‌ها و کتاب‌ها را روی پیاده‌رو خیابان فردوسی پهن می‌کرد برای همیشه در حافظه تاریخ معاصر ثبت شده است. ظاهر کتاب‌ها و جزوه‌های انتشاراتی او بسیار ساده بود، اما قیمت آن کتاب‌های کاهی با جیب جوان‌های کتاب‌باز آن دوران همخوانی داشت و همین ویژگی کتابفروشی کوچکش را شهره شهر کرد و حتی آوازه‌اش را به شهرستان‌ها رساند.


«دانشکده»؛ کتابفروشی نماینده خانه‌نشین   

مواضع مخالف ملک‌الشعرای بهار با رضاشاه باعث شد تا این شاعر پرآوازه بعد از 6 دوره حضور در مجلس شورای‌ملی از سر اجبار خانه‌نشینی را تجربه کند، اما از آنجا که اهل خانه نشستن و دوری از فضای علم و فرهنگ نبود و باید از جایی ارتزاق می‌کرد سال 1310کتابخانه دانشکده را در خیابان شاه‌آباد راه‌اندازی کرد. آل‌عوض درباره کتابفروشی ملک‌الشعرای بهار می‌گوید: «ملک‌الشعرای بهار بعد از خانه‌نشینی اجباری، کتاب‌های شخصی‌اش را از خانه به کتابفروشی می‌آورد و کسب‌وکار جدیدی را شروع می‌کند. این کتابخانه تا سال‌ها پاتوق چهره‌های سرشناس و سیاسیون بود. بهار برای تصحیح و چاپ کتاب‌هایی مانند «تاریخ سیستان» و «مجمل التواریخ» و ترجمه «بلعمی» با وزارت فرهنگ قرارداد بسته بود، اما مخالفانش توطئه جدیدی را شکل دادند و گفتند که او مشغول چاپ و انتشار کتاب‌های سیاسی است. او وقتی متوجه این ماجرا شد اثاثیه کتابفروشی را فروخت و کتابخانه را بست.»







 

این خبر را به اشتراک بگذارید