
کاش تهران مدرسه غیرانتفاعی نداشت

شمس آقاجانی| شاعر و منتقد:
تهران هم امکانات و محسنات دارد و هم جابهجا سوءمدیریت در آن دیده میشود. اما آنچه امروز در زمینه آموزش و پرورش بیش از دیگر موضوعها به چشم میآید و بنیادین است، موضوع مدارس غیرانتفاعی است. کاش تهران مدرسه غیرانتفاعی نداشت. وقتی پول در هر عرصهای وارد میشود، این تزریق پول لزوماً به معنای بهبود کیفیت نیست. در حقیقت پول شکل همه چیز را تغییر میدهد. ما این تجربه را به شکل مشابه در پزشکی هم میبینیم. بعضی پولها مشروع و برخی دیگر زیرمیزی است. هرچه بیشتر پول پرداخت کنیم به این معنی نیست که کیفیت خدمات بیشتر میشود.
در واقع در این چرخه معیوب، رقابت بر سر کسب پول بیشتر خواهد شد. مدیر آموزشی هم مانند پزشک در این مورد خاص زمان کمتری صرف میکند تا پول بیشتری دریافت کند. یک پزشک با خود میگوید که اگر 5 دقیقه بیشتر وقت صرف کند چقدر پول عایدش میشود. در این معادله، زمان و پول با یکدیگر رابطهای مستقیم دارند. درباره مدارس هم، همین وضع حاکم است. شاید سالهای اول تأسیس یک مرکز آموزشی، به نظر برسد وضع آموزشی نسبت به دیگر مراکز بهتر شده اما همان مرکز تازهتأسیس خیلی زودتر از آنچه تصورش را بکنیم، تبدیل به بنگاه اقتصادی میشود.
امروز مدارس تهران زمان آموزشی را بستهبندی کردهاند و بر اساس ارزش پولی دانشآموزان از درون تهی شدهاند. در واقع امروز برای ثبتنام در یکی از مدارس غیرانتفاعی باید هزینه سرسامآوری حدود 20 میلیون تومان را برای یک سال تحصیل پرداخت. به همین دلیل، مدارس غیرانتفاعی رقابتی برای جذب دانشآموز دارند و برای هدف فرهنگی این حرکت کوچک تبدیل به تلاش برای به دست آوردن سود بیشتر میشود. این روزها رقابت ناسالم برای کسب سود و درآمد در مدارس غیرانتفاعی بیشتر به چشم میخورد. دوست داشتم به جای این آسیب، رقابت جدی و همه سویه بر سر مزایا و معایب نحوه آموزش دیده میشد. گاهی به گذشته فکر میکنم و آرزو دارم به سالهای گذشته برگردیم که آموزش در همه مقاطع رایگان بود و منافع مالی به کناری نهاده شده بود. آن زمان گویی آموزش کیفیت بیشتری داشت. کسی هم به دلالی و کسب پول از طریق فروش زمان آموزش نمیاندیشید.