یکی از پیامدهای 13آبان1358 دستمایه نگارش رمان«گروگانکشتگی» به قلم نوید ظریفکریمی شده است
داستانی با چاشنی گروگانهای آمریکایی
علیالله سلیمی
سالهای اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با وقایع و رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی در کشورمان همراه بود که برخی از آنها ابعاد جهانی هم داشت و تا مدتها موضوع مباحث در سطوح بینالمللی بود؛ ازجمله این رویدادهای مهم و تأثیرگذار، واقعه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام بود که در سیزدهم آبانماه سال1358 بهوقوع پیوست و دامنهای 444روزه داشت و در این مدت حوادث خُرد و کلان بسیاری پیرامون این واقعه شکل گرفت که برخی از آنها میتواند دستمایهای برای خلق یک اثر ادبی باشد. رمان «گروگانکشتگی» به قلم نوید ظریفکریمی، اثری برگرفته از این موضوع سیاسی و تاریخی است.
طراحی عملیات و اقدام علیه همدیگر در بین 2نیروی متضاد که میتوان آنها را نیروهای «خیر و شر» هم نامید، در داستان گروگانکشتگی بارها به اشکال مختلف اتفاق میافتد و پایان اثر، ناکامی نیروی شر است. البته نیروهای طرف مقابل هم موفقیت و پیروزی خود را آسان و ارزان بهدست نمیآورند؛ وجود یک نیروی نفوذی دشمن، اتفاقا یکی از افراد مورد اعتماد، در بین خودشان که ضربه روحی شدیدی به آنها وارد میکند، روح و روانشان را میآزارد و از دلچسبی طعم موفقیت میکاهد.
برشی از متن کتاب گروگانکشتگی
در بخش از کتاب گروگانکشتگی میخوانیم: «جا خوردم. چه میگفت؟ ورود به سفارت؟ آن هم سفارت آمریکا؟ مگر مصونیت نداشت؟ مگر آنجا خاک آمریکا حساب نمیشد؟ با شگفتی پرسیدم: «رفتن توش؟» مرد سر تکان داد. این دومین جایی بود که نگرانیام بیشتر شد. یادم آمد که یکبار دیگر هم در ۲۵بهمن۵۷ چریکهای فدایی خلق به سفارت حمله کرده بودند، ولی ویلی گفته بود خطری نبوده و چندساعته آنجا را تخلیه کردهاند. این را به مغازهدار گفتم. گفت: «ای بابا، دلت خوشه خانم؛ اونا نیستن که!» از حرفش ترسیده بودم، فکر کردم نکند کار بچههای سازمان مجاهدین باشد. در این صورت، هر اتفاقی که میافتاد حتماً برای من و ویلی بد میشد. پس چرا به اعضا خبر نداده بودند؟ بهخودم یادآور شدم که این اتفاق، اتفاق نویی نیست. ما همیشه غریبه بودیم و سازمان پر از رمز و راز و کارهای بیخودی پیچیده اطلاعاتی. پرسیدم: چطور مگه؟ ایندفعه کدوم گروهه؟»