زیر آسمان شهر
ملتهای بزرگ، رؤیاهای بزرگ دارند
کامران محمدی | رماننویس، روزنامهنگار:
حالا همهجا صحبت از لایی وحید امیری است که در جام ملتهای آسیا با خراب کردن پنالتی، 120دقیقه نبرد سهمگین با عراقیها را به باد داد. آن بار هم نهایتاً رؤیای سروری دوباره بر آسیا ابتدا با اشتباه آماتوری مهرداد پولادی و اخراجش از «بازی»، به جنگ تنبهتن و نبرد گلادیاتوری و دفاع از حیثیت و چیزهای بزرگ دیگر تبدیل شد و نهایتاً بعد از اینکه تیم ایران توانست دهنفره بازی را 3-3 تمام کند، کار به ضربات پنالتی کشید و وحید امیری توپ را به تیر زد و ما به عراقیها باختیم. اما آن بار هم راضی بودیم، چراکه بچهها همه تلاششان را کرده بودند. چراکه ما به یک لایی دلخوشیم و عادت کردهایم باخت را جشن بگیریم.
برزیل در دوره قبل جام جهانی، 7 به یک بازی را به آلمان باخت، اما دنیا به آخر نرسید، چراکه احتمالا میداند این فقط یک بازی است، حتی اگر تا مغز استخوان با سیاست و پول و قدرت آمیخته شده باشد. خرد جمعی برزیل به این درک رسیده است که برای رسیدن به قلههای مرتفع، لازم است رؤیاهای مرتفع داشته باشی و این را در 30سال گذشته، در زمین بازی تمرین و تجربه کرد. این طوری بود که در بازی کارتی فوتبال در دهه 60، گل خوردهاش تنها نقطه ضعفش بود، اما نترسید و در دهه90 هم در زمین خودش، در برابر چشمان مردمش، 7گل از آلمان خورد. اما برزیل دهه 60 به برزیل دهه90 هیچ شباهتی ندارد. رؤیاهای بزرگ، او را از یکی از فقیرترین کشورهای دنیا به یکی از 7کشور بزرگ نوظهور در عرصه اقتصاد تبدیل کرد. کشوری با تولید ناخالص ملی 5برابر ایران و در رتبه هشتم جهان، بالاتر از سوییس، کانادا، ایتالیا، روسیه، اسپانیا و...
شکی نیست که باید واقعبین بود و ارزش کارها به میزان تلاش است، نه الزاماً موفقیت. اما اگر به کم راضی باشیم، تکلیف رویاهای بزرگ یک ملت بزرگ چه میشود؟ برقراری تعادل میان واقعبینی و رؤیاپردازی (و نه خیالبافی) است که ادراک درست موقعیت فعلیمان را دشوار میکند. بازی شجاعانه، ریسک کردن و راضی نشدن به کم، ملتها را به قلههای مرتفع میرساند. فوتبال با همه شکوه و جلال و جبروتش، فقط یک بازی است و بازی، عرصه آزمون رویاپردازی است برای واقعیت زندگی.
ما میتوانیم 30سال دیگر، مثل 30سال گذشته، مثل تیم ایسلند در مزرعه کوچک خودمان سنگر بگیریم و باختِ سبک را موفقیت بدانیم و برای غیورمردانمان هورا بکشیم یا مثل برزیل، شجاعانه بازی کنیم و از گل خوردن نترسیم تا 30سال بعد در کنار بزرگان باشیم، نه مفتخر به یک لایی! ملتهای بزرگ، رؤیاهای بزرگ دارند، به یک لایی دل خوش نمیکنند و البته از گل خوردن نمیترسند.