برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
زاد و ولد: زاییدن، به دنیا آوردن، به وجود آوردن.
زار زار: زار زدن، گریه و زاری شدید، هایهای گریه کردن.
زبون بسته: معمولا به حیوانات میگویند، اما به آدم کمحرف هم میگویند.
زدن به تور: خام کردن، رام کردن، روی هم ریختن، بلند کردن (همچنین: قاپ کسی را دزدیدن).
سابق بر این: گذشتهها، آن وقتها (همچنین: قدیمترها، قدیم ندیمها، آن سال و زمانها).
سابقهدار: پیشینهدار، شاغل چند ساله در دستگاه دولت یا مؤسسه خصوصی.
ساز و برگ: آلات و ادوات جنگی، انواع و اقسام سلاح.
سردماغ: سرخوش، سرحال، خوشخلق، شنگول و بانشاط.
سر راهی: بچه کوچک بیصاحب، کودک نوزادی که سر راه گذاشته میشود.
سر کسی توی حساب بودن: وارد بودن به امور، مطلع بودن از حساب و کتاب.
سیبیل کسی را چرب کردن: رشوه دادن، با دادن پول رضایتش را جلب کردن، حق و حساب دادن، با پول نرمش کردن.
سینه کفتری: کبوتری که از زیر گلو تا انتهای سینهاش طوقی سیاه یا قهوهای داشته باشد.
شاباش: پولی که در جشن عروسی روی سر کسانی که در حال رقص هستند ریخته میشود.
شاخ: مزاحم، انگل، مانع، سد راه.
شبیهخوانی: تعزیهخوانی، اجرای نقش شخصیتهای مذهبی همراه با مرثیهخوانی، نوحهسرایی با چاشنی طبل و شیپور و سنج.
شَرخر: کسی که چک یا سفته وصول نشده را با ارعاب و تهدید و روشهای گوناگون دیگر نقد میکند و حقالزحمه خود را میگیرد.
شکم کسی سیر شدن: به مال و منالی رسیدن، به نان و نوایی رسیدن، پولدار شدن، پول و پلهای به هم زدن، احتیاج کسی رفع شدن.
شیطون رو درس میده: هفت خط است، همه را سر کار میگذارد، همه رو روی انگشتش میچرخونه.
شیوه: راه، روش، طریقه، شگرد.
شیهه: صدای اسب.
یکشنبه 3 تیر 1397
کد مطلب :
20742
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/93WB
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved