امیرمحمد یعقوبپور- روزنامهنگار
لیونل آندرس مسی، هرگز آرژانتین را ترک نکرده بود تا روزی که پرواز او و پدرش در فرودگاه بارسلونا به زمین نشست. آنها برای تغییردادن تاریخ، نیامده بودند. همهچیزی که داشتند، 2چمدان کوچک و همه پسانداز خانواده بود تا شاید راهی برای درمان این پسربچه بااستعداد پیدا شود. خلبان آن پرواز وقت بازکردن چرخها برای فرود، نمیدانست چه قدم بزرگی برای تاریخ فوتبال برداشته است. همان بچه خجالتی، حالا هشتمین توپ طلا را در دست گرفته و در اوج آرامش، به ستایش از رقبای جوانش پرداخته است. این آرامش، تعجبی هم ندارد؛ چراکه هیچکس به اندازه لئو، روی این صحنه نبوده و هیچکس به اندازه او، سخنرانی پس از بردن توپ طلا را تجربه نکرده است. اگر قرار باشد دوران فوتبال این ابرستاره فقط در یک کلمه خلاصه شود، آن کلمه «جاودانگی» خواهد بود. شاید دههها طول بکشد تا دوباره فوتبالیستی برنده 8توپ طلا شود. شاید هم این اتفاق هرگز رخ ندهد. در فوتبال، چیزی به اسم غیرممکن وجود ندارد اما کاری که مسی انجام داده، نزدیکترین تعریف ممکن به غیرممکن است.
زندگی فوتبالیستهای بزرگ، در پارهخطی میان تمجیدها و تردیدهای غولآسا سپری میشود. در مورد مسی هم، اینچنین بود. بعضیها از همان گل اول به آلباسته، قهرمان زندگیشان را پیدا کرده بودند. اگر مسی گل میزد، خواب آرامتری داشتند و زندگی بهکامشان بود. وقتی خشاب مسی از دریبلهای تماشایی پر میشد، از یاد میبردند که جیبشان خالی است. خیلی از ماجراهای مهم زندگیشان را با تاریخ درخشیدنهای ریز و درشت مسی به یاد میآوردند؛ انگار که ساعت زندگیشان، روی ساقهای یک نابغه کوچک تنظیم شده باشد. در مقابل اما، کسانی هم بودند که همیشه چیز بیشتری از مسی میخواستند. زمانی میگفتند رونالدینیو از او بهتر است، چون کارهای شگفتانگیزتری با توپ انجام میدهد. دوران درخشش رونالدینیو در فوتبال اما چندان طولانی نبود. زمانی میگفتند کریستیانو از او بهتر است، چون در لیگهای مختلفی بازی کرده اما کریس هم بعد از ترک مادرید، دیگر موفقیت بزرگی بهدست نیاورد. زمانی میگفتند مارادونا از او بهتر است، چون توانسته یکتنه کشورش را قهرمان دنیا کند. لئو اما بیآنکه عجلهای داشته باشد، آرامآرام به طرف مقصدی حرکت کرد که انگار سرنوشتش بود؛ برای نشستن روی تاج و تختی که انگار با حروف درشت روی آن نوشته باشند«بهترینِ تاریخ!».
چیزی شبیه اهدای بزرگترین جایزه به کارگردانی که بعد از خلق چندین و چند شاهکار، تازه بهترین و باشکوهترین فیلمش را ساخته است. مراسم فرانس فوتبال، چنین چیزی بود؛ شبی برای خلق یک تصویر جاودانه بین مسی و هشتمین توپ طلا؛ برای به تصویر کشیدن «اورست فوتبال»؛ بلندترین قلهای که آدمها به چشم دیدهاند. اما این وسط، افسوس بزرگی هم وجود دارد؛ اینکه زمان، بیرحمانه جلو میرود و این افسانه را هم به نقطه پایان نزدیک میکند. آنهایی که در نوجوانی نخستین معجزههای مسی را دیدهاند، حالا هزار و یک دغدغه ریز و درشت در زندگیشان دارند اما هر بار که به مسی نگاه میکنند، انگار از همهچیز فارغ میشوند و به همان نوجوانی خالصشان برمیگردند. شاید مسی دیگر روی این صحنه برنگردد اما او نیازی هم به تکرار این کار ندارد. لئو برای بردن توپ طلا، با چند نسل مختلف رقابت کرده و حالا پسران جوان را شکست داده است. حتی سالها بعد از مسی، از این شمایل اسطورهای صحبت خواهد شد اما ندیدن خودش در زمین، پایانی برای یک دوره فراموشنشدنی خواهد بود. میگویند هیچچیز تلختر از یک استعداد تلفشده نیست. بله. اما شاید هیچچیز هم شیرینتر از یک استعداد به سرانجامرسیده نباشد؛ هنر ناب زنده نگهداشتن رؤیاهای بزرگ، وسط سرفههای کوتاهی به اسم زندگی.
چهار شنبه 10 آبان 1402
کد مطلب :
207667
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Mjm5G
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved