این روزها ویدئوهای زیادی در شبکههای اجتماعی میبینیم که در آن افرادی که از ایران مهاجرت کردهاند، تجربیات خود را با دیگران به اشتراک میگذارند. بخشی از این ویدئوها مربوط به تجربیات منفی و پشیمانی این افراد است.
اما سؤال اینجاست که چرا این دسته از مردم به فکر مهاجرت افتادهاند؟
طبیعتاً این افراد قبل از تصمیم به مهاجرت، نمیدانستند که با چه مسائلی مواجه خواهند شد و تصور رسیدن به وضعیتی بهتر را در ذهن خود میپروراندند. دقیقاً بهعلت تصویرسازی فریبنده رسانهای از زندگی در غرب و عدموجود سواد رسانهای در برخی از مردم است که این اشتباه رقم میخورد و کسانی که مهاجرت را تجربه میکنند، تفاوت فاحش واقعیت کشورهای غربی و آنچه در رسانه برای آنها تصویرسازی شده است را با تمام وجود لمس میکنند.
نکته کلیدی اینجاست که در کشورهای غربی، نظم سرمایهداری برقرار است و اقلیتی ثروتمند و اکثریتی غیربرخوردار در این کشورها زندگی میکنند، اما تصویرسازی رسانهای، همواره زندگی اقلیت ثروتمند را به تصویر میکشد و برخی تصور میکنند به محض مهاجرت به کشورهای اروپایی و آمریکایی، چنین زندگیای برایشان از قبل رزرو شده است. تصور کنید از کشور ایران نیز تنها تصاویر مناطقی همچون لواسان، شمال تهران، باستی هیلز، نمک آبرود و... را به یک فرد غیرایرانی نشان دهند. آیا ایران فقط این مناطق است؟
در موضوعاتی که با سرنوشت انسان گره خوردهاند نباید به سادگی و صرفاً با چند بازی رسانهای فریب بخوریم و در تصمیمگیری عجله کنیم. باید ابتدا به این موضوع فکر کنیم که شاید واقعیت با آنچه در صفحه گوشی خود یا در فیلمهای سینمایی دیدهایم بسیار متفاوت باشد. حداقل این احتمال را بدهیم که اگر در واقعیت، با چیزی غیراز تصورات خود مواجه شدیم آیا برای آن آماده هستیم؟
آنچه تجربه سالهای اخیر به ما میگوید این است که خیلی از افرادی که بعد از مهاجرت متوجه میشوند که تصویر ذهنی آنها اشتباه بوده، بازیهای رسانه را به خوبی نمیشناختهاند، چراکه اگر با ترفندهای رسانهای آشنا بودند، درباره تصمیمگیری مهمی همچون تغییر مسیر زندگیشان طور دیگری عمل میکردند.
بازیهای رسانهای و تشدیدمهاجرت
در همینه زمینه :