از مکتبخانهها و ترکه آلبالو تا نسل اول مدارس و دستهای جوهری
پای تختهسیاه تهران قدیم
سیزدهمین نشست مرکز تهرانشناسی همشهری به بررسی داستان شکلگیری نخستین مدارس پایتخت و جذابترین نکات آن اختصاص داشت
داستان شکلگیری نخستین مدارس تهران قصهای است پرفراز و نشیب؛ از شیوه آموزش سنتی و آداب و قواعد خاصی که مکتبخانهها برای سوادآموزی داشتند تا نخستین مدارس نوین پایتخت که رد پای چهرههای بزرگ سیاسی، فرهنگی و حتی خارجی در تاسیس آنها دیده میشود. سیزدهمین نشست مرکز تهرانشناسی همشهری که با عنوان «پای تختهسیاه تهران قدیم» برگزار شد، به سیر تاسیس نخستین مدارس نوین تهران و برخی ویژگیهای نظام آموزشی آن دوران اختصاص داشت. در این نشست، دکتر سعید وزیری، مدرس، محقق و نویسنده، اردشیر آلعوض، محقق فرهنگ عامه و محمود منیعی، تهرانپژوه ماجرای مکتبخانههای تهران و شکلگیری مدارس نوین، مدارس اقلیتها و خارجیها، قصه مدارس اسلامیه و... را بررسی کردند.
دختر حکیمباشی؛ خاتون معارف ایران
در روزگاری که امکان تحصیل برای همه اقشار جامعه بهویژه دختران فراهم نبود و بسیاری از آنها بهدلیل تفکرات عامیانه رایج اجازه تحصیل در مدارس را نداشتند، بانو «بدرالدجی(مهرتاج) رخشان» پیشگام راهاندازی مدارس دخترانه با عنوان «امالمدارس» در دل دارالخلافه شد. سعید وزیری از آموزگاران قدیمی شهر تهران، پژوهشگر و نویسنده کتاب «خاتون معارف ایران» که زندگینامه این بانو است، میگوید: «مهرتاج رخشان»، دختر میر محمدباقر رضوی، ملقب به حاکمالحکما از پزشکان دوره ناصری در سال1260شمسی در تهران متولد شد و نخستین زن ایرانی است که دانشنامه دیپلم خود را در کالج آمریکاییها گرفت و با زبانهای انگلیسی، عربی و فرانسه آشنا بود. او در سال 1280شمسی درست 5سال قبل از انقلاب مشروطه، مدارس دخترانهای در تهران با عنوان امالمدارس با همیاری پدرش در حوالی خیابان سیتیر راهاندازی کرد.»
آداب معلمی در مکتبخانه
مکتبخانهها یکی از نخستین و مهمترین نهادهای آموزشی ایران و در رأس آن دارالخلافه تهران بودند و به همین دلیل برای مکتبداران یکسری آداب و قواعد خاصی تعریف شده بود. سعید وزیری به بخشی از این اصول اشاره میکند: «معلم باید برای رضای خدا بهکار تعلیم و تربیت بپردازد و طمع به مال و مقام نداشته باشد، در برپاساختن دین و آداب مذهبی بکوشد و خرافات را از بین ببرد، در ساعتهای فراغت به کارهای پست مانند حجامت و دباغی اشتغال نورزد، در لباس، غذا و محل سکونت خود قناعت کند و تا آنجا که میتواند از مداخله در کار حکام و پادشاهان دوری کند، بدنش تمیز و لباسش پاکیزه و ناخنهایش کوتاه باشد، به علوم مفید عنایت داشته باشد و تا زمانی که شایستگی ندارد به این کار نپردازد، هرگز شخصاً برای تعلیم به خانه شاگرد نرود هر چند شاگرد دارای مقام بزرگی باشد، شاگردان را دوست بدارد و تا میتواند نگذارد آزار بدنی به آنها برسد، تقصیر و گناه شاگردان را ببخشد و درصورت استحقاق مجازات فقط از پند و نصیحت استفاده کند، چون شاگردان به محضر او میروند با چهرهای گشاده با آنها برخورد کند و جواب سلام آنها را بدهد.»
استادانی که اخراج نشدند
پس از اینکه امیرکبیر پیشنهاد ساخت مدرسه دارالفنون در ضلع شمال شرقی کاخ گلستان را به ناصرالدینشاه ارائه کرد، شاه پذیرفت تا کلنگ این مدرسه در محلی که پیشتر منطقه مشق نظامیان کاخ بود به زمین زده شود. آلعوض درباره رشتههای تحصیلی دارالفنون میگوید: «7رشته تحصیلی شامل پیادهنظام، سوارهنظام، توپخانه، مهندسی، پزشکی و... در دارالفنون راهاندازی شد که استادان این رشتهها را از کشور اتریش فراخوانده بودند. پس از چندی انگلیسیها با اعمال فشار به امیرکبیر از او خواستند قرارداد استادان اتریشی را لغو کند. اما فشار انگلیسیها به جایی نرسید چرا که امبیرکبیر در پاسخ به انگلیسیها گفته بود نمیتواند زیر قولش به استادان اتریشی بزند و قرارداد آنها فسخ نخواهد شد.»
پس از راهاندازی دارالفنون شمار زیادی برای تحصیل در این مدرسه داوطلب شدند، اما ساختمان مدرسه گنجایش همه داوطلبان را نداشت. آلعوض ادامه میدهد: «چهرههای فرنگرفته آن دوران، راهکار حل این معضل را در ساخت مدارس جدید دیدند و در سال1372هجری قمری، 11مدرسه در تهران ساختند. ازجمله مدرسه علمیه توسط احتشامالسلطنه، مدرسه شرف توسط ناظمالاطبا، مدرسه رشدیه توسط امینالدوله و به مدیریت حاج میرزا حسن رشدیه، مدرسه افتتاح توسط مفتاحالملک، مدرسه اسلام توسط سیدمحمد طباطبایی سنگلجی و نیز مدارس اقدسیه، مظفری، ادب، تربیت، خیریه و دانش.»
یادگار ماندگار باغچهبان
مدارسی که توسط مرحوم جبار باغچهبان و دخترش مرحوم ثمین باغچهبان ساخته شد، گام بلندی برای سوادآموزی و تحصیل کودکان ناشنوا بود. آنها در تبریز و تهران مدارسی برای کودکان ناشنوا ساختند و نیت خیر آنها نخستین گام و الگویی برای دیگر خیران مدرسهساز شد تا برای تحصیل این قشر قدمی بردارند. محمود منیعی میگوید: «باغچهبان که نخستین کودکستان ایران را در تبریز با عنوان «باغچه اطفال» تأسیس کرد و به «باغچهبان» معروف شد، سال 1312، حدود یک دهه پس از ساخت نخستین آموزشگاه ناشنوایان ایران در تبریز، دومین آموزشگاهش را این بار در محله یوسفآباد تهران راهاندازی کرد. آن آموزشگاه 39دانشآموز داشت و بهتدریج به تعداد دانشآموزانش افزوده شد.»
سکاندار کتابهای درسی دوران متوسطه
در میان استادانی که در حوزه تعلیم و تربیت نقش داشتند، مرحوم عبدالعظیم قریب گرکانی چهرهای ماندگار و اثرگذار است. آلعوض درباره اقدامات او میگوید: «یکی از جدیترین ایرادات محتوایی کتابهایی که در مکتبخانههای تهران تدریس میشد این بود که در قصههای عامیانه آنها نیمی از جمعیت ایران بهعنوان جماعتی پردهنشین و متأسفانه کندذهن تعریف شده بودند. این نگاه اما کمی بعد با تلاش افرادی چون مرحوم عبدالعظیم قریب گرکانی تغییر کرد. او یکی از مهمترین استادان نظام آموزشی ایران بود که با نوشتن کتاب فرائدالادب بهمدت 30سال سکاندار کتابهای درسی دوران متوسطه شد. این کتاب در 5فصل و 760صفحه علاوه بر علمآموزی، دانشآموزان را به مهارتآموزی تشویق میکرد. او در این کتاب که سال 1335قمری منتشر شد نصایح ارزشمندی آورده است ازجمله اینکه: وطن خود را دوست بدارید و در خدمتگزاری به آن از جان و مال دریغ مدارید؛ در تحصیل علم بکوشید و دقیقهای غفلت مورزید که مردم بیعلم در شمار مردگانند و....»
برنامههای درسی در تهران قدیم
قریب به اتفاق مدارس پایتخت بعد از دارالفنون و مدرسه دخترانه امالمدارس در تهران شروع به فعالیت کردهاند. سعید وزیری، مدرس، محقق و نویسنده از 3مدرسه بهعنوان مهمترین مدارس پایتخت در روزگار قدیم نام میبرد: «مدرسه رشدیه در خیابان باغوحش و بخش شرقی خیابان لالهزار، مدرسه شرف در محله سنگلج و مدرسه کمالیه در قناتآباد. برنامه درسی مقطع ابتدایی این مدارس شامل خواندن و نوشتن فارسی بهطور صحیح، تلاوت قرآن مجید با رعایت تجوید، مسائل ضروری و شرعیه از اصول تا فروع، حساب و تناسبات اربع، یک دوره مختصر جغرافی، کلیات تاریخ ایران و سیره حضرت رسول(ص)، دستور زبان فارسی، اخلاق در ضمن قصه و حکایت، مشق خط و سیاق به قدر کفایت و دوره مختصر صرف و نحو عربی. این دروس در دوره چهارساله ابتدایی به دانشآموزان آموزش داده میشد. این مدارس در عید نوروز فقط 5روز تعطیل بودند و در مناسبتهای مهم مذهبی مثل عاشورا، تاسوعا، اربعین و تولد امامحسین(ع) و امامزمان(عج) و عید مبعث تعطیل میشدند.»
نخستین مدرسهای که آزمون ورودی میگرفت
مدرسه سپهسالار یکی از مدارس تهران بود که سهم بسزایی در نظام آموزشی و تربیت چند نسل از دانشآموزان تهرانی داشت. آلعوض درباره ویژگیهای این مدرسه میگوید: «یکی از چهرههایی که برای ایجاد تحول در نظام آموزشی بسیار تلاش کرد، مرحوم میرزاحسینخان سپهسالار بود. او مدرسه سپهسالار را برای تحصیل دانشآموزان تهرانی راهاندازی کرد. ابتدا در این مدرسه هم علوم جدید و هم علوم قدیم تدریس میشد اما بهتدریج با توسعه دانشگاهها دروسی که در این مدرسه به دانشآموزان تدریس میکردند نیز براساس نظام جدید آموزشی تغییر کرد. بهعبارت دیگر، این مدرسه سپهسالار بود که با برگزاری آزمون ورودی، قدم اول را برای ایجاد نظم و نظام منسجمتر در نظام آموزشی برداشت. برای نخستین بار در نظام آموزشی، مدرسه سپهسالار برای تحصیل دانشآموزان در یک رشته خاص از آنها آزمون ورودی میگرفت.» آلعوض ادامه میدهد: «با همین روش، بسیاری از چهرههای برجسته فرهنگی و علمی کشور مانند جلال همایی، مرحوم فروزانفر و... به این مدرسه وارد و از آن فارغالتحصیل شدند.»
راهاندازی مدارس و کودکستان توسط زنان
بانوان تهرانی در یک دوره تاریخی پیشقراول تحصیل و راهاندازی مراکز آموزشی بودهاند. سعید وزیری، مدرس، محقق و نویسنده درباره بانوانی که نامشان به همین دلیل در تاریخ پایتخت ماندگار شده میگوید: «یکی از زنان پیشرو در ایجاد مدارس پایتخت «ربابه مرعشی» بوده که مشتاق تحصیل بود و یک مدرسه دخترانه در دوره قاجار ایجاد کرد. این مدرسه 13سال دوام آورد. «درهالمعالی»، دختر ربابه مرعشی هم راه مادرش را ادامه داد و مدرسه مخدرات را ایجاد کرد. «طوبی رشدیه»، همسر میرزا حسن رشدیه یکی دیگر از زنانی است که سال 1282شمسی مدرسهای به نام پرورش ایجاد کرد که فقط 4روز دوام آورد و مردم که آن موقع مخالف تحصیل دختران بودند آن را تخریب کردند. طوبی رشدیه 7سال بعد کارش را با مدرسه عفاف ادامه داد که مدت زیادی دوام آورد. «ملکه بقایی» هم در سال 1300نخستین کودکستان را در تهران دایر کرد.»
نخستین مدرسه دخترانه تهران
نام «طوبی آزموده» با تأسیس نخستین مدرسه دخترانه در تهران پیوند خورده است. در دوران قاجار و زمانی که نه مکتبخانه و مدرسه به اندازه کافی وجود داشت و نه تحصیل دختران در برخی فرهنگها پذیرفته بود، طوبی آزموده نیز مثل بسیاری از دختران با استخدام معلم سرخانه در محیط خانه درس خواند. در سالهای مشروطه، با همراهی چند بانوی مصمم دیگر، نخستین مدرسه دخترانه تهران را در سال 1286هجری شمسی تاسیس کرد. او نام این مدرسه را «دبستان ناموس» گذاشت و با تلاش او و استقبال خانوادهها بود که کمی بعد شمار مدارس دختران پایتخت به 6مدرسه رسید. کمی بعد او در مدارس خود شرایط تحصیل دختران تا مقطع دبیرستان را هم فراهم کرد. میگویند تنها 8سال پس از تاسیس مدرسه ناموس و 5مدرسه دیگر، ۳ هزار و ۵۰۰ دختر تهرانی از نعمت سواد بهرهمند شدند.
خواهران دوقلو، تنها دختران مدرسه پسرانه
نازتاب سالور، برای بسیاری از قدیمیهای شمیران نامی آشناست. مریم سالور میگوید: «مادرم، نازتاب سالور و خالهام، فرانک، دوقلو و نخستین دخترانی بودند که در مدرسه شاهپور تجریش که اکنون به نام جلال آل احمد است، درس میخواندند. آنها تنها دخترانی بودند که بهدلیل شرایط آن روزهای تجریش توانستند در مدرسه پسرانه درس بخوانند. آن زمان وسیله ایاب و ذهاب مثل الان نبود و تجریش هم منطقهای سردسیر و پربارش بود. مادر و خالهام نمیتوانستند برای درس خواندن به تهران بروند. به همین دلیل شوهرعمهشان، آقای حسابی که رئیس آموزش و پرورش بود، مجوز تحصیل آنها را از آموزش و پرورش میگیرد و به این ترتیب، راه تحصیل دیگر دختران هم باز میشود. بعدها مادر و خاله من هر دو معلم میشوند. خالهام فرانک، تغییر رشته داد و در رشته طراحی پارچه فعالیت کرد، اما مادرم شغل معلمی را ادامه داد و سالیان سال مدیر مدارس شمیران بود.»
نخستین هنرستان دخترانه تهران
میرزا سیدکریمخان، سردار فیروزکوهی، مشهور به منتظمالدوله از نظامیان دوره قاجار بود که مثل بیشتر قاجاریها سفرهای مکرری به کشورهای اروپایی و بهخصوص فرانسه داشت. او در یکی از سفرهایش به فرانسه با مدارسی که در کنار دروس تئوری، حرفه و فن را به دانشآموزان آموزش میدادند آشنا شد و در بازگشت به ایران یکی از همین مدل مدرسهها را ایجاد کرد. منتظمالدوله در سال 1277شمسی دبستان دخترانه فیروزکوهی را در خیابان شیخهادی فعلی ساخت تا جایی برای تعلیم دختران فقیر و یتیم تهرانی باشد. در این مدرسه حرفههای مختلفی مثل قالیبافی، خیاطی و... به دختران یتیم و بیسرپرست آموزش داده میشد و به همین دلیل، فیروزکوهی را نخستین هنرستان دخترانه تهران میدانند. منتظمالدوله زندگیاش را وقف اداره مدرسه فیروزکوهی کرد و بعد از مرگش در کتابخانهای که در همین مدرسه ساخته بود، دفن شد.